۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مجموعه داستانها و مطالب، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده است. | كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مجموعه داستانها و مطالب، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده است. | ||
غالب مطالب كتاب، برگرفته از زندگى و كلمات | غالب مطالب كتاب، برگرفته از زندگى و كلمات اهلبيت(ع) يا وقايع و اتفاقاتى مىباشد كه در زمان آن حضرات رخ داده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اولين داستانى كه نويسنده به آن پرداخته است، داستان آمرزش زنى بدكاره، به نقل از كتاب شريف «روضه كافى» [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]]، به روايت از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىباشد كه بر طبق آن، روزى ابليس، از عابدى كه شدت عبادت او، پشتش را شكسته بود، به لشكريان خود شكايت كرده و به آنها مىگويد: «كداميك از شما مىتوانيد اين عابد را از گردونه عبادت خارج كنيد؟» ياران ابليس هريك مكر و حيله خود را بيان مىكنند، ولى هيچكدام مقبول نمىافتد، تا آنكه يكى از آنان، گمراه كردن وى را از طريق نماز پيشنهاد كرده، مأمور آن كار مىشود و اتفاقات جالبى در اين باره، رخ مىدهد<ref>همان، ص 20</ref> | اولين داستانى كه نويسنده به آن پرداخته است، داستان آمرزش زنى بدكاره، به نقل از كتاب شريف «روضه كافى» [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]]، به روايت از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىباشد كه بر طبق آن، روزى ابليس، از عابدى كه شدت عبادت او، پشتش را شكسته بود، به لشكريان خود شكايت كرده و به آنها مىگويد: «كداميك از شما مىتوانيد اين عابد را از گردونه عبادت خارج كنيد؟» ياران ابليس هريك مكر و حيله خود را بيان مىكنند، ولى هيچكدام مقبول نمىافتد، تا آنكه يكى از آنان، گمراه كردن وى را از طريق نماز پيشنهاد كرده، مأمور آن كار مىشود و اتفاقات جالبى در اين باره، رخ مىدهد<ref>همان، ص 20</ref> | ||
در داستانى ديگر، حكايت ابن سكيت و حقگويى وى، روايت شده است. او از بزرگان و دانشمندان مكتب | در داستانى ديگر، حكايت ابن سكيت و حقگويى وى، روايت شده است. او از بزرگان و دانشمندان مكتب اهلبيت(ع) بود و بسيارى از تاريخنويسان اسلامى از او ياد كرده و بر وى مدح و ثنا گفتهاند. علماى شيعه او را بزرگ و مورد وثوق و اطمينان شمرده و از ياران خاص امام جواد(ع) و امام هادى(ع) دانستهاند<ref>همان، ص 25</ref> | ||
اين مرد بزرگ، در پنجم رجب سال 244ق، به دستور متوكل عباسى به شهادت رسيد. سبب شهادت او اين بود كه روزى متوكل به او گفت: دو فرزند من معتز و مؤيد نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين؟ ابن سكيت در پاسخ آن مرد ياوهگو و ستمگر خيانتپيشه فرياد زد: به خدا سوگند قنبر خادم [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است. متوكل به كارگزارانش گفت: زبانش را از پشت سرش بيرون بكشيد. آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود اين كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشيدن اين زجر و آسيب دردآور به شرف شهادت رسيد<ref>همان، ص 25</ref> | اين مرد بزرگ، در پنجم رجب سال 244ق، به دستور متوكل عباسى به شهادت رسيد. سبب شهادت او اين بود كه روزى متوكل به او گفت: دو فرزند من معتز و مؤيد نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين؟ ابن سكيت در پاسخ آن مرد ياوهگو و ستمگر خيانتپيشه فرياد زد: به خدا سوگند قنبر خادم [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است. متوكل به كارگزارانش گفت: زبانش را از پشت سرش بيرون بكشيد. آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود اين كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشيدن اين زجر و آسيب دردآور به شرف شهادت رسيد<ref>همان، ص 25</ref> | ||
ویرایش