۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابو حنيفه، نعمان بن ثابت' به 'ابوحنیفه، نعمان بن ثابت') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شرح العالم و المتعلم'''، اثر ابوبکر محمد بن حسن بن فورک (متوفی 406ق)، شرحی بر کتاب «العالم و المتعلم» منسوب به ابوحنیفه نعمان بن ثابت (80-150ق) در موضوع کلام است که توسط احمد عبدالرحیم سایح و توفیق علی وهبه مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | '''شرح العالم و المتعلم'''، اثر [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابوبکر محمد بن حسن بن فورک]] (متوفی 406ق)، شرحی بر کتاب «العالم و المتعلم» منسوب به [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه نعمان بن ثابت]] (80-150ق) در موضوع کلام است که توسط [[سايح، احمد عبدالرحيم|احمد عبدالرحیم سایح]] و [[وهبه، توفيق علي|توفیق علی وهبه]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | ||
در مقدمه به اهمیت کتاب «العالم و المتعلم» اشاره شده؛ سپس بهصورت مختصر درباره انتساب این اثر به ابوحنیفه و نیز این شرح مطالبی بیان شده و در ادامه به زندگی شارح، یعنی ابن فورک پرداخته شده است. | در مقدمه به اهمیت کتاب «العالم و المتعلم» اشاره شده؛ سپس بهصورت مختصر درباره انتساب این اثر به ابوحنیفه و نیز این شرح مطالبی بیان شده و در ادامه به زندگی شارح، یعنی [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] پرداخته شده است. | ||
محققان در مقدمه از انتساب این اثر به ابوحنیفه سخن به میان آورده و در آن شک نموده؛ به دلیل اینکه در این کتاب اموری وجود دارد که با آنچه از ابوحنیفه رسیده ناسازگار است؛ از جمله اینکه در این کتاب علم کلام تعظیم شده؛ درصورتیکه ابوحنیفه با این علم مخالف بوده و از فراگرفتن آن نهی میکرده است و...<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص16</ref>. | محققان در مقدمه از انتساب این اثر به [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] سخن به میان آورده و در آن شک نموده؛ به دلیل اینکه در این کتاب اموری وجود دارد که با آنچه از [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] رسیده ناسازگار است؛ از جمله اینکه در این کتاب علم کلام تعظیم شده؛ درصورتیکه [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] با این علم مخالف بوده و از فراگرفتن آن نهی میکرده است و...<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص16</ref>. | ||
شارح، انگیزه خود را چنین بیان میکند که من با دقت نظری که در این اثر داشتم به این مطلب دست یافتم که این اثر کتابی جامع در اصول دین است که دربردارنده استدلال و بهدوراز تقلید است و ما را به مطالبی راهنمایی میکند که به آن نیازمند هستیم و باید با حقیقت آن آشنا شویم تا از خطا و تقلید پرهیز کنیم. علاوه بر آن در ابتدای آن خطبه جامعی وجود دارد که بسیاری از معانی صفات خداوند در آن نهفته است و در آن الفاظی وجود دارد که نیازمند به شرح و توضیح است؛ پس با شرح این مقدمه و توضیح و تفسیر آن از علم خداشناسی نویسنده پرده برداشته و به اختلاف دیدگاه او با سایر علما اشاره نمودم<ref>ر.ک: مقدمه شارح، ص34</ref>. | شارح، انگیزه خود را چنین بیان میکند که من با دقت نظری که در این اثر داشتم به این مطلب دست یافتم که این اثر کتابی جامع در اصول دین است که دربردارنده استدلال و بهدوراز تقلید است و ما را به مطالبی راهنمایی میکند که به آن نیازمند هستیم و باید با حقیقت آن آشنا شویم تا از خطا و تقلید پرهیز کنیم. علاوه بر آن در ابتدای آن خطبه جامعی وجود دارد که بسیاری از معانی صفات خداوند در آن نهفته است و در آن الفاظی وجود دارد که نیازمند به شرح و توضیح است؛ پس با شرح این مقدمه و توضیح و تفسیر آن از علم خداشناسی نویسنده پرده برداشته و به اختلاف دیدگاه او با سایر علما اشاره نمودم<ref>ر.ک: مقدمه شارح، ص34</ref>. | ||
ابن فورک ابتدا جمله یا پاراگرافی از کتاب «العالم و المتعلم» را ذکر میکند و به دنبال آن شرح خود را ارائه میدهد. او در خطبه کتاب و در بیشتر موارد دیگر، متن را از شرح تفکیک نموده است؛ بدین صورت که در ابتدای متن از «أما قوله» و در شرح آن از «شرح ذلك»، بهره برده است. گاه فقط عبارت «أما قوله» را در آغاز پارهای از متن آورده و بلافاصله بدون آوردن جمله «شرح ذلك»، به توضیح آن پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص48-50</ref>. | [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] ابتدا جمله یا پاراگرافی از کتاب «العالم و المتعلم» را ذکر میکند و به دنبال آن شرح خود را ارائه میدهد. او در خطبه کتاب و در بیشتر موارد دیگر، متن را از شرح تفکیک نموده است؛ بدین صورت که در ابتدای متن از «أما قوله» و در شرح آن از «شرح ذلك»، بهره برده است. گاه فقط عبارت «أما قوله» را در آغاز پارهای از متن آورده و بلافاصله بدون آوردن جمله «شرح ذلك»، به توضیح آن پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص48-50</ref>. | ||
در مواضع متعددی از کتاب، در شرح متن، از جملات و عناوینی همچون «فصل آخر في شرح ذلك» استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص141، 145، 151</ref>. | در مواضع متعددی از کتاب، در شرح متن، از جملات و عناوینی همچون «فصل آخر في شرح ذلك» استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص141، 145، 151</ref>. | ||
در بخشی از کتاب، درباره مرتکب گناه آمده است: مؤمن دشمن خدا نمیگردد گرچه تمام معاصی را انجام دهد...<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. ابن فورک در شرح آن نوشته است: جایز نیست که به مؤمن فاسق، دشمن خداوند اطلاق شود؛ چه، مؤمن هرچند مرتکب بسیاری از گناهان میشود، لکن محب خداوند و معتقد به بزرگی و عظمت اوست و این معاصی که از او سر زده، بهخاطر غلبه هوا و شهوت بر اوست و چنین نیست که گناه را از روی انکار و گردنکشی و بزرگیفروشی بر خداوند مرتکب شده باشد...<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | در بخشی از کتاب، درباره مرتکب گناه آمده است: مؤمن دشمن خدا نمیگردد گرچه تمام معاصی را انجام دهد...<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] در شرح آن نوشته است: جایز نیست که به مؤمن فاسق، دشمن خداوند اطلاق شود؛ چه، مؤمن هرچند مرتکب بسیاری از گناهان میشود، لکن محب خداوند و معتقد به بزرگی و عظمت اوست و این معاصی که از او سر زده، بهخاطر غلبه هوا و شهوت بر اوست و چنین نیست که گناه را از روی انکار و گردنکشی و بزرگیفروشی بر خداوند مرتکب شده باشد...<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | ||
پاورقیها به آدرس آیات (بهجز پاورقیهای مقدمه که علاوه بر ارجاعات، مطالب دیگر هم در آنها آمده است) اختصاص یافته است. در ابتدای کتاب تصاویر برخی از صفحات از چند نسخه خطی درج شده و در انتهای آن فهرست محتویات ذکر گردیده است. | پاورقیها به آدرس آیات (بهجز پاورقیهای مقدمه که علاوه بر ارجاعات، مطالب دیگر هم در آنها آمده است) اختصاص یافته است. در ابتدای کتاب تصاویر برخی از صفحات از چند نسخه خطی درج شده و در انتهای آن فهرست محتویات ذکر گردیده است. |
ویرایش