۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رايج سيالکوتي، ميرمحمدعلي بن دوستمحمد' به 'رایج سیالکوتی، میرمحمدعلی بن دوستمحمد') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان رایج سیالکوتی'''، مجموعه اشعار میر محمدعلی رایج سیالکوتی (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح محمد سرفراز ظفر، به چاپ رسیده است. | '''دیوان رایج سیالکوتی'''، مجموعه اشعار [[رایج سیالکوتی، میرمحمدعلی بن دوستمحمد|میر محمدعلی رایج سیالکوتی]] (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح محمد سرفراز ظفر، به چاپ رسیده است. | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام میر محمدعلی | مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام [[رایج سیالکوتی، میرمحمدعلی بن دوستمحمد|میر محمدعلی سیالکوتی]]، فقط در تذکرهها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت میشد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن میشود که هنوز چهرهها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ده</ref>. | ||
مصحح در مقدمه خود، ضمن بررسی زندگینامه شاعر، سرودههای او را با پارهای از ابیات همعصرانش چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و بهخصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی بهوفور در آنها بهکار گرفته شده است<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | مصحح در مقدمه خود، ضمن بررسی زندگینامه شاعر، سرودههای او را با پارهای از ابیات همعصرانش چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و بهخصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی بهوفور در آنها بهکار گرفته شده است<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
رایج در سرودههایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که برخی از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیدهای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل میکنیم: | رایج در سرودههایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که برخی از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیدهای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل میکنیم: | ||
نانبا = نانوا: | نانبا = نانوا: | ||
'''گرسنه بود و داخل شد به بازار بدیدش نانبا و شد خریدار'''؛ | '''گرسنه بود و داخل شد به بازار بدیدش نانبا و شد خریدار'''؛ | ||
'''جهودی، ارمنی، جلفایی اینجاست کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست'''. | '''جهودی، ارمنی، جلفایی اینجاست کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست'''. | ||
دکان، تخته کردن: | دکان، تخته کردن: | ||
'''در سیهبختی مگو [از] ارزش جنس هنر مشتری کو؟ تخته کن غافل دکان در وقت شام'''. | '''در سیهبختی مگو [از] ارزش جنس هنر مشتری کو؟ تخته کن غافل دکان در وقت شام'''. | ||
رشته بر پا بودن: | رشته بر پا بودن: | ||
'''رشته بر پایم در این باغ از رگ گلکردهاند بلبلم اما دهان غنچه منقار من است'''. | '''رشته بر پایم در این باغ از رگ گلکردهاند بلبلم اما دهان غنچه منقار من است'''. | ||
زهره ریختن: | زهره ریختن: | ||
'''ز آشوب حوادث زهره مردان نمیریزد بود دارالامان اهل تمکین بیپناهیها'''. | '''ز آشوب حوادث زهره مردان نمیریزد بود دارالامان اهل تمکین بیپناهیها'''. | ||
سوهان آه: | سوهان آه: | ||
'''تا چه اندامم دهد یارب که از سوهان آه عشق هر شب تا سحر همواره میسازد مرا'''. | '''تا چه اندامم دهد یارب که از سوهان آه عشق هر شب تا سحر همواره میسازد مرا'''. | ||
غربال فلک: | غربال فلک: | ||
'''رزق چون آب ز غربال فلک میریزد دل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار'''. | '''رزق چون آب ز غربال فلک میریزد دل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار'''. | ||
قند قناعت یافتن: | قند قناعت یافتن: | ||
'''هیچ کس شیرینی قند قناعت را نیافت تلخکام حرص جمع مال و اسبابند خلق'''. | '''هیچ کس شیرینی قند قناعت را نیافت تلخکام حرص جمع مال و اسبابند خلق'''. | ||
کماندار ناز: | کماندار ناز: | ||
'''رم کن آفتهاست در قرب کمانداران ناز ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند'''. | '''رم کن آفتهاست در قرب کمانداران ناز ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند'''. | ||
لب تیغ مکیدن: | لب تیغ مکیدن: | ||
'''نغمه بیوصل رخت نوحه شنیدن باشد بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد'''. | '''نغمه بیوصل رخت نوحه شنیدن باشد بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد'''. | ||
نعل وارون زدن: | نعل وارون زدن: | ||
'''نعل وارون زدن یار نمیدانی آه رهزن اینجاست که خضر ره حق باید کرد'''. | '''نعل وارون زدن یار نمیدانی آه رهزن اینجاست که خضر ره حق باید کرد'''. | ||
هواگیر شدن: | هواگیر شدن: | ||
'''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس داغهای دل بیتاب هواگیر شود'''<ref>ر.ک: همان</ref>. | '''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس داغهای دل بیتاب هواگیر شود'''<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۲۴: | ||
در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم: | در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم: | ||
'''در نکتههای وحدت من سرسری مبین حرف از زبان مولوی روم میرود'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیویک - سیوسه</ref>. | '''در نکتههای وحدت من سرسری مبین حرف از زبان مولوی روم میرود'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیویک - سیوسه</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
مصحح در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونههای اشعار را هم نقل کرده است<ref> ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | مصحح در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونههای اشعار را هم نقل کرده است<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>. | ||
در پاورقیها به اختلاف نسخ اشاره شده است. | در پاورقیها به اختلاف نسخ اشاره شده است. |
ویرایش