۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی') |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
4. محمد(ص): روزبهان، در خطبه عبهر العاشقين آرد: «و صلّى اللّه... على رئيس مملكته محمّد، المجتبى بخلّته، المصطفى بمحبّته...» | 4. محمد(ص): روزبهان، در خطبه عبهر العاشقين آرد: «و صلّى اللّه... على رئيس مملكته محمّد، المجتبى بخلّته، المصطفى بمحبّته...» | ||
از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق | از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق روحانیان و اى تحفه حق نزد آدميان كه وارد شد از بحار رحمت و صادر شد از معدن معرفت، جان جان آدم و غرض عالم و آدم، عشيق اللّه و محبّه و صفيّه محمّد المصطفى، صلوات اللّه عليه.» | ||
5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشتهاند، ياد كند، از آن جمله: ابوبكر شبلى، ابوبكر واسطى، ابوالحسين نورى، ابوسعيد الخراز، ابوعبداللّه محمد بن خفيف كه از او به «شيخنا و سيدنا» تعبير كند، ابوالقاسم جنيد، ابويزيد بسطامى، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، حصرى، ذو النون مصرى، سمنون المحب، عبد(الواحد) بن زيد، يوسف بن حسين رازى. | 5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشتهاند، ياد كند، از آن جمله: ابوبكر شبلى، ابوبكر واسطى، ابوالحسين نورى، ابوسعيد الخراز، ابوعبداللّه محمد بن خفيف كه از او به «شيخنا و سيدنا» تعبير كند، ابوالقاسم جنيد، ابويزيد بسطامى، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، حصرى، ذو النون مصرى، سمنون المحب، عبد(الواحد) بن زيد، يوسف بن حسين رازى. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
6. روزبهان: روزبهان، خود را در عبهر العاشقين چنين معرفى مىكند: | 6. روزبهان: روزبهان، خود را در عبهر العاشقين چنين معرفى مىكند: | ||
«چون بعد از سير عبوديت، به عالم ربوبيت رسيدم و جمال ملكوت به چشم ملكوتى بديدم، در منازل مكاشفات سير كردم و از خوان | «چون بعد از سير عبوديت، به عالم ربوبيت رسيدم و جمال ملكوت به چشم ملكوتى بديدم، در منازل مكاشفات سير كردم و از خوان روحانیات مائده مقامات و كرامات بخوردم. با مرغان عرشى در هواء عليين پريدم و صرف تجلّى مشاهده حق - عزّ اسمه - به چشم يكتاش بنگريدم و شراب محبّت ذو الجلالى از قدح جمال صرف به مذاق جانم رسيد. حلاوت عشق قدم دلم را كسوت معارف و كواشف اصلى درپوشيد. | ||
در بحر معرفت به حق توانگر گشتم و از لجه آن به سفينه حكمت امواج قهريات و لطفيات ببريدم و به سواحل صفات فعل رسيدم، به مدارج و معارف توحيد و تفريد و تجريد، سوى عالم ازل رفتم و لباس قدم يافتم، خطاب عظمت و كبرياء و انبساط و حسن و قرب بشنيدم، فناء توحيد عزت خود به من نمود و مرا در عين قدم از رسم حدوثيت فانى كرد و به بقا باقى كرد. | در بحر معرفت به حق توانگر گشتم و از لجه آن به سفينه حكمت امواج قهريات و لطفيات ببريدم و به سواحل صفات فعل رسيدم، به مدارج و معارف توحيد و تفريد و تجريد، سوى عالم ازل رفتم و لباس قدم يافتم، خطاب عظمت و كبرياء و انبساط و حسن و قرب بشنيدم، فناء توحيد عزت خود به من نمود و مرا در عين قدم از رسم حدوثيت فانى كرد و به بقا باقى كرد. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
2. تكرار، در نظر مؤلف، به قاعده پيشينيان، عيب نيست، بلكه از محاسن كلام است: | 2. تكرار، در نظر مؤلف، به قاعده پيشينيان، عيب نيست، بلكه از محاسن كلام است: | ||
«و نوعى | «و نوعى روحانیّت و آن، خواصّ آدميان را باشد، چون بهغايت لطافت باشد و نوعى بهيمى است و آن رذال الناس را باشد.» | ||
3. گاه معدود را، به قاعده قدما، جمع آورد: | 3. گاه معدود را، به قاعده قدما، جمع آورد: | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
5. بسيارى از اسمهاى عربى را به سياق فارسى جمع مىبندد: | 5. بسيارى از اسمهاى عربى را به سياق فارسى جمع مىبندد: | ||
«چون محبت خاص از جلال ذات... در ممكنات عقول | «چون محبت خاص از جلال ذات... در ممكنات عقول روحانیان عباد صبغ عشق در جان جان زد...» | ||
«در فضيلت آن بر محبّان خويش...» | «در فضيلت آن بر محبّان خويش...» |
ویرایش