۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انگليسي' به 'انگلیسی') |
جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
هر چند اين فتوا در بيست و سوم محرم 1333ق در همه مساجد بغداد خوانده شد ولى دانشمندان دينى دست پرورده عثمانيان نه تنها آن را تاييد نكردند، بلكه با ارسال پيامهاى محرمانه دولت بريتانيا را مورد حمايت و تشويق قرار دادند. دولت عثمانى در تنگنايى تاريك گرفتار آمده بود. كسانى كه در سايه سلطان استانبول باغها، ثروتها و عنوانهاى مذهبى گرد آورده بودند، يكباره پدر خوانده ترك خويش از ياد برده، پيك دوستى سمت بريتانيا گسيل میكردند. البته مقامهاى رسمى مذهبى در اين موضع گيرى تنها نبودند، بلكه نمايندگان عراق در پارلمان عثمانى و عراقيان پرورش يافته در مدرسههاى نظامى استانبول نيز از سلطان عثمانى روى گردانده، براى خدمت به ملكه بريتانيا به رقابت پرداختند. | هر چند اين فتوا در بيست و سوم محرم 1333ق در همه مساجد بغداد خوانده شد ولى دانشمندان دينى دست پرورده عثمانيان نه تنها آن را تاييد نكردند، بلكه با ارسال پيامهاى محرمانه دولت بريتانيا را مورد حمايت و تشويق قرار دادند. دولت عثمانى در تنگنايى تاريك گرفتار آمده بود. كسانى كه در سايه سلطان استانبول باغها، ثروتها و عنوانهاى مذهبى گرد آورده بودند، يكباره پدر خوانده ترك خويش از ياد برده، پيك دوستى سمت بريتانيا گسيل میكردند. البته مقامهاى رسمى مذهبى در اين موضع گيرى تنها نبودند، بلكه نمايندگان عراق در پارلمان عثمانى و عراقيان پرورش يافته در مدرسههاى نظامى استانبول نيز از سلطان عثمانى روى گردانده، براى خدمت به ملكه بريتانيا به رقابت پرداختند. | ||
در چنين شرايطى شيعيان، كه همواره شهروندانى درجه دوم و سزاوار اهانت به شماره مى آمدند، به پيروى از فقيهان نجف احساس مسؤوليت كرده، سرنوشت خويش را با سرنوشت دولت سست بنياد عثمانى پيوند زدند. سيد هبةالدين همراه | در چنين شرايطى شيعيان، كه همواره شهروندانى درجه دوم و سزاوار اهانت به شماره مى آمدند، به پيروى از فقيهان نجف احساس مسؤوليت كرده، سرنوشت خويش را با سرنوشت دولت سست بنياد عثمانى پيوند زدند. سيد هبةالدين همراه روحانیان بزرگ چون [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شيخ الشريعه اصفهانى]]، ميرزا مهدى بن ملا كاظم خراسانى و سيد مصطفى كاشانى رايت مقدس بارگاه علی عليهالسلام برداشته، در ميان شعارهاى پيوسته مردم سمت جبهه روان شد. آنها شب را در كوفه به سر برده، بامداد همراه سيد محمد فرزند حضرت سيد كاظم يزدى و سوارانى كه بدانان پيوسته بودند، ادامه مسير دادند. | ||
انبوه مجاهدان در 21 محرم 1334 به بغداد رسيدند. بغداد در آن سال نقطه اوج همايشهاى وحدت بود. عصر جمعه، بيست و پنجم محرم، حضرت آیتالله [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شيخ الشريعه اصفهانى]] همراه سيد هبهالدين و ديگر دانشوران عازم جبهه به ديدار انديشمندان اهل سنت در اعظميه شتافتند و در محفلى سراسر يگانگى، روشنى و دوستى شركت جستند. هبةالدين كه نمى توانست بدين مقدار، در وحدت شيعه و سنى، بسنده كند، در راستاى نزدیک ى فزونتر نيروهاى فرهنگى مسلمان، دو روز بعد در يكشنبه بيست و هفتم محرم از دفتر نشريه صدى الاسلام باز ديد كرد و تلاش دست اندركاران آن نشريه را ستود. | انبوه مجاهدان در 21 محرم 1334 به بغداد رسيدند. بغداد در آن سال نقطه اوج همايشهاى وحدت بود. عصر جمعه، بيست و پنجم محرم، حضرت آیتالله [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شيخ الشريعه اصفهانى]] همراه سيد هبهالدين و ديگر دانشوران عازم جبهه به ديدار انديشمندان اهل سنت در اعظميه شتافتند و در محفلى سراسر يگانگى، روشنى و دوستى شركت جستند. هبةالدين كه نمى توانست بدين مقدار، در وحدت شيعه و سنى، بسنده كند، در راستاى نزدیک ى فزونتر نيروهاى فرهنگى مسلمان، دو روز بعد در يكشنبه بيست و هفتم محرم از دفتر نشريه صدى الاسلام باز ديد كرد و تلاش دست اندركاران آن نشريه را ستود. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
هبةالدين در اين خيزش همگانى نقشى ارزنده داشت. او از سوى مرجعيت شيعه به سران قبيلهها پيام مى فرستاد، از آنان درباره كردارشان توضيح مى خواست و آنها را در برآوردن نيازهايشان يارى مى داد. نقش آن بزرگمرد چنان بود كه فرماندهان وى را «هيبتالدين» مى خواندند. | هبةالدين در اين خيزش همگانى نقشى ارزنده داشت. او از سوى مرجعيت شيعه به سران قبيلهها پيام مى فرستاد، از آنان درباره كردارشان توضيح مى خواست و آنها را در برآوردن نيازهايشان يارى مى داد. نقش آن بزرگمرد چنان بود كه فرماندهان وى را «هيبتالدين» مى خواندند. | ||
در كشاكش اين نبرد نابرابر مردم كربلا به ارگانهاى دولتى يورش برده، كنترل شهر را در دست گرفتند و براى اداره شهر دو مجلس علمى و ملى تشكيل دادند. هبةالدين، سيد ابوالقاسم كاشانى، سيد حسين قزوينى و گروهى ديگر از | در كشاكش اين نبرد نابرابر مردم كربلا به ارگانهاى دولتى يورش برده، كنترل شهر را در دست گرفتند و براى اداره شهر دو مجلس علمى و ملى تشكيل دادند. هبةالدين، سيد ابوالقاسم كاشانى، سيد حسين قزوينى و گروهى ديگر از روحانیان در شمار اعضاى مجلس علمى جاى داشتند. وظيفه اين مجلس گسترش انگيزه دينى انقلاب و رسيدگى به اختلافهاى مردم بود. | ||
آتش انقلاب روز به روز شعلهورتر مى شد و همه چيز براى پديد آمدن پيروزى همه جانبه مسلمانان آماده بود ولى دريغ كه حادثهاى نگران كننده آينده را در ابهام فرو برد. چهار ماه از صدور فتواى جهاد مرجع كربلا به سراى جاودانگى شتافت. وظيفه سيد هبةالدين به عنوان ركن اساسى شوراى رهبرى انقلاب بسيار سنگين شده بود. پيشگيرى از تضعيف روحيه رزمندگان و تلاش در استمرار قدرتمندانه جهاد بخشى از اين وظيفه الهى بود. پيام تسليت آن بزرگمرد به فرماندهان نيروهاى مردمى مىتواند نشانگر گوشهاى از تلاشهاى وى در اين باره باشد: | آتش انقلاب روز به روز شعلهورتر مى شد و همه چيز براى پديد آمدن پيروزى همه جانبه مسلمانان آماده بود ولى دريغ كه حادثهاى نگران كننده آينده را در ابهام فرو برد. چهار ماه از صدور فتواى جهاد مرجع كربلا به سراى جاودانگى شتافت. وظيفه سيد هبةالدين به عنوان ركن اساسى شوراى رهبرى انقلاب بسيار سنگين شده بود. پيشگيرى از تضعيف روحيه رزمندگان و تلاش در استمرار قدرتمندانه جهاد بخشى از اين وظيفه الهى بود. پيام تسليت آن بزرگمرد به فرماندهان نيروهاى مردمى مىتواند نشانگر گوشهاى از تلاشهاى وى در اين باره باشد: |
ویرایش