پرش به محتوا

الوحي المحمدي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
خط ۳۹: خط ۳۹:




نگارنده در مقدمه پس از بيان ارتقاى مادى بشر و پايين آمدن فرهنگ و ادب آنها، حاجت مردم به دين را امرى بديهى و وجود كنيسه، شرايط نامساعد مسلمانان در قرنهاى اخير و سياست بزرگان اروپايى را عوامل سه گانه محروم ماندن دولتهاى عربى از حقيقت اسلام می‌داند و جهل به مسائل بلاغى قرآن، نارسايى و ضعف ترجمه‌هاى قرآن، متفاوت بودن سبك گفتارى قرآن با ساير روشهاى كلامى و بى‌سرپرست بودن امور دينى مسلمانان را از عواملى بر مى‌شمارد كه مانع از فهم صحيح غير مسلمان از قرآن شده است.
نگارنده در مقدمه پس از بيان ارتقاى مادى بشر و پايين آمدن فرهنگ و ادب آنها، حاجت مردم به دين را امرى بديهى و وجود كنيسه، شرايط نامساعد مسلمانان در قرنهاى اخير و سياست بزرگان اروپايى را عوامل سه گانه محروم ماندن دولتهاى عربى از حقيقت اسلام می‌داند و جهل به مسائل بلاغى قرآن، نارسايى و ضعف ترجمه‌هاى قرآن، متفاوت بودن سبک  گفتارى قرآن با ساير روشهاى كلامى و بى‌سرپرست بودن امور دينى مسلمانان را از عواملى بر مى‌شمارد كه مانع از فهم صحيح غير مسلمان از قرآن شده است.


نگارنده پس از تعريف لغوى و دينى وحى و نبوت، رسالت و حاجت بشر به اينها، اصول اديان را متكى بر سه محور ايمان به غيب و خداوند، عقيده به بعثت و جزا و عمل صالح دانسته و معتقد است براى تحقق اين حكمت بايد قائل به عصمت انبياء شويم، بخلاف ساير اديان كه كردارهاى ناپسندى را به انبيا نسبت ميدهند كه منافى عصمت آنهاست اگرچه بسيارى از مطالب اين كتابها تحريف شده‌و به طور قطع نمى‌توان گفت نظر واقعى اين اديان چنين است. پس از بيان اينكه عقل و علم بشرى ما را بى‌نياز از هدايت پيغمبران نمى‌كند، تعريف وحى و نبوت و انبيا در فرهنگ مسيحيت، و كلمات مسيحيان در اين مباحث را نوعى تحكم و مشتمل بر تعارض فراوانى می‌داند. سپس به امتيازات نبوت پيامبر(ص) بر ساير انبياء و تلاش مسيحيان در منع از گسترش قرآن اشاره و بر اين باورند كه قرآن به خاطر شمول بر علوم هدايتى، اعجاز لفظى و معنوى، خبر از گذشته، حال و آينده و تربيت بشريت به سوى كمال كتابى معجزه و نبوت پيامبر با براهين علمى و عقلى اثبات شده است نه با نشانه‌ها و عجايب و اين مسئله را هر عقلى در هر زمانى درك مى‌كند، از ميان نقد و تحليلهاى غربيان و خاورشناسان به راحتى درك مى‌كنيم كه آنها هم پيامبر(ص) را شخص سليم، داراى عقل كامل و ساير صفات و ملكات حسنه و دور از رذايل اخلاقى و مبعوث به رسالت از طرف خداوند مى‌دانند.
نگارنده پس از تعريف لغوى و دينى وحى و نبوت، رسالت و حاجت بشر به اينها، اصول اديان را متكى بر سه محور ايمان به غيب و خداوند، عقيده به بعثت و جزا و عمل صالح دانسته و معتقد است براى تحقق اين حكمت بايد قائل به عصمت انبياء شويم، بخلاف ساير اديان كه كردارهاى ناپسندى را به انبيا نسبت ميدهند كه منافى عصمت آنهاست اگرچه بسيارى از مطالب اين كتابها تحريف شده‌و به طور قطع نمى‌توان گفت نظر واقعى اين اديان چنين است. پس از بيان اينكه عقل و علم بشرى ما را بى‌نياز از هدايت پيغمبران نمى‌كند، تعريف وحى و نبوت و انبيا در فرهنگ مسيحيت، و كلمات مسيحيان در اين مباحث را نوعى تحكم و مشتمل بر تعارض فراوانى می‌داند. سپس به امتيازات نبوت پيامبر(ص) بر ساير انبياء و تلاش مسيحيان در منع از گسترش قرآن اشاره و بر اين باورند كه قرآن به خاطر شمول بر علوم هدايتى، اعجاز لفظى و معنوى، خبر از گذشته، حال و آينده و تربيت بشريت به سوى كمال كتابى معجزه و نبوت پيامبر با براهين علمى و عقلى اثبات شده است نه با نشانه‌ها و عجايب و اين مسئله را هر عقلى در هر زمانى درك مى‌كند، از ميان نقد و تحليلهاى غربيان و خاورشناسان به راحتى درك مى‌كنيم كه آنها هم پيامبر(ص) را شخص سليم، داراى عقل كامل و ساير صفات و ملكات حسنه و دور از رذايل اخلاقى و مبعوث به رسالت از طرف خداوند مى‌دانند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش