پرش به محتوا

سفینة النجاة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها =={{وابسته‌ها}}' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} ')
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
خط ۳۱: خط ۳۱:
وى در همين فصل علت نام گذارى رساله را به سفينة النجاة متذكر شده مى‌فرمايد: از آن‌جايى كه عمل به مضمون اين رساله باعث نجات از غرق شدن در موج‌هاى اختلاف است چنين اسمى را براى آن انتخاب نموده‌ام.  
وى در همين فصل علت نام گذارى رساله را به سفينة النجاة متذكر شده مى‌فرمايد: از آن‌جايى كه عمل به مضمون اين رساله باعث نجات از غرق شدن در موج‌هاى اختلاف است چنين اسمى را براى آن انتخاب نموده‌ام.  


او با اشاره به تعداد فصول رساله مى‌گويد: بعضى از آن‌ها اشارات است و بعضى تنبيهات كه مجموعاً به منزله طبقات اين كشتى مى‌باشند، همچنان كه طوفان مهلكى كه مسلمانان بعد از وفات رسول خدا(ص) بدان گرفتار شدند تنها كشتى ولايت اهل بيت(ع) توانست آن‌ها را از بلا و فتنه نجات دهد. چگونگى شكل گيرى شيعه و نقل احاديث از سينه‌اى به سينه‌ى ديگر توسط روات پرافتخار شيعه از ديگر مطالبى است كه مؤلف در همين فصل آن‌ها را مورد اشاره قرار داده است.
او با اشاره به تعداد فصول رساله مى‌گويد: بعضى از آن‌ها اشارات است و بعضى تنبيهات كه مجموعاً به منزله طبقات اين كشتى مى‌باشند، همچنان كه طوفان مهلكى كه مسلمانان بعد از وفات رسول خدا(ص) بدان گرفتار شدند تنها كشتى ولايت اهل‌بيت(ع) توانست آن‌ها را از بلا و فتنه نجات دهد. چگونگى شكل گيرى شيعه و نقل احاديث از سينه‌اى به سينه‌ى ديگر توسط روات پرافتخار شيعه از ديگر مطالبى است كه مؤلف در همين فصل آن‌ها را مورد اشاره قرار داده است.


فصل دوّم: آن چه در اين فصل مدّ نظر است تاريخچه‌ى تمسك به اجماع به عنوان يكى از ادلّه‌ى شرعيّه در ميان اماميّه مى‌باشد.  
فصل دوّم: آن چه در اين فصل مدّ نظر است تاريخچه‌ى تمسك به اجماع به عنوان يكى از ادلّه‌ى شرعيّه در ميان اماميّه مى‌باشد.  
خط ۳۷: خط ۳۷:
مؤلف مى‌گويد: بعد از رحلت پيامبر(ص) و با سر كار آمدن خلفاى ثلاثه، اجماع ميان اهل تسنن آغاز شد ولى شيعه تا وقتى توفيق بهره‌گيرى از محضر ائمه(ع) را داشت نيازى به اين كار نداشت امّا بعد از اين‌كه اين لطف سلب شد و غيبت پر مصيبت امام جن و بشر و مولاى ثانى عشر(ع) به طول انجاميد و دراز گرديد و فرقه‌ى شيعه در طول زمان آرام آرام با اهل تسنن آميخته شده و در مدارس آن‌ها درس خواندند و با آن‌ها نشست و برخاست كردند، از حقيقت محضى كه با آن سر و كار داشتند فاصله گرفتند.
مؤلف مى‌گويد: بعد از رحلت پيامبر(ص) و با سر كار آمدن خلفاى ثلاثه، اجماع ميان اهل تسنن آغاز شد ولى شيعه تا وقتى توفيق بهره‌گيرى از محضر ائمه(ع) را داشت نيازى به اين كار نداشت امّا بعد از اين‌كه اين لطف سلب شد و غيبت پر مصيبت امام جن و بشر و مولاى ثانى عشر(ع) به طول انجاميد و دراز گرديد و فرقه‌ى شيعه در طول زمان آرام آرام با اهل تسنن آميخته شده و در مدارس آن‌ها درس خواندند و با آن‌ها نشست و برخاست كردند، از حقيقت محضى كه با آن سر و كار داشتند فاصله گرفتند.


اين فاصله را اهل سنت به خاطر دورى از مكتب پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) او داشتند و عمل به رأى و قياس و امثال آن‌ها امرى رايج در بين‌شان بوده است و اين تأثيرات را بر شيعه نيز گذاردند. البته عللى بر اين تأثير پذيرى از سوى مؤلف شمرده شده كه در كتاب موجود است.
اين فاصله را اهل سنت به خاطر دورى از مكتب پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) او داشتند و عمل به رأى و قياس و امثال آن‌ها امرى رايج در بين‌شان بوده است و اين تأثيرات را بر شيعه نيز گذاردند. البته عللى بر اين تأثير پذيرى از سوى مؤلف شمرده شده كه در كتاب موجود است.


فصل سوم: فيض در فصل سوم رساله اشاره‌اى به پيدايش اجتهاد و اصولى‌گرى از زمان مرحوم [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]](ره) و به دست وى نموده و آن را خطرى بزرگ براى شيعه مى‌شمارد كه باعث رو آوردن مردم و علما به مكتب ائمه‌ى اربعه‌ى اهل تسنن شد. چيزى كه توسط وحيد و تابعين او به علم اصول ناميده شد و توسط بعضى از طلاب ناآگاه ريشه‌ى آن به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نسبت داده شد در واقع خط انحرافى بود كه ما را از لبّ احكام و فقه تشيّع دور ساخته و به دامان عامّه مى‌انداخت.  
فصل سوم: فيض در فصل سوم رساله اشاره‌اى به پيدايش اجتهاد و اصولى‌گرى از زمان مرحوم [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]](ره) و به دست وى نموده و آن را خطرى بزرگ براى شيعه مى‌شمارد كه باعث رو آوردن مردم و علما به مكتب ائمه‌ى اربعه‌ى اهل تسنن شد. چيزى كه توسط وحيد و تابعين او به علم اصول ناميده شد و توسط بعضى از طلاب ناآگاه ريشه‌ى آن به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نسبت داده شد در واقع خط انحرافى بود كه ما را از لبّ احكام و فقه تشيّع دور ساخته و به دامان عامّه مى‌انداخت.  
خط ۴۵: خط ۴۵:
فصل چهارم: در اين فصل مؤلف تمام حقايق و وقايع عالم را بالخصوص يا به طور عام داراى نص از معصوم(ع) مى‌داند و مى‌گويد: اين روايت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه مى‌فرمايد: «وَ أمّا مَن كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لأمر مَولاه فللعوام أن يقلدوه» ناظر به فقهاى واقعى كه از مسائلى همچون اجماع و قياس به دورند مى‌باشد، زيرا فقيهى كه به رأى خود يا تأويلات و ترجيحات عقل ناقص خود يا به اتفاق آراى مردم و امثال اين‌ها عمل مى‌كند چگونه اطاعت امر مولاى خود كرده و از كجا يقين مى‌كند. كه نفس و دين خود را نگه داشته و مخالفت هواى نفس نموده است تا اين كه تقليد او جايز باشد؟!  
فصل چهارم: در اين فصل مؤلف تمام حقايق و وقايع عالم را بالخصوص يا به طور عام داراى نص از معصوم(ع) مى‌داند و مى‌گويد: اين روايت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه مى‌فرمايد: «وَ أمّا مَن كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لأمر مَولاه فللعوام أن يقلدوه» ناظر به فقهاى واقعى كه از مسائلى همچون اجماع و قياس به دورند مى‌باشد، زيرا فقيهى كه به رأى خود يا تأويلات و ترجيحات عقل ناقص خود يا به اتفاق آراى مردم و امثال اين‌ها عمل مى‌كند چگونه اطاعت امر مولاى خود كرده و از كجا يقين مى‌كند. كه نفس و دين خود را نگه داشته و مخالفت هواى نفس نموده است تا اين كه تقليد او جايز باشد؟!  


فصل پنجم: مؤلف در پنجمين رساله‌ى خود به حكمى كه به نظر خود مصداقى بارز از مخالفت فقهاى شيعه با طريق واقعى اهل بيت(ع) است اشاره مى‌كند و آن جواز تقليد از مجتهد ميّت است كه يكى از ادلّه‌ى آن اجماع مى‌باشد در حالى كه اجماعى بر آن نبوده و مسأله كاملاً اتفاقى است امّا اين كه بعضى گفته‌اند در صورت موت فقيه، مقلد مخيّر به تقليد از وى در بعضى از احكام و در بعضى ديگر به تقليد از حى مى‌باشد، مؤلف را عصبانى‌تر كرده مى‌گويد: چگونه شما مكلّف را به تقليد از دو حكم متناقض مى‌كنيد چرا كه بُعدى ندارد بين آن مجتهد ميّت و حى اختلاف فتوايى باشد كه ناگزير مكلّف بايد به تناقض عمل كند.  
فصل پنجم: مؤلف در پنجمين رساله‌ى خود به حكمى كه به نظر خود مصداقى بارز از مخالفت فقهاى شيعه با طريق واقعى اهل‌بيت(ع) است اشاره مى‌كند و آن جواز تقليد از مجتهد ميّت است كه يكى از ادلّه‌ى آن اجماع مى‌باشد در حالى كه اجماعى بر آن نبوده و مسأله كاملاً اتفاقى است امّا اين كه بعضى گفته‌اند در صورت موت فقيه، مقلد مخيّر به تقليد از وى در بعضى از احكام و در بعضى ديگر به تقليد از حى مى‌باشد، مؤلف را عصبانى‌تر كرده مى‌گويد: چگونه شما مكلّف را به تقليد از دو حكم متناقض مى‌كنيد چرا كه بُعدى ندارد بين آن مجتهد ميّت و حى اختلاف فتوايى باشد كه ناگزير مكلّف بايد به تناقض عمل كند.  


فصل ششم: در فصل ششم عمل به ظن كه فقها براى رهايى از گرفتارى ميان حق و باطل انجام مى‌دهند به عنوان سببى براى تحيّر و سرگردانى بيشتر معرفى شده است. مؤلف با استناد به آيه‌ى 7 آل عمران كه مى‌فرمايد:''' فأمّا الذين فى قلوبهم زيغٌ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وَ ابتغاء تأويله و ما يعلمُ تأويله إلاّ الله وَ الرّاسخون فى العلم '''پيروى از متشابهات را مخصوص كسانى مى‌داند كه در دل‌هاى آن‌ها ميل كردن و برگشتن از حق وجود دارد. طريقه‌ى عمل به دو روايت متعارض و راه حل چنين معضلاتى مطلب ديگرى است كه مؤلف بدان توجه نموده است طريقه‌اى كه مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]](ره) و ديگران براى چنين مواقعى ارائه داده‌اند نيز مورد اشاره وى قرار گرفته است.  
فصل ششم: در فصل ششم عمل به ظن كه فقها براى رهايى از گرفتارى ميان حق و باطل انجام مى‌دهند به عنوان سببى براى تحيّر و سرگردانى بيشتر معرفى شده است. مؤلف با استناد به آيه‌ى 7 آل عمران كه مى‌فرمايد:''' فأمّا الذين فى قلوبهم زيغٌ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وَ ابتغاء تأويله و ما يعلمُ تأويله إلاّ الله وَ الرّاسخون فى العلم '''پيروى از متشابهات را مخصوص كسانى مى‌داند كه در دل‌هاى آن‌ها ميل كردن و برگشتن از حق وجود دارد. طريقه‌ى عمل به دو روايت متعارض و راه حل چنين معضلاتى مطلب ديگرى است كه مؤلف بدان توجه نموده است طريقه‌اى كه مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]](ره) و ديگران براى چنين مواقعى ارائه داده‌اند نيز مورد اشاره وى قرار گرفته است.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش