۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
3. كمبود خواب: از خواب كه بلند شد، آفتاب از پنجره به اتاق مىتابيد. گفت: پس چرا مرا بيدار نكردند؟ قرار بود من هم با آنها بروم. گفتم: چند بار صدايت كردند، بلند نشدى. هر بار كه صدايت كردند، فقط گفتى: «ها»! گفت: نگفتم صدا كنند، گفتم بيدارم كنند. خوابم كمى سنگين است. گفتم: كسى كه شوق نماز صبح در مسجد الحرام را داشته باشد، بايد از خوابش بزند. تو كسرى خوابهاى ايران را هم اينجا جبران مىكنى. گفت: خيلى دلم مىخواهد با آنها بروم، ولى اين خواب لعنتى مرا به زمين چسبانده است. مىگويم الآن بلند مىشوم، الآن بلند مىشوم، يك چرت ديگر... كه يك وقت مىبينم آنها رفتهاند و من ماندهام. گفتم: در ايران چه مىكنى كه سر وقت به ادارهات مىرسى؟ گفت: آن حسابش جداست. اگر دير برسم، با كارتكس و توبيخ و درج در پرونده و... روبهرو مىشوم. گفتم: اصلًا تا به حال صبحها مسجد الحرام رفتهاى؟ گفت: نه! هنوز موفق نشدهام. گفتم: كسى كه لذت حضور سحرگاهان در بيتالله را بچشد، صبحها خودبهخود، خواب از چشمش مىپرد و بهموقع، بيدار مىشود. عشق، تنبلها را هم زرنگ مىكند. گفت: آخر خواب طرفهاى صبح هم شيرين است. گفتم: | 3. كمبود خواب: از خواب كه بلند شد، آفتاب از پنجره به اتاق مىتابيد. گفت: پس چرا مرا بيدار نكردند؟ قرار بود من هم با آنها بروم. گفتم: چند بار صدايت كردند، بلند نشدى. هر بار كه صدايت كردند، فقط گفتى: «ها»! گفت: نگفتم صدا كنند، گفتم بيدارم كنند. خوابم كمى سنگين است. گفتم: كسى كه شوق نماز صبح در مسجد الحرام را داشته باشد، بايد از خوابش بزند. تو كسرى خوابهاى ايران را هم اينجا جبران مىكنى. گفت: خيلى دلم مىخواهد با آنها بروم، ولى اين خواب لعنتى مرا به زمين چسبانده است. مىگويم الآن بلند مىشوم، الآن بلند مىشوم، يك چرت ديگر... كه يك وقت مىبينم آنها رفتهاند و من ماندهام. گفتم: در ايران چه مىكنى كه سر وقت به ادارهات مىرسى؟ گفت: آن حسابش جداست. اگر دير برسم، با كارتكس و توبيخ و درج در پرونده و... روبهرو مىشوم. گفتم: اصلًا تا به حال صبحها مسجد الحرام رفتهاى؟ گفت: نه! هنوز موفق نشدهام. گفتم: كسى كه لذت حضور سحرگاهان در بيتالله را بچشد، صبحها خودبهخود، خواب از چشمش مىپرد و بهموقع، بيدار مىشود. عشق، تنبلها را هم زرنگ مىكند. گفت: آخر خواب طرفهاى صبح هم شيرين است. گفتم: | ||
{{شعر}}{{ب|''خواب نوشين بامداد رحيل''|2=''بازدارد پياده را ز سبيل''}}{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''خواب نوشين بامداد رحيل''|2=''بازدارد پياده را ز سبيل''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
<ref>همان، ص30-31</ref> | <ref>همان، ص30-31</ref> | ||
ویرایش