اندیشه‌های عطار در لسان الغيب، وصلت‌نامه و مفتاح الإرادة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' {{' به '{{'
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مقدمه مصحح که با ذوقی شاعرانه و همراه با آرایه‎های لفظی نوشته شده است، تحقیقی است نسبتا جامع پیرامون روزگار عطار و دوره علمی او، همراه با اشاره به نیاکان، پدر و مادر، زادگاه، تولد و دانش‎اندوزی عطار. در این مقدمه، همچنین اطلاعاتی پیرامون توبه عطار، درک حضور قطب‎الدین حیدر، اویسی بودن عطار، اویسیان در عرفان، مربی معنوی عطار، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و کبروی‎مشربان، مشایخ خرقه و صحبت [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سیر و سیاحت سالکانه او ارائه گردیده و علاوه بر اشاره به نشانه‎های تسنن عطار از جمله اظهار عشق و علاقه‎اش به خلفای سه‎گانه و مدح و ستایش شافعی و ابوحنیفه در مثنویات و آثار او، از قول پان ریپکا، به این نکته اشاره شده است که با وجود آنکه پرورش وی تحت تأثیر مذهب تشیع انجام یافته، در آثار دوران کمالش، نشانه‎هایی از تسنن به چشم می‎خورد و شاید هم دلیل آن فقط تقیه بوده باشد؛ زیرا در پایان، صریحا به تشیع اقرار می‎کند. مصحح، معتقد است همان‎ گونه که نشانه‎های تجلیل از مذاهب ائمه اهل سنت در آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به چشم می‎خورد و موجب می‎شود که محقق او را سنی مؤمن بشناسد، اشعاری در دسترس است که در پیروی او از مذهب تشیع، هرگونه تردیدی را از میان برداشته و صریحا به تشیع او، گواهی می‎دهد. از جمله آنکه در نشانه اول، به بیان این نکته پرداخته شده است که عطار آنجا که در فضیلت تنها وصی پیامبر(ص)، حقایقی را به‎صورت شعر بیان می‎کند، تمام دلائلی است که شیعیان برای افضلیت و حقانیت حضرت علی(ع) اقامه می‎نمایند:
مقدمه مصحح که با ذوقی شاعرانه و همراه با آرایه‎های لفظی نوشته شده است، تحقیقی است نسبتا جامع پیرامون روزگار عطار و دوره علمی او، همراه با اشاره به نیاکان، پدر و مادر، زادگاه، تولد و دانش‎اندوزی عطار. در این مقدمه، همچنین اطلاعاتی پیرامون توبه عطار، درک حضور قطب‎الدین حیدر، اویسی بودن عطار، اویسیان در عرفان، مربی معنوی عطار، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و کبروی‎مشربان، مشایخ خرقه و صحبت [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سیر و سیاحت سالکانه او ارائه گردیده و علاوه بر اشاره به نشانه‎های تسنن عطار از جمله اظهار عشق و علاقه‎اش به خلفای سه‎گانه و مدح و ستایش شافعی و ابوحنیفه در مثنویات و آثار او، از قول پان ریپکا، به این نکته اشاره شده است که با وجود آنکه پرورش وی تحت تأثیر مذهب تشیع انجام یافته، در آثار دوران کمالش، نشانه‎هایی از تسنن به چشم می‎خورد و شاید هم دلیل آن فقط تقیه بوده باشد؛ زیرا در پایان، صریحا به تشیع اقرار می‎کند. مصحح، معتقد است همان‎ گونه که نشانه‎های تجلیل از مذاهب ائمه اهل سنت در آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به چشم می‎خورد و موجب می‎شود که محقق او را سنی مؤمن بشناسد، اشعاری در دسترس است که در پیروی او از مذهب تشیع، هرگونه تردیدی را از میان برداشته و صریحا به تشیع او، گواهی می‎دهد. از جمله آنکه در نشانه اول، به بیان این نکته پرداخته شده است که عطار آنجا که در فضیلت تنها وصی پیامبر(ص)، حقایقی را به‎صورت شعر بیان می‎کند، تمام دلائلی است که شیعیان برای افضلیت و حقانیت حضرت علی(ع) اقامه می‎نمایند:{{شعر}}{{ب|''لا فتی إلا علي از مصطفاست''|2='' وز خداوند جهانش هل أتی است''}}{{ب|''از دو دستش لا فتی آمد پدید''|2=''وز سه قرصش هل أتی آمد پدید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه، ص64-‎65</ref>.
{{شعر}}{{ب|''لا فتی إلا علي از مصطفاست''|2='' وز خداوند جهانش هل أتی است''}}{{ب|''از دو دستش لا فتی آمد پدید''|2=''وز سه قرصش هل أتی آمد پدید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه، ص64-‎65</ref>.


«لسان الغيب»، اولین مثنوی این مجموعه است که در بحر رمل‎ مسدس سروده شده و در اصل از‎ عـطار‎ تـونی است که به [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] منسوب شده و این‎‎طور‎ آغاز مـی‎شود: {{شعر}}{{ب|''اسم توحید ابتدای نـام اوسـت''|2=''مرغ روح جملگی در دام اوست''}}{{ب|''اسم تـوحیدم بـه نام ذات بود''|2=''در بیانم عین تحقیقات بود''}}{{ب|''اوست گویای لسان ‎الغيب را ''|2=''اوست بینای دل بی‎عیب را''}}{{ب|''او به جسم و جان ما چون باده است''|2='' باب فتح غیب را بگشاده است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 و متن کتاب، ص136</ref>.
«لسان الغيب»، اولین مثنوی این مجموعه است که در بحر رمل‎ مسدس سروده شده و در اصل از‎ عـطار‎ تـونی است که به [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] منسوب شده و این‎‎طور‎ آغاز مـی‎شود: {{شعر}}{{ب|''اسم توحید ابتدای نـام اوسـت''|2=''مرغ روح جملگی در دام اوست''}}{{ب|''اسم تـوحیدم بـه نام ذات بود''|2=''در بیانم عین تحقیقات بود''}}{{ب|''اوست گویای لسان ‎الغيب را ''|2=''اوست بینای دل بی‎عیب را''}}{{ب|''او به جسم و جان ما چون باده است''|2='' باب فتح غیب را بگشاده است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 و متن کتاب، ص136</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۳:
ابیات پایانی این مثنوی، بدین قرار است:{{شعر}}{{ب|''در حیاتم نیست قید هیچ چیز''|2=''لیک دارم ترس بس از بی‎تمیز''}}{{ب|''مصطفی بگریخته از حاسدان ''|2=''مرتضی خورده است زخم فاسقان''}}{{ب|''با حسین مرتضی کردند زور''|2=''هیچ اندیشه نه‎شان از حال گور''}}{{ب|''همچو ایشان رفت خواهم از جهان''|2=''این بود حال فریدالدین بدان''}}{{ب|''ختم اسرارم بر ایشان بود بس''|2=''این بود ما را به عقبی دسترس''}}{{پایان شعر}}<ref>متن کتاب، ص421</ref>.
ابیات پایانی این مثنوی، بدین قرار است:{{شعر}}{{ب|''در حیاتم نیست قید هیچ چیز''|2=''لیک دارم ترس بس از بی‎تمیز''}}{{ب|''مصطفی بگریخته از حاسدان ''|2=''مرتضی خورده است زخم فاسقان''}}{{ب|''با حسین مرتضی کردند زور''|2=''هیچ اندیشه نه‎شان از حال گور''}}{{ب|''همچو ایشان رفت خواهم از جهان''|2=''این بود حال فریدالدین بدان''}}{{ب|''ختم اسرارم بر ایشان بود بس''|2=''این بود ما را به عقبی دسترس''}}{{پایان شعر}}<ref>متن کتاب، ص421</ref>.


مـثنوی «وصلت‎نامه»، دومین مثنوی این مجموعه است که منسوب‎ بـه عـطار بوده و در بعضی‎ نسخ خطی باستان، به نام «بهلول» و در یک‎ نسخه‎ به‎ نام‎ «خاکی» آمده و با نام اول آغازش چنین است:
مـثنوی «وصلت‎نامه»، دومین مثنوی این مجموعه است که منسوب‎ بـه عـطار بوده و در بعضی‎ نسخ خطی باستان، به نام «بهلول» و در یک‎ نسخه‎ به‎ نام‎ «خاکی» آمده و با نام اول آغازش چنین است:{{شعر}}{{ب|''آن‎چنانم گفت عطار امین''|2=''در‎ کتاب‎ منطق از نور یقین''}}{{ب|''گفته عطار خود از مـغز بود''|2='' لیک اندر‎ صد‎ لباس‎ نغز بود''}}{{ب|''گفته بهلول از جانان بود''|2=''هرچه گوید آیت و برهان بود''}}{{پایان شعر}}.
{{شعر}}{{ب|''آن‎چنانم گفت عطار امین''|2=''در‎ کتاب‎ منطق از نور یقین''}}{{ب|''گفته عطار خود از مـغز بود''|2='' لیک اندر‎ صد‎ لباس‎ نغز بود''}}{{ب|''گفته بهلول از جانان بود''|2=''هرچه گوید آیت و برهان بود''}}{{پایان شعر}}.
پیداست که‎ این‎ مثنوی‎ از عطار نیست؛ زیرا در این‎ ابیات از او به بزرگی یاد‎ می‎کند‎ و بـه گـفته خود اشاره‎ دارد؛ درهر‎حال «وصلت‎نامه» (کتاب حاضر)، این‎طور آغاز می‎شود: {{شعر}}{{ب|''ابتدا کردم‎ به‎ نام کردگار''|2=''خالق هفت و شش و پنج و چهار''}}{{ب|''آن خداوندی که هستی ذات اوست ''|2=''هر دو عالم مصحف آیات اوست''}}{{ب|''آن خداوندی که آدم را ز خاک''|2=''آفرید و داد او را جان پاک''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 و متن کتاب، ص424-‎425</ref>.
پیداست که‎ این‎ مثنوی‎ از عطار نیست؛ زیرا در این‎ ابیات از او به بزرگی یاد‎ می‎کند‎ و بـه گـفته خود اشاره‎ دارد؛ درهر‎حال «وصلت‎نامه» (کتاب حاضر)، این‎طور آغاز می‎شود: {{شعر}}{{ب|''ابتدا کردم‎ به‎ نام کردگار''|2=''خالق هفت و شش و پنج و چهار''}}{{ب|''آن خداوندی که هستی ذات اوست ''|2=''هر دو عالم مصحف آیات اوست''}}{{ب|''آن خداوندی که آدم را ز خاک''|2=''آفرید و داد او را جان پاک''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 و متن کتاب، ص424-‎425</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش