۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی سازی متن) |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
شهید اشراق | شهید اشراق | ||
Yahya ibn Habash Suhrawardi | |||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" |حبش | | data-type="authorfatherName" |حبش بن امیرک | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |587ق، حلب | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
{{اشتباه نشود|سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله}} | {{اشتباه نشود|سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله}} | ||
'''شهابالدين يحيى بن حبش سهروردى'''، معروف | '''شهابالدين يحيى بن حبش سهروردى''' (549-587ق)، معروف به '''شهابالدین'''، '''شیخ اشراق'''، '''شیخ مقتول''' و '''شیخ شهید'''، فیلسوف، اصولی، فقیه، و از برجستهترين چهرههاى حكمت اسلامى و فرهنگ ايرانزمين، اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان | ||
== ولادت == | |||
وى در سال 549ق، در قريهى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود. | |||
== تحصیلات == | |||
در مراغه نزد مجدالدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] همدرس بود. | |||
وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ([[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت. | وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ([[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت. | ||
خط ۶۴: | خط ۷۰: | ||
فقط شاگرد و مريد او، شمسالدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مىسازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمىدهد؛ فقط خواننده را با نابغهاى بزرگ آشنا مىسازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بىسياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، بهنحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد. | فقط شاگرد و مريد او، شمسالدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مىسازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمىدهد؛ فقط خواننده را با نابغهاى بزرگ آشنا مىسازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بىسياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، بهنحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد. | ||
== وفات == | |||
سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. | |||
به همین دلیل سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب میباشد. | |||
چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيقترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب. | چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيقترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب. |
ویرایش