۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
برخى از مباحث رساله دوم عبارت است از: انحصار اجسام طبيعى در دو قسم مركب و بسيط(مركب؛ يعنى جسمي كه وجود و نوعيتش به سبب اجتماع اجسام مختلف الطبائع و الانواع در آن است، مانند حيوان و بسيط؛ يعنى جسمي كه چنين نيست بنا بر اين در وهم و عقل جز به اجسام متشابه الطبائع و الانواع قابل انحلال نمىباشد، مانند آب)؛ تقليد عالم طبيعى از عالم الهي در مسائل مربوط به وضعيت مبدأ اجسام؛ نظر طبیعیون در مورد مكان داشتن جسم بسيط و مختص بودنش به مكان معين؛ حركت افلاك و ميل آنها؛ نسبت ميان افلاك و عناصر اربعه (زمين كه یکی از عناصر اربعه است، در نهايت بعد، نسبت به افلاك بوده و آتش كه یکی ديگر از عناصر اربعه مىباشد، در نهايت قرب است و...)؛ وجود قواي طبيعى، گاهي دراجرام بسيط بوده و گاهي در اجرام مركب(در اجرام بسيط، مانند اينكه سوزندگي از شئون طبيعت ناريه مىباشد و در اجرام مركب، مانند اينكه سقمونيا براي درمان اسهال صفراوى مناسب است و...)؛ افاضاتي كه از كواكب ثابته به زمين مىرسد. | برخى از مباحث رساله دوم عبارت است از: انحصار اجسام طبيعى در دو قسم مركب و بسيط(مركب؛ يعنى جسمي كه وجود و نوعيتش به سبب اجتماع اجسام مختلف الطبائع و الانواع در آن است، مانند حيوان و بسيط؛ يعنى جسمي كه چنين نيست بنا بر اين در وهم و عقل جز به اجسام متشابه الطبائع و الانواع قابل انحلال نمىباشد، مانند آب)؛ تقليد عالم طبيعى از عالم الهي در مسائل مربوط به وضعيت مبدأ اجسام؛ نظر طبیعیون در مورد مكان داشتن جسم بسيط و مختص بودنش به مكان معين؛ حركت افلاك و ميل آنها؛ نسبت ميان افلاك و عناصر اربعه (زمين كه یکی از عناصر اربعه است، در نهايت بعد، نسبت به افلاك بوده و آتش كه یکی ديگر از عناصر اربعه مىباشد، در نهايت قرب است و...)؛ وجود قواي طبيعى، گاهي دراجرام بسيط بوده و گاهي در اجرام مركب(در اجرام بسيط، مانند اينكه سوزندگي از شئون طبيعت ناريه مىباشد و در اجرام مركب، مانند اينكه سقمونيا براي درمان اسهال صفراوى مناسب است و...)؛ افاضاتي كه از كواكب ثابته به زمين مىرسد. | ||
پارهاى از مطالب مطرح شده در رساله سوم عبارت است از: انقسام انسان به دو بعد سر و علن (جسم محسوس انسان با اعضا و جوارحش كه حس بر ظاهر آن وقوف دارد و علم تشريح بر باطنش، علن انسان هستند و قواي روح انسان نيز سر انسان را تشكيل مىدهند)؛ انقسام قواي روح انسان به دو قسم موكل بالعمل(عمل سه گونه است: نشئي، انساني و حيواني و ادراك دو گونه مىباشد: حيواني و انسانى)؛ توضيح در مورد روح انساني و چگونگى ارتسام صور معقولات در آن؛ روح قدسي و ويژگىهاى آن؛ توضيح درباره لوح و قلم و كتابت(لوح و قلم هر كدام ملكي است | پارهاى از مطالب مطرح شده در رساله سوم عبارت است از: انقسام انسان به دو بعد سر و علن (جسم محسوس انسان با اعضا و جوارحش كه حس بر ظاهر آن وقوف دارد و علم تشريح بر باطنش، علن انسان هستند و قواي روح انسان نيز سر انسان را تشكيل مىدهند)؛ انقسام قواي روح انسان به دو قسم موكل بالعمل(عمل سه گونه است: نشئي، انساني و حيواني و ادراك دو گونه مىباشد: حيواني و انسانى)؛ توضيح در مورد روح انساني و چگونگى ارتسام صور معقولات در آن؛ روح قدسي و ويژگىهاى آن؛ توضيح درباره لوح و قلم و كتابت(لوح و قلم هر كدام ملكي است روحانی و كتابت در واقع تصور حقايق مىباشد). | ||
برخى از مطالب رساله پنجم عبارت است از: ماهيت حكمت؛ تقسيم حكمت به عملي و نظري؛ تقسيم حكمت نظري به سه قسم علم اسفل يا علم طبیعی و علم اوسط يا علم رياضي و علم اعلي يا علم الهي؛ تقسيم حكمت عملي به سه قسم تدبير نفس يا علم اخلاق، تدبير منزل و تدبير مدن؛ تقسيم حكمت طبيعى به دو قسم اصلي(1- شناخت امور عامه. 2- امور عالم و آسمانها. 3- بحت از حال كون و فساد و توليد و نشو. 4- بيان احوال عناصر اربعه. 5- شناخت حال كائنات. 6- معرفت حال كائنات نباتي. 7- معرفت حال كائنات حيواني. 8- معرفت نفس) و فرعى(طب، احكام نجوم، علم الفراسة، علم التعبير، علم الطلسمات، نيرنجيات، و علم كيميا)؛ اقسام اصلي حكمت رياضي(علم عدد، علم هندسه، علم هيئت و علم موسيقي)؛ اقسام فرعي حكمت رياضي(جبر و مقابله و جمع و تفريق، علم مساحت و عمل حيل متحركه و عمل جرّ اثقال و علم اوزان و موازين و علم آلات جزئيه و علم مناظر و مرايا و علم نقل المياه و...)؛ اقسام اصلى علم الهي(معرفت معاني عامه براي موجودات، بررسی اصول و مبادي، تأمل در اثبات خدا و وحدانيت او و...)؛ فروع علم الهي(شناخت كيفيت نزول وحي و جواهر | برخى از مطالب رساله پنجم عبارت است از: ماهيت حكمت؛ تقسيم حكمت به عملي و نظري؛ تقسيم حكمت نظري به سه قسم علم اسفل يا علم طبیعی و علم اوسط يا علم رياضي و علم اعلي يا علم الهي؛ تقسيم حكمت عملي به سه قسم تدبير نفس يا علم اخلاق، تدبير منزل و تدبير مدن؛ تقسيم حكمت طبيعى به دو قسم اصلي(1- شناخت امور عامه. 2- امور عالم و آسمانها. 3- بحت از حال كون و فساد و توليد و نشو. 4- بيان احوال عناصر اربعه. 5- شناخت حال كائنات. 6- معرفت حال كائنات نباتي. 7- معرفت حال كائنات حيواني. 8- معرفت نفس) و فرعى(طب، احكام نجوم، علم الفراسة، علم التعبير، علم الطلسمات، نيرنجيات، و علم كيميا)؛ اقسام اصلي حكمت رياضي(علم عدد، علم هندسه، علم هيئت و علم موسيقي)؛ اقسام فرعي حكمت رياضي(جبر و مقابله و جمع و تفريق، علم مساحت و عمل حيل متحركه و عمل جرّ اثقال و علم اوزان و موازين و علم آلات جزئيه و علم مناظر و مرايا و علم نقل المياه و...)؛ اقسام اصلى علم الهي(معرفت معاني عامه براي موجودات، بررسی اصول و مبادي، تأمل در اثبات خدا و وحدانيت او و...)؛ فروع علم الهي(شناخت كيفيت نزول وحي و جواهر روحانی و علم معاد و شناخت چگونگي حالات اشقيا و سعدا در عالم آخرت)؛ اقسام نهگانه حكمت منطقى(1- تبيين احكام الفاظ و معاني. 2- بيان تعداد معاني مفرده. 3- تبيين تركيب معاني مفرده با سلب و ايجاب. 4- تبيين تركيب قضايا براى به دست آوردن قياس. 5- بيان شرايط قياس. 6- تعريف قياسات نافعه. 7- تعريف مغالطات. 8- تعريف مقياسهاى خطابيه بلاغيه نافعه. 9- شعر و چگونگي آن.). | ||
رساله ششم: اين رساله، در اثبات نبوات و تأويل رموز و... مىباشد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در اين رساله، ابتدا مريي و نامريي را در مورد موجودات توضيح مىدهد و براي آن دو مثالهايي ذكر مىكند، بعد در رابطه با نفس ناطقه كه وجه تمايز انسان با ساير موجودات است، مطالبي را ذكر مىنمايد و مىگويد: اين نفس در انسانهاى مختلف، از نظر مراتب متفاوت است كه اين تفاوت در قوه قبول آنها ظهور و بروز دارد؛ يعنى آنهايى كه قوىترند مقبولاتشان نيز از درجه بالاتري برخوردار است، اما نفوس ضعيفه و پايينتر مقبولات ضعيفتري نيز دارند و در اين ترتيب، نبي جايگاه ويژهاي داشته و قوه قبولش از بقيه موجودات قوىتر و بالاتر است؛ به گونهاى كه مىتواند وحي را بپذيرد. | رساله ششم: اين رساله، در اثبات نبوات و تأويل رموز و... مىباشد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در اين رساله، ابتدا مريي و نامريي را در مورد موجودات توضيح مىدهد و براي آن دو مثالهايي ذكر مىكند، بعد در رابطه با نفس ناطقه كه وجه تمايز انسان با ساير موجودات است، مطالبي را ذكر مىنمايد و مىگويد: اين نفس در انسانهاى مختلف، از نظر مراتب متفاوت است كه اين تفاوت در قوه قبول آنها ظهور و بروز دارد؛ يعنى آنهايى كه قوىترند مقبولاتشان نيز از درجه بالاتري برخوردار است، اما نفوس ضعيفه و پايينتر مقبولات ضعيفتري نيز دارند و در اين ترتيب، نبي جايگاه ويژهاي داشته و قوه قبولش از بقيه موجودات قوىتر و بالاتر است؛ به گونهاى كه مىتواند وحي را بپذيرد. |
ویرایش