درر الفوائد، تعلیقة علی شرح المنظومة للسبزواری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' {{' به '{{'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
خط ۳۷: خط ۳۷:
#شارح درباره خطاى ديد، توضيح داده است كه يكى از شرايط احساس آن است كه شيئ مورد احساس به اندازه‌اى باشد كه قوّه مورد نظر بتواند آن را احساس كند و اگر چنين نباشد احساس به آن تعلق نمى‌گيرد مانند ذرات غبار پراكنده در هوا كه با آنكه موجود است ولى محسوس نيست و مثل صداهاى آهسته. و چون تغييرات و فراز و فرودهاى موجود در حركت آتشگيره چرخان كه شكل دايره را تشكيل مى دهد؛ كمتر از مقدارى است كه براى حسّ كردن لازم است پس به ناچار محسوس واقع نمى‌شود (همان، ص 161).
#شارح درباره خطاى ديد، توضيح داده است كه يكى از شرايط احساس آن است كه شيئ مورد احساس به اندازه‌اى باشد كه قوّه مورد نظر بتواند آن را احساس كند و اگر چنين نباشد احساس به آن تعلق نمى‌گيرد مانند ذرات غبار پراكنده در هوا كه با آنكه موجود است ولى محسوس نيست و مثل صداهاى آهسته. و چون تغييرات و فراز و فرودهاى موجود در حركت آتشگيره چرخان كه شكل دايره را تشكيل مى دهد؛ كمتر از مقدارى است كه براى حسّ كردن لازم است پس به ناچار محسوس واقع نمى‌شود (همان، ص 161).
#شارح در بحث وصول به غايات اين نكته را يادآور شده است: بدان كه هر موجودى غايتى دارد تا برسد به انسان كامل كه منتهى به غاية الغايات مى‌شود و او خداى سبحان است. پس انسان، غايت در سير هر موجودى است همان‌طور كه سير انسان به سوى خداست و انسان، همان كسى است كه خداى سبحان، اشياء را براى او آفريده و او را براى خودش. و رسيدن به غايت به صورت اتحاد است همان‌طور كه روش صدرالمتألهين است و... (همان، ص 220- 221).
#شارح در بحث وصول به غايات اين نكته را يادآور شده است: بدان كه هر موجودى غايتى دارد تا برسد به انسان كامل كه منتهى به غاية الغايات مى‌شود و او خداى سبحان است. پس انسان، غايت در سير هر موجودى است همان‌طور كه سير انسان به سوى خداست و انسان، همان كسى است كه خداى سبحان، اشياء را براى او آفريده و او را براى خودش. و رسيدن به غايت به صورت اتحاد است همان‌طور كه روش صدرالمتألهين است و... (همان، ص 220- 221).
#توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيين‌هاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است به‌طور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مى‌دهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا مى شود رضايت دارد. و بعد اين شعر را افزوده است:{{شعر}}
#توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيين‌هاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است به‌طور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مى‌دهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا مى شود رضايت دارد. و بعد اين شعر را افزوده است:{{شعر}}{{ب|''يكى درد و يكى درمان پسندد''|2=''يكى وصل و يكى هجران پسندد''}}{{ب|''من از درمان و درد و وصل هجران ''|2=''پسندم آنچه را جانان پسندد''}}
{{ب|''يكى درد و يكى درمان پسندد''|2=''يكى وصل و يكى هجران پسندد''}}
{{ب|''من از درمان و درد و وصل هجران ''|2=''پسندم آنچه را جانان پسندد''}}
#:{{پایان شعر}}(همان، ص 474).
#:{{پایان شعر}}(همان، ص 474).
#شارح محترم در پايان كتاب شرح‌حال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مى‌شود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هم‌او در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481).
#شارح محترم در پايان كتاب شرح‌حال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مى‌شود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هم‌او در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش