پرش به محتوا

روائع نهج‌البلاغة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
خط ۴۲: خط ۴۲:
در تقديم مؤلف، درباره [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و سخنان ايشان سخن به ميان آورده است و ايشان را با ديگر شخصيت‌هاى نخبه و تراز اول جهان مقايسه مى‌كند.
در تقديم مؤلف، درباره [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و سخنان ايشان سخن به ميان آورده است و ايشان را با ديگر شخصيت‌هاى نخبه و تراز اول جهان مقايسه مى‌كند.


بخش ادب الامام به سه قسمت تقسيم مى‌شود، اولين مبحث حدود عقل و القلب مى‌باشد كه در آن مرزهاى انديشه و دل مورد بررسى قرار گرفته است. در اين بخش مقايسه بين ايشان در علوم عقلى از طرفى و علوم شهود با ديگر صاحبان معرفت و عقل شده است و در كلامى چنين بيان شده است كه «از چه چشم‌انداز گسترده‌اى در روش‌هاى عميق انديشه مى‌توان، به كشف حقيقتى چون گفتار على(ع) دست يافت. آن جا كه مى‌گويد: «مردم با آنچه نمى‌دانند، دشمنند «يا» ارزش هر مرد به نيكى‌هاى اوست «يا» بدكارى قلعه پستى و خوارى است» يا كدام سخن كوتاه، اين چنين اعجازانگيز است كه گفت: «سبكباران به آرمان مى‌رسند» و كدام عبارت‌هاى بلند و ممتازى است كه همچون گفتار على الفاظى را در بر گيرد كه با قالبى تنگ مفهومى گسترده يابد و همچون الهامى بر جان سخن فرود آيد....»
بخش ادب الامام به سه قسمت تقسيم مى‌شود، اولين مبحث حدود عقل و القلب مى‌باشد كه در آن مرزهاى انديشه و دل مورد بررسى قرار گرفته است. در اين بخش مقايسه بين ايشان در علوم عقلى از طرفى و علوم شهود با ديگر صاحبان معرفت و عقل شده است و در كلامى چنين بيان شده است كه «از چه چشم‌انداز گسترده‌اى در روش‌هاى عميق انديشه مى‌توان، به كشف حقيقتى چون گفتار على(ع) دست يافت. آن جا كه مى‌گويد: «مردم با آنچه نمى‌دانند، دشمنند «يا» ارزش هر مرد به نيكى‌هاى اوست «يا» بدكارى قلعه پستى و خوارى است» يا كدام سخن كوتاه، اين چنين اعجازانگيز است كه گفت: «سبک باران به آرمان مى‌رسند» و كدام عبارت‌هاى بلند و ممتازى است كه همچون گفتار على الفاظى را در بر گيرد كه با قالبى تنگ مفهومى گسترده يابد و همچون الهامى بر جان سخن فرود آيد....»


بحث بعدى درباره يگانگى درآفرينش [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] مى‌باشد كه در پايان اين مبحث چنين مى‌نويسد، «اينجاست كه فرزند ابى‌طالب با همه بزرگى‌هاى وجود از ديدگاه هستى يگانه و دريافت ژرف بوجود واحد در يك پايگاه قرار مى‌گيرد و فرهنگ او فريادهايى پياپى است كه از قلبى گرم و حساس و بى‌همانند برمى‌خيزد و همى‌خواهد كه به ژرفاى وجود فرو رود و حقيقت هستى را آن چنان كه هست، دريابد تا بدان جا كه بداند همه دورها و نزدیک ‌ها با چهره‌هاى گوناگونى كه دارند بر يك بنيان استوارند و همه هستى، پيچيده در حقيقتى است كه دو سوى آن را ازل و ابد تشكيل مى‌دهد.»
بحث بعدى درباره يگانگى درآفرينش [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] مى‌باشد كه در پايان اين مبحث چنين مى‌نويسد، «اينجاست كه فرزند ابى‌طالب با همه بزرگى‌هاى وجود از ديدگاه هستى يگانه و دريافت ژرف بوجود واحد در يك پايگاه قرار مى‌گيرد و فرهنگ او فريادهايى پياپى است كه از قلبى گرم و حساس و بى‌همانند برمى‌خيزد و همى‌خواهد كه به ژرفاى وجود فرو رود و حقيقت هستى را آن چنان كه هست، دريابد تا بدان جا كه بداند همه دورها و نزدیک ‌ها با چهره‌هاى گوناگونى كه دارند بر يك بنيان استوارند و همه هستى، پيچيده در حقيقتى است كه دو سوى آن را ازل و ابد تشكيل مى‌دهد.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش