مقدمه‌ای بر عرفان عملی و طهارت نفس و شناخت انسان کامل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
خط ۳۸: خط ۳۸:
== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==


بخش اول كتاب با عنوان «مقدمه»، داراى دو فصل است كه در اولى، «عرفان» تعريف شده است و در دومى، «عارف»، معرفى گرديده است. نويسنده، در فصل اول مى‌نويسد: بهترين تعريف عرفان و عارف را بايد در آيات كريمه قرآن و سخنان نورانى اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و دعاهاى آنان جستجو كرد. وى مى‌افزايد، عارف قرآنى همان انسان و كلمه و شجره طيبه‌اى است كه با معرفت و توجه و مراقبت و حب و استقامت و اخلاص به‌سوى حق در حركت و سفر بوده و على الدوام ظاهر و باطنش و جان و دل و علم و عملش و افعال و صفات و عقايدش، به رنگ خدا درآمده و مهمان و ميزبان ملائكه بوده و...
بخش اول كتاب با عنوان «مقدمه»، داراى دو فصل است كه در اولى، «عرفان» تعريف شده است و در دومى، «عارف»، معرفى گرديده است. نويسنده، در فصل اول مى‌نويسد: بهترين تعريف عرفان و عارف را بايد در آيات كريمه قرآن و سخنان نورانى اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) و دعاهاى آنان جستجو كرد. وى مى‌افزايد، عارف قرآنى همان انسان و كلمه و شجره طيبه‌اى است كه با معرفت و توجه و مراقبت و حب و استقامت و اخلاص به‌سوى حق در حركت و سفر بوده و على الدوام ظاهر و باطنش و جان و دل و علم و عملش و افعال و صفات و عقايدش، به رنگ خدا درآمده و مهمان و ميزبان ملائكه بوده و...


وى درباره عرفان عملى مى‌نويسد: عرفان عملى؛ يعنى راه رسيدن به طهارت، طهارت و پاكى از آلودگى ظلمانى و نورانى. عرفان عملى راه رسيدن به خداگونه بودن و رنگ خدا گرفتن است.
وى درباره عرفان عملى مى‌نويسد: عرفان عملى؛ يعنى راه رسيدن به طهارت، طهارت و پاكى از آلودگى ظلمانى و نورانى. عرفان عملى راه رسيدن به خداگونه بودن و رنگ خدا گرفتن است.
خط ۵۲: خط ۵۲:
بخش چهارم كتاب با عنوان «دين و عرفان»، در سه فصل با عناوين «دين و عرفان»، «اسلام و عرفان» و «شريعت و عرفان»، به تعريف دين و جدا نبودن آن از عرفان، تبعيت كردن از شريعت مقدس اسلام و تصريح عرفا به تبعيت از آن مى‌پردازد.
بخش چهارم كتاب با عنوان «دين و عرفان»، در سه فصل با عناوين «دين و عرفان»، «اسلام و عرفان» و «شريعت و عرفان»، به تعريف دين و جدا نبودن آن از عرفان، تبعيت كردن از شريعت مقدس اسلام و تصريح عرفا به تبعيت از آن مى‌پردازد.


در بخش پنجم كتاب كه شامل دو فصل است از عرفان عملى در سيره پيامبر و اهل بيت، ساده‌زيستى اهل بيت از نظر «نهج‌البلاغة»، ساده‌زيستى پيامبر از زبان اميرالمؤمنين در «نهج‌البلاغة» و ساده‌زيستى شخص اميرالمؤمنين سخن به ميان آمده است.
در بخش پنجم كتاب كه شامل دو فصل است از عرفان عملى در سيره پيامبر و اهل‌بيت، ساده‌زيستى اهل‌بيت از نظر «نهج‌البلاغة»، ساده‌زيستى پيامبر از زبان اميرالمؤمنين در «نهج‌البلاغة» و ساده‌زيستى شخص اميرالمؤمنين سخن به ميان آمده است.


در بخش ششم، از شريعت، طريقت و حقيقت و اينكه اين سه، سه مرحله از عمل و عكس‌العمل انسان مؤمن و متدين به اسلام را نشان مى‌دهد و كلا از يك حقيقت داراى مظاهر و مراتب سه‌گانه حكايت مى‌كند، بحث مى‌شود.
در بخش ششم، از شريعت، طريقت و حقيقت و اينكه اين سه، سه مرحله از عمل و عكس‌العمل انسان مؤمن و متدين به اسلام را نشان مى‌دهد و كلا از يك حقيقت داراى مظاهر و مراتب سه‌گانه حكايت مى‌كند، بحث مى‌شود.


شريعت و طريقت و حقيقت، سه راه جداگانه و بيگانه از هم نيستند تا كسى آنها را در وجود خود جمع كرده و بين آنها الفت ايجاد كند، بلكه سه ظهور از يك حقيقت واحده دين اسلام هستند؛ يعنى هر سه از درون اسلام و معارف اهل بيت عصمت و طهارت(ع) مى‌جوشند و استخراج مى‌شوند.
شريعت و طريقت و حقيقت، سه راه جداگانه و بيگانه از هم نيستند تا كسى آنها را در وجود خود جمع كرده و بين آنها الفت ايجاد كند، بلكه سه ظهور از يك حقيقت واحده دين اسلام هستند؛ يعنى هر سه از درون اسلام و معارف اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) مى‌جوشند و استخراج مى‌شوند.


مؤلف در اين بخش، سخنى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را نقل مى‌كند كه مى‌فرمايد: «طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد؛ زيرا ظاهر، راه باطن است، بلكه هرگز ظاهر، منفك از باطن نيست؛ بنابراين، اگر براى كسى در عين انجام اعمال ظاهرى و تكاليف الهى، باطن حاصل نمى‌شود، بايد بداند كه ظاهر را آن‌گونه كه بايد درست انجام نداده است. كسى كه بخواهد مانند برخى از صوفيان عوام، بدون راه ظاهر به باطن برسد، هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد».<ref>سر الصلاة، مقدمه، ص 22، و تعليقات على شرح فصوص الحكم، ص 201</ref>
مؤلف در اين بخش، سخنى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را نقل مى‌كند كه مى‌فرمايد: «طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد؛ زيرا ظاهر، راه باطن است، بلكه هرگز ظاهر، منفك از باطن نيست؛ بنابراين، اگر براى كسى در عين انجام اعمال ظاهرى و تكاليف الهى، باطن حاصل نمى‌شود، بايد بداند كه ظاهر را آن‌گونه كه بايد درست انجام نداده است. كسى كه بخواهد مانند برخى از صوفيان عوام، بدون راه ظاهر به باطن برسد، هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد».<ref>سر الصلاة، مقدمه، ص 22، و تعليقات على شرح فصوص الحكم، ص 201</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش