۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها =={{وابستهها}}' به '== وابستهها == {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'مى كرد' به 'میكرد') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در ذكر جوانمردى يعقوب مىگويد كه هرگز كمتر از هزار دينار عطا به كسى نمىداد. در ذكر اعمال خيرخواهانه عمرو به ساختن هزار رباط و پانصد مسجد آدينه و بسيارى پل و ميلهاى بيابان اشاره مىكند و موارد ديگرى نيز در باب آنها ياد مىكند كه منحصر بفرد است و در ساير كتب تاريخى نيامده است. | در ذكر جوانمردى يعقوب مىگويد كه هرگز كمتر از هزار دينار عطا به كسى نمىداد. در ذكر اعمال خيرخواهانه عمرو به ساختن هزار رباط و پانصد مسجد آدينه و بسيارى پل و ميلهاى بيابان اشاره مىكند و موارد ديگرى نيز در باب آنها ياد مىكند كه منحصر بفرد است و در ساير كتب تاريخى نيامده است. | ||
با مطالعه «تاريخ سيستان» به راحتى مىتوان به علل زوال زودرس خاندان صفارى پى برد. اختلافات داخلى و ستيزههاى خانگى و همچنين افراط در تن آسايى و تجمل پرستى و تعدى و تجاوز به حقوق مردم از اين جمله است. جانشينان عمرو، يعنى طاهر بن محمد بن عمر و ليث و برادرش يعقوب كه اشخاص نالايقى بودند روند سقوط اين سلسله را تسريع كردند به اين ترتيب كه «ايشان برنا بودند... فرار آوردهاند اندر بناها و بساتين و لهو و مرادها كه بودى صرف | با مطالعه «تاريخ سيستان» به راحتى مىتوان به علل زوال زودرس خاندان صفارى پى برد. اختلافات داخلى و ستيزههاى خانگى و همچنين افراط در تن آسايى و تجمل پرستى و تعدى و تجاوز به حقوق مردم از اين جمله است. جانشينان عمرو، يعنى طاهر بن محمد بن عمر و ليث و برادرش يعقوب كه اشخاص نالايقى بودند روند سقوط اين سلسله را تسريع كردند به اين ترتيب كه «ايشان برنا بودند... فرار آوردهاند اندر بناها و بساتين و لهو و مرادها كه بودى صرف همیكردند.»<ref>همان، ص276 </ref>و از اعمال و رفتار طاهر مىگويد: «اما تبذير كردى اندر نفقات و اندر عطيّات اسراف كردى بسيار بره و مرغ بر خوان نهادى و حلاوى و زيادت بسيار شدى چندانكه كس از حشم نتوانستى خورد تا شاگردان مطبخ ببازار بردندى و بطرح بفروختندى چنانك هر چه به دينارى خريده بودى بدرمى ببازار بفروختندى. چندين غبن بودى تا آن همه مالها و گنجها بدين جمله بشد و استران بسيار داشتى و همه را يخ آب دادى و هر چه مردمان به خرد بودند ازو دورى جستند.»<ref>همان، ص277 </ref> | ||
شرح اين وقايع به خوبى روشن مىسازد كه چگونه تلاشهاى يعقوب و عمرو در بنيان دولت ملى و مستقل و متمركز ايرانى به اين صورت ناكام ماند و در گرداب نادانيها و نابخرديها نابود گرديد و به تدريج موجبات ضعف و ركود منطقه سيستان را به دنبال آورد. به اين ترتيب ولايت سيستان از دست آل صفار منقطع گشت و پس از مدتى سلطه سامانيان كه سيمجور امير ترك از طرف آنان بر اين ناحيه حكم مىراند. اين ناحيه به دست تركان غزنوى افتاد. مؤلف «تاريخ سيستان» دقيقا اين زمان را آغاز مشكلات اساسى سيستان مىداند. وى از غلبه تركان بر اين ناحيه با تأثر ياد مىكند و پس از شرح ماجراى غلبه سلطان محمود غزنوى بر خلف بن احمد صفارى مىگويد: «و چون بر منبر اسلام بنام تركان خطبه كردند ابتداء محنت سيستان آن روز بود و سيستان را هنوز هيچ آسيبى نرسيده بود تا اين وقت»<ref>همان، ص354 </ref>براى اطلاعات بيشتر ن. ك به. باسورث، كليفورد. ادموند. <ref>«تاريخ غزنويان». ترجمه [[انوشه، حسن|حسن انوشه]]. انتشارات امير كبير. 1372. ص86</ref> و به اين وسيله مؤلف بار ديگر دلبستگى خود را به ميهن خويش و دودمان صفارى نشان مىدهد. | شرح اين وقايع به خوبى روشن مىسازد كه چگونه تلاشهاى يعقوب و عمرو در بنيان دولت ملى و مستقل و متمركز ايرانى به اين صورت ناكام ماند و در گرداب نادانيها و نابخرديها نابود گرديد و به تدريج موجبات ضعف و ركود منطقه سيستان را به دنبال آورد. به اين ترتيب ولايت سيستان از دست آل صفار منقطع گشت و پس از مدتى سلطه سامانيان كه سيمجور امير ترك از طرف آنان بر اين ناحيه حكم مىراند. اين ناحيه به دست تركان غزنوى افتاد. مؤلف «تاريخ سيستان» دقيقا اين زمان را آغاز مشكلات اساسى سيستان مىداند. وى از غلبه تركان بر اين ناحيه با تأثر ياد مىكند و پس از شرح ماجراى غلبه سلطان محمود غزنوى بر خلف بن احمد صفارى مىگويد: «و چون بر منبر اسلام بنام تركان خطبه كردند ابتداء محنت سيستان آن روز بود و سيستان را هنوز هيچ آسيبى نرسيده بود تا اين وقت»<ref>همان، ص354 </ref>براى اطلاعات بيشتر ن. ك به. باسورث، كليفورد. ادموند. <ref>«تاريخ غزنويان». ترجمه [[انوشه، حسن|حسن انوشه]]. انتشارات امير كبير. 1372. ص86</ref> و به اين وسيله مؤلف بار ديگر دلبستگى خود را به ميهن خويش و دودمان صفارى نشان مىدهد. |
ویرایش