۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> ' به '</div> ') |
جز (جایگزینی متن - 'مى كرد' به 'میكرد') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
وى به دستور آيتالله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.<ref>مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفى، 1376، ص 190.</ref> | وى به دستور آيتالله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.<ref>مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفى، 1376، ص 190.</ref> | ||
از مهمترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مىتوان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. | از مهمترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مىتوان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامیكردن دروس تعليمات دينى و از همه مهمتر مبارزه با بهائيت، نام برد. | ||
وى در ماه مبارك رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مىگويد: «در سخنرانى ماه مبارك رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمىدهم كه درباره بهائىها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خونريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مىگذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مىگويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائىها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خونريزى گرديد».<ref>همان، ص 193 - 190</ref> | وى در ماه مبارك رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مىگويد: «در سخنرانى ماه مبارك رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمىدهم كه درباره بهائىها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خونريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مىگذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مىگويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائىها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خونريزى گرديد».<ref>همان، ص 193 - 190</ref> |
ویرایش