۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ') |
||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
به همين جهت است كه غزالى كتاب فيصل التفرقة بين الاسلام و الزندقة را تأليف كرد كه در آن به كسانى كه عجولانه به تكفير اشخاص مىپردازند مىتازد و آنان را به جهل منسوب مىسازد <ref>ص 197</ref> و مىگويد:در كجا از رسول اللّه صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم نقل شده است كه او يك عرب بيابانى را احضار فرموده و گفته باشد:دليل بر حدوث عالم اين است كه عالم خالى از اعراض نيست و هر چه خالى از اعراض نباشد حادث است؟ | به همين جهت است كه غزالى كتاب فيصل التفرقة بين الاسلام و الزندقة را تأليف كرد كه در آن به كسانى كه عجولانه به تكفير اشخاص مىپردازند مىتازد و آنان را به جهل منسوب مىسازد <ref>ص 197</ref> و مىگويد:در كجا از رسول اللّه صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم نقل شده است كه او يك عرب بيابانى را احضار فرموده و گفته باشد:دليل بر حدوث عالم اين است كه عالم خالى از اعراض نيست و هر چه خالى از اعراض نباشد حادث است؟ | ||
باقلاّنى در كتاب التمهيد خود به | باقلاّنى در كتاب التمهيد خود به سبک متكلمان قديم استدلال مىكند و در آن از اصطلاحات منطق [[ارسطو]] چيزى ديده نمىشود.مثلا، در باب استدلال <ref>ص 38</ref>، از انواع استدلال، استدلال از شاهد به غايب يا از مثل به مثل را بر مىشمارد و يا يكى ديگر از انواع استدلال را استدلال از روى گفتۀ «اهل لغت» مىداند، مانند آنكه اگر اهل لغت گفتند«نار» در زبان عربى به معنى چيزى داغ و سوزان است هر جا اين كلمه بيايد به آن معنى خواهد بود. | ||
تمام جهان بينى باقلاّنى و نظر او دربارۀ جسم و جوهر فرد و عرض ناظر به مقاصد اعتقادى اوست، يعنى براى اثبات وجود خدا و حدوث عالم اثبات صفات ازلى قديم براى ذات خدا، و، از اين نظر، باقلاّنی «متكلم» به معنى واقعى است؛ یعنى كسى كه علم به احوال عالم را بر طبق عقايد اسلامى بررسى مىكند. | تمام جهان بينى باقلاّنى و نظر او دربارۀ جسم و جوهر فرد و عرض ناظر به مقاصد اعتقادى اوست، يعنى براى اثبات وجود خدا و حدوث عالم اثبات صفات ازلى قديم براى ذات خدا، و، از اين نظر، باقلاّنی «متكلم» به معنى واقعى است؛ یعنى كسى كه علم به احوال عالم را بر طبق عقايد اسلامى بررسى مىكند. |
ویرایش