۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها =={{وابستهها}}' به '== وابستهها == {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'زندگي' به 'زندگی') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
به باور نويسنده، اين فردى كه در عالىترين درجه از تحابب قرار گرفته است، ثانياً و بالعرض مقام اولويت و اوليت در محبت را دارا مىباشد. چون او از همه موجودات و از هر آنچه كه دست قدرت، در عالم وجود، تصوير نموده، در اتصاف به تحابب گوى سبقت را ربوده است. وى معتقد است كه اين همان قاعده «اعتبار نسبت و اضافات» است كه پيامبر(ص) هم در حديثى فرمودهاند: «خدا را به خاطر روزى دادنش دوست بداريد و مرا به دوستى خدا و اهل بيتم را به دوستى من، دوست بداريد»<ref>همان، ص24</ref> | به باور نويسنده، اين فردى كه در عالىترين درجه از تحابب قرار گرفته است، ثانياً و بالعرض مقام اولويت و اوليت در محبت را دارا مىباشد. چون او از همه موجودات و از هر آنچه كه دست قدرت، در عالم وجود، تصوير نموده، در اتصاف به تحابب گوى سبقت را ربوده است. وى معتقد است كه اين همان قاعده «اعتبار نسبت و اضافات» است كه پيامبر(ص) هم در حديثى فرمودهاند: «خدا را به خاطر روزى دادنش دوست بداريد و مرا به دوستى خدا و اهل بيتم را به دوستى من، دوست بداريد»<ref>همان، ص24</ref> | ||
علامه در ادامه، به توضيح علت عزادارى براى امام حسين(ع) پرداخته است. علامه معتقد است كه يكى از موضوعات مسلم در نزد امت اسلام، اعتقاد به اين است كه پيامبر(ص) به تمامى ملاحم و فتن و حوادث ناگوارى كه پس از او براى عترتش پيش مىآمد، آگاه بود و اين آگاهى و اطلاع، از شئون ولايت كبراى مطلقه اوست كه شامل تمام خلايق مىشود و از شئون اين ولايت است كه چنين مصائبى را تحمل نموده و ناديده بگيرد و عمّال جور و ستم را مؤاخذه نكند<ref>همان، ص56</ref>و با اين حال مىتوان گفت كه پيامبر(ص) در طول | علامه در ادامه، به توضيح علت عزادارى براى امام حسين(ع) پرداخته است. علامه معتقد است كه يكى از موضوعات مسلم در نزد امت اسلام، اعتقاد به اين است كه پيامبر(ص) به تمامى ملاحم و فتن و حوادث ناگوارى كه پس از او براى عترتش پيش مىآمد، آگاه بود و اين آگاهى و اطلاع، از شئون ولايت كبراى مطلقه اوست كه شامل تمام خلايق مىشود و از شئون اين ولايت است كه چنين مصائبى را تحمل نموده و ناديده بگيرد و عمّال جور و ستم را مؤاخذه نكند<ref>همان، ص56</ref>و با اين حال مىتوان گفت كه پيامبر(ص) در طول زندگیش ناظر حوادث و مصائب دلخراش اهل بيتش بوده است و لذا در زندگیش وقتى چشمش به يك از ايشان مىافتاد، آنچه كه در دل داشت، در مقابلش مجسم مىشد و به همين جهت در تمام دوران زندگیش، حزن و اندوه در قلبش پديدار مىگشت و هر وقت محيط را براى تسكين قلب خود مساعد مىديد، يكى از اهل بيت خود را در آغوش مىكشيد و چيزهايى كه مايه تسلايش گردد، به زبان مىآورد و بارها براى امام حسين(ع) گريه و عزادارى كرد<ref>همان، ص57</ref> | ||
علامه معتقد است كه تجديد يادبود در ميلاد و مرگ و مير، اعياد بزرگ، نهضتهاى دينى و ملى، حوادث اجتماعى جهانى و وقايع مهمى كه در ملتها رخ مىدهد و سالگرد آن روز را جشن گرفته يا سوگوراى مىكنند و اين كار، از شعائر و رسوم ديرينهاى است كه طبع بشرى آن را متداول ساخته است<ref>همان، ص77</ref>و تاريخ تا كنون روزى را نشان نداده كه حادثه واقع در آن، از حادثه عاشورا، بزرگتر و مهمتر و مصيبتبارتر باشد<ref>همان، ص78</ref> | علامه معتقد است كه تجديد يادبود در ميلاد و مرگ و مير، اعياد بزرگ، نهضتهاى دينى و ملى، حوادث اجتماعى جهانى و وقايع مهمى كه در ملتها رخ مىدهد و سالگرد آن روز را جشن گرفته يا سوگوراى مىكنند و اين كار، از شعائر و رسوم ديرينهاى است كه طبع بشرى آن را متداول ساخته است<ref>همان، ص77</ref>و تاريخ تا كنون روزى را نشان نداده كه حادثه واقع در آن، از حادثه عاشورا، بزرگتر و مهمتر و مصيبتبارتر باشد<ref>همان، ص78</ref> |
ویرایش