۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
او از سرایندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازدهم هجری است. شرح احوال و اشعار او را بیشتر تذکرهنویسان شبه قاره ذکر کردهاند، اما از میان ادیبان و تذکرهنگاران ایرانی تنها [[هدایت، رضاقلی|رضاقلیخان هدایت]] در «[[تذکره ریاض العارفین (هدایت)|رياض العارفين]]» متذکر نام و احوال او شده است. اجداد رایج از خانوادهای ایرانی و خراسانی بودند که از ترشیز [کاشمر] مهاجرت کرده و در سیالکوت، زادگاه علامه اقبال، سکنی گزیدند. پدر او، میر دوستمحمد متخلص به صانع، خود از ادیبان و شاعران آن روزگار بود و رایج زیردست چنین پدری به آموزش ادب و دیگر علوم متداول آن عصر پرداخت. او از کودکی و نوجوانی شعرگویی را آغاز کرد؛ چنانکه در بیتی وصف حال خود را در آن روزگار چنین بیان کرده است: | او از سرایندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازدهم هجری است. شرح احوال و اشعار او را بیشتر تذکرهنویسان شبه قاره ذکر کردهاند، اما از میان ادیبان و تذکرهنگاران ایرانی تنها [[هدایت، رضاقلی|رضاقلیخان هدایت]] در «[[تذکره ریاض العارفین (هدایت)|رياض العارفين]]» متذکر نام و احوال او شده است. اجداد رایج از خانوادهای ایرانی و خراسانی بودند که از ترشیز [کاشمر] مهاجرت کرده و در سیالکوت، زادگاه علامه اقبال، سکنی گزیدند. پدر او، میر دوستمحمد متخلص به صانع، خود از ادیبان و شاعران آن روزگار بود و رایج زیردست چنین پدری به آموزش ادب و دیگر علوم متداول آن عصر پرداخت. او از کودکی و نوجوانی شعرگویی را آغاز کرد؛ چنانکه در بیتی وصف حال خود را در آن روزگار چنین بیان کرده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''من به طفلی سخنی تازه و تر داشتهام ''|2=''زاده طبع در آغوش پدر داشتهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص71</ref>. | |||
رایج سپس از محضر میر جمالالدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفادهها کرد. اما از درآمدن به خدمت پادشاهان و امیران خودداری کرد و برای گذران زندگی به کشاورزی روی آورد و همزمان به شعر میپرداخت. رایج علیرغم اکثر شاعران شبه قاره از سفر به دهلی و اقامت در دربار بابریان امتناع داشت. تنها گفتهاند که سفری به کشمیر رفته و با ابوالبرکاتخان حاکم آنجا ملاقات کرده است. با این وصف او گروهی از رجال و دستاندرکاران آن روزگار را ستایش کرده که از آن جملهاند: نواب شکراللهخان فوجدار شاه جهانآباد و محمد عسکری عاقلخان از امرای عالیرتبه اورنگ زیب. او همچنین به هجو دسته دیگر از بزرگان پرداخت. از کسانی که آنها را هجو کرده باید از حاجی عبدالعزیز از احفاد فریدالدین گنجشکر نام برد که منصب فوجداری چکله را داشت. دیگر نورمحمدخان کشمیری فوجدار اورنگآباد بود که رایج قطعاتی در هجو او نیز پرداخته است. رایج شاگردانی چند نیز تربیت کرد که پس از مرگش زبان فارسی و شعرسرایی را در سیالکوت زنده نگه داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>. | رایج سپس از محضر میر جمالالدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفادهها کرد. اما از درآمدن به خدمت پادشاهان و امیران خودداری کرد و برای گذران زندگی به کشاورزی روی آورد و همزمان به شعر میپرداخت. رایج علیرغم اکثر شاعران شبه قاره از سفر به دهلی و اقامت در دربار بابریان امتناع داشت. تنها گفتهاند که سفری به کشمیر رفته و با ابوالبرکاتخان حاکم آنجا ملاقات کرده است. با این وصف او گروهی از رجال و دستاندرکاران آن روزگار را ستایش کرده که از آن جملهاند: نواب شکراللهخان فوجدار شاه جهانآباد و محمد عسکری عاقلخان از امرای عالیرتبه اورنگ زیب. او همچنین به هجو دسته دیگر از بزرگان پرداخت. از کسانی که آنها را هجو کرده باید از حاجی عبدالعزیز از احفاد فریدالدین گنجشکر نام برد که منصب فوجداری چکله را داشت. دیگر نورمحمدخان کشمیری فوجدار اورنگآباد بود که رایج قطعاتی در هجو او نیز پرداخته است. رایج شاگردانی چند نیز تربیت کرد که پس از مرگش زبان فارسی و شعرسرایی را در سیالکوت زنده نگه داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
رایج تنها یک فرزند داشت که او هم در زمان حیات وی فوت کرد. شاعر از مرگ فرزند خیلی غمگین شد. وی در اینباره، چنین سروده است: | رایج تنها یک فرزند داشت که او هم در زمان حیات وی فوت کرد. شاعر از مرگ فرزند خیلی غمگین شد. وی در اینباره، چنین سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''شد رنگ رخ از دوده طبعم همه رایج''|2=''خون کز الم بیپسری رفت ز چشمم''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
ولی وی صبر و بردباری پیشه کرد و به رضای خدا تن داد. او شعر خود را کمتر از فرزند نمیداند: | ولی وی صبر و بردباری پیشه کرد و به رضای خدا تن داد. او شعر خود را کمتر از فرزند نمیداند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''رایج چه غم که صاحب اولاد نیستم''|2='' از شعر صد هزار پسر زاده من است''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
زیرا: | زیرا: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''بهر مرگش زادههای طبع در هر محفلند''|2='' نیست شاعر را غم رایج اگر فرزند نیست''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده و پانزده</ref>. | |||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
رایج پیرو مذهب تسنن بود و به اهلبیت(ع) هم ارادت خاصی داشت. وی از هیچ مذهبی بدگویی نمیکرد؛ بهخصوص هر دو مذهب سنی و شیعه را دوست داشت؛ لذا متعصبان هر دو مذهب، وی را متهم به خارجی و رافضی بودن کردند. وی در جواب انتقاد و اتهام آنها گفت: | رایج پیرو مذهب تسنن بود و به اهلبیت(ع) هم ارادت خاصی داشت. وی از هیچ مذهبی بدگویی نمیکرد؛ بهخصوص هر دو مذهب سنی و شیعه را دوست داشت؛ لذا متعصبان هر دو مذهب، وی را متهم به خارجی و رافضی بودن کردند. وی در جواب انتقاد و اتهام آنها گفت: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''خارجی چند از ارباب ستم''|2=''میکنند اینجا به رفضم متهم''}} | |||
{{ب|''سنیام یعنی غلام چار یار''|2=''مدحخوان جمله اصحاب کبار''}} | |||
{{ب|''لیکن اخلاصم بود با آن جناب''|2=''رفض نتوان گفت حب بوتراب''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
وی درباره عشق و علاقه خود به حضرت علی(ع) و ائمه اطهار(ع)، چنین اظهار مینماید: | وی درباره عشق و علاقه خود به حضرت علی(ع) و ائمه اطهار(ع)، چنین اظهار مینماید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''رایج علیپرستم و قربان آل او''|2='' نی عشق آن و نی هوس این بود مرا''}} | |||
{{ب|''شکرها دارم از افتادگی خود رایج''|2=''گر مرا خاک در شاه نجف کرد آخر''}} | |||
{{ب|''روز ازل از باده چو مستم کردند''|2=''پیمانه ز وحدت کف دستم کردند''}} | |||
{{ب|''اندیشه غیر کفر الفت دانم ''|2=''من عاشقم و علیپرستم کردند''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
قصیدههای رایج در مدح ائمه(ع) و مرثیههایش در سوگ شهادت امام حسین(ع) بیانگر عشق و علاقه او به اهلبیت(ع) است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | قصیدههای رایج در مدح ائمه(ع) و مرثیههایش در سوگ شهادت امام حسین(ع) بیانگر عشق و علاقه او به اهلبیت(ع) است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۵: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# رایج سیالکوتی، محمدعلی، «دیوان رایج سیالکوتی»، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلامآباد، 1375. | # رایج سیالکوتی، محمدعلی، «دیوان رایج سیالکوتی»، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلامآباد، 1375. | ||
# آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، شماره 1 (3 صفحه، از 71 تا 73) | #[[:noormags:47280|آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، شماره 1 (3 صفحه، از 71 تا 73)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۱: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | [[رده:25 تیر الی 24 مرداد]] | ||
[[رده:سال97-1تیر الی31]] | [[رده:سال97-1تیر الی31]] |
ویرایش