۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = ' به '| پس از = | پیش از =') |
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اما به هر حال تيمور بر قرايوسف كه به مصر گريخته بود، دست نيافت. پس از مرگ تيمور قرا يوسف خود را بار ديگر به شروان رسانيد و ميران شاه فرزند تيمور را در جنگى به كشت و بر آذربايجان مستولى شد و در سال 813 بر سلطان احمد جلاير، دوست و هم پيمان قديمى خود، دست يافت و او را كه بر خلاف قول و قرار قبلى به بغداد اكتفا نكرده و همچنان چشم طمع به آذربايجان دوخته بود، به قتل رسانيد و ايران غربى و عراق عرب و ايران مركزى را تا حدود سلطانيه به دست گرفت. قرايوسف تا زنده بود، زير بار اطاعت تيمور و فرزندش شاهرخ نرفت و وقتى كه شاهرخ به قصد استيصال وى لشكر به آذربايجان كشيد، با آن كه قرايوسف سپاه فراوانى نداشت و فرزندانش او را تنها گذاشتند، از مقابله با شاهرخ نهراسيد و حمله او را پذيرا شد و به جلو وى شتافت؛ ولى قبل از مصاف با دشمن، در چمن اوجان فوت كرد. | اما به هر حال تيمور بر قرايوسف كه به مصر گريخته بود، دست نيافت. پس از مرگ تيمور قرا يوسف خود را بار ديگر به شروان رسانيد و ميران شاه فرزند تيمور را در جنگى به كشت و بر آذربايجان مستولى شد و در سال 813 بر سلطان احمد جلاير، دوست و هم پيمان قديمى خود، دست يافت و او را كه بر خلاف قول و قرار قبلى به بغداد اكتفا نكرده و همچنان چشم طمع به آذربايجان دوخته بود، به قتل رسانيد و ايران غربى و عراق عرب و ايران مركزى را تا حدود سلطانيه به دست گرفت. قرايوسف تا زنده بود، زير بار اطاعت تيمور و فرزندش شاهرخ نرفت و وقتى كه شاهرخ به قصد استيصال وى لشكر به آذربايجان كشيد، با آن كه قرايوسف سپاه فراوانى نداشت و فرزندانش او را تنها گذاشتند، از مقابله با شاهرخ نهراسيد و حمله او را پذيرا شد و به جلو وى شتافت؛ ولى قبل از مصاف با دشمن، در چمن اوجان فوت كرد. | ||
جانشين او اسكندر به همراهى برادران خود اسپند ميرزا و جهانشاه ميرزا با شاهرخ جنگها نمود تا اين كه سرانجام در سال 838 جهان شاه به اطاعت سلطان تيمورى درآمد و علىرغم برادرش اسكندر، از طرف شاهرخ به حكومت آذربايجان منصوب شد و پس از كشته شدن اسكندر به دست پسر خويش قباد، جهان شاه بدون منازع حكمران آذربايجان و عراق عرب و نواحى اطراف درياچه وان گرديد و به تدريج با استفاده از مرگ شاهرخ (850ق) و غفلت «ميرزايان جغتاى» اعلام استقلال نمود و بر سراسر ايران مسلط گرديد و حتى در سال 860ق. به خراسان لشكر كشيد و در حدود يك سال بر تخت شاهرخى تكيه زد؛ اما سرانجام متعاقب شنيدن خبر شورش استقلال طلبانه فرزند خود حسنعلى و خبر حركت ابوسعيد ميرزا از ماوراءالنهر به خراسان، وى مجبور به ترك هرات شد و چند سال بعد كه به قصد جنگ اوزون حسن آق قويونلو عزيمت كرده بود، بر اثر غرور و بىاحتياطى كشته شد(872ق) و به مرگ او در حقيقت سلسله تركمان قرهقويونلو خاتمه پذيرفت، زيرا هر چند پس از وى، پسر | جانشين او اسكندر به همراهى برادران خود اسپند ميرزا و جهانشاه ميرزا با شاهرخ جنگها نمود تا اين كه سرانجام در سال 838 جهان شاه به اطاعت سلطان تيمورى درآمد و علىرغم برادرش اسكندر، از طرف شاهرخ به حكومت آذربايجان منصوب شد و پس از كشته شدن اسكندر به دست پسر خويش قباد، جهان شاه بدون منازع حكمران آذربايجان و عراق عرب و نواحى اطراف درياچه وان گرديد و به تدريج با استفاده از مرگ شاهرخ (850ق) و غفلت «ميرزايان جغتاى» اعلام استقلال نمود و بر سراسر ايران مسلط گرديد و حتى در سال 860ق. به خراسان لشكر كشيد و در حدود يك سال بر تخت شاهرخى تكيه زد؛ اما سرانجام متعاقب شنيدن خبر شورش استقلال طلبانه فرزند خود حسنعلى و خبر حركت ابوسعيد ميرزا از ماوراءالنهر به خراسان، وى مجبور به ترك هرات شد و چند سال بعد كه به قصد جنگ اوزون حسن آق قويونلو عزيمت كرده بود، بر اثر غرور و بىاحتياطى كشته شد(872ق) و به مرگ او در حقيقت سلسله تركمان قرهقويونلو خاتمه پذيرفت، زيرا هر چند پس از وى، پسر سبک عقلش، چندى چون مير نوروزى كوس سلطنت نواخت؛ ولى چون از فنون كلاهدارى و آئينسرورى بىخبر بود، استقرارى نيافت و سرانجام به دست تركمانان آق قويونلو كشته شد و از سلطنت او چيزى جز ننگ و خونريزى باقى نماند. | ||
آق قويونلوها اولاد و نواده قراعثمان بودند كه در ناحيه دياربكر امارتنشين كوچكى داشتند، چون تيمور را در جنگ با قراقويونلوها و سلطان عثمانى همراهى نمودند، مورد لطف وى قرار گرفتند و تيمور حكومت دياربكر و مضافات آن را به ايشان داد و از همين امارت محقر، مردى از اين طايفه به نام اوزون حسن بن على بيك بن قرا عثمان خود را به سلطنت ايران رسانيد و با قتل جهان شاه و ابوسعيد گوركان بر عراق عرب و دياربكر تا حدود شام و بر سراسر ايران، از آذربايجان تا کرمان دست يافت و يك چند نيز به وسيله يادگار محمد ميرزاى تيمورى، شاهزاده دست نشانده تيمورى، بر خراسان حكومت راند و با سلطان محمد عثمانى، فاتح استانبول، پنجه در پنجه انداخت و اگر اختلافات خانوادگى مانع نمىشد، فاتح قسطنطنيه را نيز درهم شكسته و شايد نقشه دنياى زمان خود را تغيير مىداد. زيرا سپاهيان اوزون حسن، لشكريان عثمانى را اول بار بسختى درهم شكستند و دوازده هزار نفر از آنان را در قسمت علياى فرات مغلوب و مقتول نمودند و اگر اوزون حسن به شرحى كه در تواريخ آمده به نصيحت پسر خود اغرلو محمد گوش كرده و جنگ را ادامه داده بود، به طورى كه تركان فرصت ترتيب آرايش جنگى نكنند، مسلما فتح با او بود و درين صورت فاجعه شكست ايلدرم بايزيد تجديد مىشد و متصرفات اروپايى تركان آزاد مىگرديد و تسلط تركان بر اروپا از ميان مىرفت. | آق قويونلوها اولاد و نواده قراعثمان بودند كه در ناحيه دياربكر امارتنشين كوچكى داشتند، چون تيمور را در جنگ با قراقويونلوها و سلطان عثمانى همراهى نمودند، مورد لطف وى قرار گرفتند و تيمور حكومت دياربكر و مضافات آن را به ايشان داد و از همين امارت محقر، مردى از اين طايفه به نام اوزون حسن بن على بيك بن قرا عثمان خود را به سلطنت ايران رسانيد و با قتل جهان شاه و ابوسعيد گوركان بر عراق عرب و دياربكر تا حدود شام و بر سراسر ايران، از آذربايجان تا کرمان دست يافت و يك چند نيز به وسيله يادگار محمد ميرزاى تيمورى، شاهزاده دست نشانده تيمورى، بر خراسان حكومت راند و با سلطان محمد عثمانى، فاتح استانبول، پنجه در پنجه انداخت و اگر اختلافات خانوادگى مانع نمىشد، فاتح قسطنطنيه را نيز درهم شكسته و شايد نقشه دنياى زمان خود را تغيير مىداد. زيرا سپاهيان اوزون حسن، لشكريان عثمانى را اول بار بسختى درهم شكستند و دوازده هزار نفر از آنان را در قسمت علياى فرات مغلوب و مقتول نمودند و اگر اوزون حسن به شرحى كه در تواريخ آمده به نصيحت پسر خود اغرلو محمد گوش كرده و جنگ را ادامه داده بود، به طورى كه تركان فرصت ترتيب آرايش جنگى نكنند، مسلما فتح با او بود و درين صورت فاجعه شكست ايلدرم بايزيد تجديد مىشد و متصرفات اروپايى تركان آزاد مىگرديد و تسلط تركان بر اروپا از ميان مىرفت. |
ویرایش