۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در فصل دوم، قرآن اولين منبع مشترك استنباط، شناخته شده است. نويسنده ضمن اشاره به اين امر كه مقصود از قرآن كريم، کتاب خداوند متعال بوده كه بر پيامبرش با الفاظ و معانى و اسلوبى خاص نازل شده، بدون آنكه پيامبر(ص) دخالتى در انتخاب الفاظ و چينش آنها داشته باشد، به بررسى انحاء و كيفيت تشريع احكام در قرآن پرداخته است. اين موارد عبارتند از: تدرج در تشريع، تقسيمبندى در بيان احكام، انعطافپذيرى، شموليت در تشريع، ملاحظه دو بعد انسانى، عدالت در تشريع، تبعيت تشريعات قرآن از ملاك و مصلحت و گسترش افقهاى دلالت قرآن.<ref>همان، ص35</ref> | در فصل دوم، قرآن اولين منبع مشترك استنباط، شناخته شده است. نويسنده ضمن اشاره به اين امر كه مقصود از قرآن كريم، کتاب خداوند متعال بوده كه بر پيامبرش با الفاظ و معانى و اسلوبى خاص نازل شده، بدون آنكه پيامبر(ص) دخالتى در انتخاب الفاظ و چينش آنها داشته باشد، به بررسى انحاء و كيفيت تشريع احكام در قرآن پرداخته است. اين موارد عبارتند از: تدرج در تشريع، تقسيمبندى در بيان احكام، انعطافپذيرى، شموليت در تشريع، ملاحظه دو بعد انسانى، عدالت در تشريع، تبعيت تشريعات قرآن از ملاك و مصلحت و گسترش افقهاى دلالت قرآن.<ref>همان، ص35</ref> | ||
يكى ديگر از منابع استنباط، سنّت قولى، فعلى و تقريرى است كه در حقيقت شارح و تبيينكننده آيات قرآن كريم است؛ امرى كه هرگز نمىتوان از آن غافل بوده و صرف نظر كرد و به تعبير برخى از علماى اهل سنّت، قرآن بيشتر به سنّت نياز دارد تا سنّت به قرآن و از آنجا كه سنّت اقسامى دارد، نويسنده در فصل سوم، به مطالعه آنها پرداخته و نيز سنّت | يكى ديگر از منابع استنباط، سنّت قولى، فعلى و تقريرى است كه در حقيقت شارح و تبيينكننده آيات قرآن كريم است؛ امرى كه هرگز نمىتوان از آن غافل بوده و صرف نظر كرد و به تعبير برخى از علماى اهل سنّت، قرآن بيشتر به سنّت نياز دارد تا سنّت به قرآن و از آنجا كه سنّت اقسامى دارد، نويسنده در فصل سوم، به مطالعه آنها پرداخته و نيز سنّت اهلبيت(ع) را مورد بررسى قرار داده است.<ref>همان، ص63</ref> | ||
مرجعيت دينى | مرجعيت دينى اهلبيت(ع) از موضوعات مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنّت است. شيعه اماميه با استفاده از آيات و روايات شيعه و سنى، معتقد است بعد از پيامبر(ص)، به انسانهاى معصومى نياز است كه بتوانند سنّت واقعى آن حضرت را تبيين نموده و در موارد اختلافى پناه مردم باشند و اينان كسانى جز اهلبيت ايشان نيستند. در مقابل، اهل سنّت توجهى به اهلبيت(ع) نداشته، سنّت صحابه را حجّت مىدانند. نويسنده در درس چهارم، مرجعيت دينى اهلبيت(ع) را از راههاى زير بررسى كرده است: اهلبيت راهى به سنت واقعى، ضرورت حفظ سنت توسط معصوم، احتياج اسلام به عصر تطبيق، بررسى ابعاد تاريخى، ضرورت بقاء بُعد تبيين، مرجعيت دينى اهلبيت در کتاب و نزد اهل سنت.<ref>همان، ص85</ref> | ||
اسلام آيين جهانى است و آخرين دينى است كه خداوند متعال در دوره و عصر پايان تاريخ به بشر عرضه كرده است. با ملاحظه اين دو جهت بايد دين اسلام از كمال و جامعيت فوقالعادهاى برخوردار باشد، تا نهتنها بتواند جوابگوى تمام جوامع بشرى در عصر خود باشد، بلكه بايد نسلهاى آينده را نيز تا روز قيامت پاسخگو باشد. از طرفى ديگر، مشاهده مىكنيم كه مدّت بعثت پيامبر(ص) بسيار محدود است و شيعه و اهل سنّت اتفاق دارند كه اين وقت محدود نمىتوانست جوابگوى مسائلى باشد كه جامعه بشرى تا روز قيامت به آن احتياج دارد، لذا هركدام در صدد توجيه و تدبير و چارهاى برآمدهاند. شيعه اماميه معتقد است: ازآنجاكه وظيفه انبيا، بيان كليات احكام و فلسفه وجودى اوصيا، توسعه و تبيين شريعت است، لذا دين و شريعت و مصادر تشريع، ازاينجهت كامل شده است. ولى اهل سنّت به لحاظ منابع استنباط و ادله، در مضيقه قرار دارند، ازاينرو به كثيرى از ادله و منابع ظنّى روى آوردهاند كه هيچ دليل قانعكنندهاى بر آن وجود ندارد از آن جمله حجيت سنّت صحابه است. در حقيقت اين منبع تشريع را در مقابل منبع غنى سنّت | اسلام آيين جهانى است و آخرين دينى است كه خداوند متعال در دوره و عصر پايان تاريخ به بشر عرضه كرده است. با ملاحظه اين دو جهت بايد دين اسلام از كمال و جامعيت فوقالعادهاى برخوردار باشد، تا نهتنها بتواند جوابگوى تمام جوامع بشرى در عصر خود باشد، بلكه بايد نسلهاى آينده را نيز تا روز قيامت پاسخگو باشد. از طرفى ديگر، مشاهده مىكنيم كه مدّت بعثت پيامبر(ص) بسيار محدود است و شيعه و اهل سنّت اتفاق دارند كه اين وقت محدود نمىتوانست جوابگوى مسائلى باشد كه جامعه بشرى تا روز قيامت به آن احتياج دارد، لذا هركدام در صدد توجيه و تدبير و چارهاى برآمدهاند. شيعه اماميه معتقد است: ازآنجاكه وظيفه انبيا، بيان كليات احكام و فلسفه وجودى اوصيا، توسعه و تبيين شريعت است، لذا دين و شريعت و مصادر تشريع، ازاينجهت كامل شده است. ولى اهل سنّت به لحاظ منابع استنباط و ادله، در مضيقه قرار دارند، ازاينرو به كثيرى از ادله و منابع ظنّى روى آوردهاند كه هيچ دليل قانعكنندهاى بر آن وجود ندارد از آن جمله حجيت سنّت صحابه است. در حقيقت اين منبع تشريع را در مقابل منبع غنى سنّت اهلبيت(ع) جعل كردهاند تا بتوانند اين خلأ مهمّ را جبران كنند. نويسنده در درس پنجم، در صدد است تا اين منبع را بررسى نمايد.<ref>همان، ص143</ref> | ||
در درس ششم، دليل عقلى مورد بررسى قرار گرفته است. شيعه دوازدهامامى عقل را در دايره منابع استنباط دانسته و آن را در مواردى كه صلاحيت براى دخالت عقل است حجت مىشمارد.<ref>همان، ص177</ref> | در درس ششم، دليل عقلى مورد بررسى قرار گرفته است. شيعه دوازدهامامى عقل را در دايره منابع استنباط دانسته و آن را در مواردى كه صلاحيت براى دخالت عقل است حجت مىشمارد.<ref>همان، ص177</ref> | ||
اهل سنّت ازآنجهت كه بعد از پيامبر(ص) به سنّت ايشان اكتفا كرده و خود را از سنّت | اهل سنّت ازآنجهت كه بعد از پيامبر(ص) به سنّت ايشان اكتفا كرده و خود را از سنّت اهلبيت او(ع) بىنياز ديدند، هنگامى كه با كمبود روايات در استنباط احكام شرعى روبهرو شدند، به سراغ منابعى رفتند كه ظنّآور بوده و دليل معتبرى بر آن وجود نداشته است كه يكى از آنها «قياس» است. در درس هفتم، حجيت قياس بررسى شده است.<ref>همان، ص195</ref> | ||
استحسان و مصالح مرسله در درس هشتم مورد بررسى قرار گرفته است. استحسان يكى از مصادر تشريع نزد مالكيه مىباشد. شاطبى از مالكيه، استحسان را به عمل كردن به قوىترين دو دليل معنا كرده است و نويسنده پس از بررسى آن، به اين نتيجه رسيده است كه مطابق تعريفهايى كه براى استحسان شده، نمىتوان آن را دليل مستقل ذاتى در مقابل بقيه ادله دانست.<ref>همان، ص258</ref> | استحسان و مصالح مرسله در درس هشتم مورد بررسى قرار گرفته است. استحسان يكى از مصادر تشريع نزد مالكيه مىباشد. شاطبى از مالكيه، استحسان را به عمل كردن به قوىترين دو دليل معنا كرده است و نويسنده پس از بررسى آن، به اين نتيجه رسيده است كه مطابق تعريفهايى كه براى استحسان شده، نمىتوان آن را دليل مستقل ذاتى در مقابل بقيه ادله دانست.<ref>همان، ص258</ref> |
ویرایش