عبهر العاشقين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ اوت ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی')
خط ۹۶: خط ۹۶:
4. محمد(ص): روزبهان، در خطبه عبهر العاشقين آرد: «و صلّى اللّه... على رئيس مملكته محمّد، المجتبى بخلّته، المصطفى بمحبّته...»
4. محمد(ص): روزبهان، در خطبه عبهر العاشقين آرد: «و صلّى اللّه... على رئيس مملكته محمّد، المجتبى بخلّته، المصطفى بمحبّته...»


از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق روحانيان و اى تحفه حق نزد آدميان كه وارد شد از بحار رحمت و صادر شد از معدن معرفت، جان جان آدم و غرض عالم و آدم، عشيق اللّه و محبّه و صفيّه محمّد المصطفى، صلوات اللّه عليه.»
از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق روحانیان و اى تحفه حق نزد آدميان كه وارد شد از بحار رحمت و صادر شد از معدن معرفت، جان جان آدم و غرض عالم و آدم، عشيق اللّه و محبّه و صفيّه محمّد المصطفى، صلوات اللّه عليه.»


5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشته‌اند، ياد كند، از آن جمله: ابوبكر شبلى، ابوبكر واسطى، ابوالحسين نورى، ابوسعيد الخراز، ابوعبداللّه محمد بن خفيف كه از او به «شيخنا و سيدنا» تعبير كند، ابوالقاسم جنيد، ابويزيد بسطامى، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، حصرى، ذو النون مصرى، سمنون المحب، عبد(الواحد) بن زيد، يوسف بن حسين رازى.
5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشته‌اند، ياد كند، از آن جمله: ابوبكر شبلى، ابوبكر واسطى، ابوالحسين نورى، ابوسعيد الخراز، ابوعبداللّه محمد بن خفيف كه از او به «شيخنا و سيدنا» تعبير كند، ابوالقاسم جنيد، ابويزيد بسطامى، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، حصرى، ذو النون مصرى، سمنون المحب، عبد(الواحد) بن زيد، يوسف بن حسين رازى.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
6. روزبهان: روزبهان، خود را در عبهر العاشقين چنين معرفى مى‌كند:
6. روزبهان: روزبهان، خود را در عبهر العاشقين چنين معرفى مى‌كند:


«چون بعد از سير عبوديت، به عالم ربوبيت رسيدم و جمال ملكوت به چشم ملكوتى بديدم، در منازل مكاشفات سير كردم و از خوان روحانيات مائده مقامات و كرامات بخوردم. با مرغان عرشى در هواء عليين پريدم و صرف تجلّى مشاهده حق - عزّ اسمه - به چشم يكتاش بنگريدم و شراب محبّت ذو الجلالى از قدح جمال صرف به مذاق جانم رسيد. حلاوت عشق قدم دلم را كسوت معارف و كواشف اصلى درپوشيد.
«چون بعد از سير عبوديت، به عالم ربوبيت رسيدم و جمال ملكوت به چشم ملكوتى بديدم، در منازل مكاشفات سير كردم و از خوان روحانیات مائده مقامات و كرامات بخوردم. با مرغان عرشى در هواء عليين پريدم و صرف تجلّى مشاهده حق - عزّ اسمه - به چشم يكتاش بنگريدم و شراب محبّت ذو الجلالى از قدح جمال صرف به مذاق جانم رسيد. حلاوت عشق قدم دلم را كسوت معارف و كواشف اصلى درپوشيد.


در بحر معرفت به حق توانگر گشتم و از لجه آن به سفينه حكمت امواج قهريات و لطفيات ببريدم و به سواحل صفات فعل رسيدم، به مدارج و معارف توحيد و تفريد و تجريد، سوى عالم ازل رفتم و لباس قدم يافتم، خطاب عظمت و كبرياء و انبساط و حسن و قرب بشنيدم، فناء توحيد عزت خود به من نمود و مرا در عين قدم از رسم حدوثيت فانى كرد و به بقا باقى كرد.
در بحر معرفت به حق توانگر گشتم و از لجه آن به سفينه حكمت امواج قهريات و لطفيات ببريدم و به سواحل صفات فعل رسيدم، به مدارج و معارف توحيد و تفريد و تجريد، سوى عالم ازل رفتم و لباس قدم يافتم، خطاب عظمت و كبرياء و انبساط و حسن و قرب بشنيدم، فناء توحيد عزت خود به من نمود و مرا در عين قدم از رسم حدوثيت فانى كرد و به بقا باقى كرد.
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
2. تكرار، در نظر مؤلف، به قاعده پيشينيان، عيب نيست، بلكه از محاسن كلام است:
2. تكرار، در نظر مؤلف، به قاعده پيشينيان، عيب نيست، بلكه از محاسن كلام است:


«و نوعى روحانيّت و آن، خواصّ آدميان را باشد، چون به‌غايت لطافت باشد و نوعى بهيمى است و آن رذال الناس را باشد.»
«و نوعى روحانیّت و آن، خواصّ آدميان را باشد، چون به‌غايت لطافت باشد و نوعى بهيمى است و آن رذال الناس را باشد.»


3. گاه معدود را، به قاعده قدما، جمع آورد:
3. گاه معدود را، به قاعده قدما، جمع آورد:
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
5. بسيارى از اسم‌هاى عربى را به سياق فارسى جمع مى‌بندد:
5. بسيارى از اسم‌هاى عربى را به سياق فارسى جمع مى‌بندد:


«چون محبت خاص از جلال ذات... در ممكنات عقول روحانيان عباد صبغ عشق در جان جان زد...»
«چون محبت خاص از جلال ذات... در ممكنات عقول روحانیان عباد صبغ عشق در جان جان زد...»


«در فضيلت آن بر محبّان خويش...»
«در فضيلت آن بر محبّان خويش...»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش