۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== ' به '==منابع مقاله== ') |
جز (جایگزینی متن - 'مى كرد' به 'میكرد') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
بخش دوم تاريخ طبرى كه حوادث دوره اسلامى است، از سال اول هجرت به شيوه سالشمارانه آغاز و به وقايع سال 302 ختم شده است. | بخش دوم تاريخ طبرى كه حوادث دوره اسلامى است، از سال اول هجرت به شيوه سالشمارانه آغاز و به وقايع سال 302 ختم شده است. | ||
روشى كه طبرى در تدوين تاريخ بر مىگزيند، روش محدثين است؛ بدين صورت كه با ذكر سلسله سند به ذكر اخبار مىپردازد. طبرى همانگونه كه در مقدمه تاريخ خود ذكر مىكند، تاريخ را جزو علوم نقلى مىداند نه عقلى؛ زيرا به عقيده او راه علم بر اخبار گذشته فقط خبر خبرگزاران و نقل ناقلان است و تاريخ با عقول و افكار محققان استنباط و استخراج نمى شود. طبرى در اين روش، با انبوهى از روايات كه گاه با يكديگر هم سازگار نيست مواجه مىشود ولى هيچگاه دست به نقد پارهاى از مضامين آنها نمى زند؛ زيرا براى او صرف صحيح بودن سند كفايت مىكند. طبرى با نقل روايات راويان و حتى اختلافات جزئى آنان در يك حادثه خدمت بسيار مهمى به تاريخ اسلام كرده است. اگر او همه اين روايات را در اين مجلدات جمع | روشى كه طبرى در تدوين تاريخ بر مىگزيند، روش محدثين است؛ بدين صورت كه با ذكر سلسله سند به ذكر اخبار مىپردازد. طبرى همانگونه كه در مقدمه تاريخ خود ذكر مىكند، تاريخ را جزو علوم نقلى مىداند نه عقلى؛ زيرا به عقيده او راه علم بر اخبار گذشته فقط خبر خبرگزاران و نقل ناقلان است و تاريخ با عقول و افكار محققان استنباط و استخراج نمى شود. طبرى در اين روش، با انبوهى از روايات كه گاه با يكديگر هم سازگار نيست مواجه مىشود ولى هيچگاه دست به نقد پارهاى از مضامين آنها نمى زند؛ زيرا براى او صرف صحيح بودن سند كفايت مىكند. طبرى با نقل روايات راويان و حتى اختلافات جزئى آنان در يك حادثه خدمت بسيار مهمى به تاريخ اسلام كرده است. اگر او همه اين روايات را در اين مجلدات جمع نمیكرد، بسيارى از اخبار گذشتگان به ما نمى رسيد. | ||
توجه عمده طبرى در تاريخ، ذكر امور و شئون سياسى است نه فرهنگ و تمدن، او عنايتى به فتوح و ارتباط با دولتها و سرزمينهايى همانند اندلس، بيزانس و حالات داخلى آنها ندارد. | توجه عمده طبرى در تاريخ، ذكر امور و شئون سياسى است نه فرهنگ و تمدن، او عنايتى به فتوح و ارتباط با دولتها و سرزمينهايى همانند اندلس، بيزانس و حالات داخلى آنها ندارد. |
ویرایش