۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
جز (جایگزینی متن - 'عموما ' به 'عموماً') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''رستمالتواريخ'''، اثر آصف (رستمالحكماء) محمد هاشم، كتابى مفيد و مفرح بخش است و گوشهاى از اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى دورانى را كه موضوع كتاب است، نشان مىدهد و ما معتقديم كه اگر كسى با دقت لازم آن را مطالعه نمايد، از خلال سطور و جملهها نكات با ارزش بسيارى دربارهى طرز فكر و زندگى و رفتار و كردار و حتى گاهى گفتار مردم آن عهد به دست مىآورد كه گمان نمىرود، به توان به آسانى در جاى ديگرى پيدا كرد. | '''رستمالتواريخ'''، اثر آصف (رستمالحكماء) محمد هاشم، كتابى مفيد و مفرح بخش است و گوشهاى از اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى دورانى را كه موضوع كتاب است، نشان مىدهد و ما معتقديم كه اگر كسى با دقت لازم آن را مطالعه نمايد، از خلال سطور و جملهها نكات با ارزش بسيارى دربارهى طرز فكر و زندگى و رفتار و كردار و حتى گاهى گفتار مردم آن عهد به دست مىآورد كه گمان نمىرود، به توان به آسانى در جاى ديگرى پيدا كرد. | ||
«رستمالتواريخ»، آئينه قد نماى مملكت ماست، در زمانى كه پس از غلبه يافتن افغانها بر آخرين پادشاه صوفى اغتشاش و آشفتگى و هرج و مرج (به استثناى دورههاى بسيار كوتاهى) سرتاسر ايران را فرا گرفت و يك نوع دورهى ملوكالطوايفى منحوس و خونبازى شروع گرديد كه از جمله دورههاى بسيار غم افزاى مملكت ما به شمار مىآيد و عاملان آن تقريبا بدون استثنا همه از رؤسا و خوانين ايلات و عشاير گوناگون ايرانى نژاد و اغلب غير ايرانى نژاد بودند و قريب به يك قرن ايران را به صورت قتلگاه مهيبى درآورده، در هر گوشه و كنار جوىهاى خون، | «رستمالتواريخ»، آئينه قد نماى مملكت ماست، در زمانى كه پس از غلبه يافتن افغانها بر آخرين پادشاه صوفى اغتشاش و آشفتگى و هرج و مرج (به استثناى دورههاى بسيار كوتاهى) سرتاسر ايران را فرا گرفت و يك نوع دورهى ملوكالطوايفى منحوس و خونبازى شروع گرديد كه از جمله دورههاى بسيار غم افزاى مملكت ما به شمار مىآيد و عاملان آن تقريبا بدون استثنا همه از رؤسا و خوانين ايلات و عشاير گوناگون ايرانى نژاد و اغلب غير ايرانى نژاد بودند و قريب به يك قرن ايران را به صورت قتلگاه مهيبى درآورده، در هر گوشه و كنار جوىهاى خون، عموماًاز خون بىگناهان جارى ساختند و آبادىهاى بسيارى را خراب و گاهى با خاک يكسان نمودهاند و باعث قحط و غلاهاى بسيار شديد شدند. به طورى كه مىتوان ادعا نمود كه در صفحه ايران كمتر شهر، قصبه و حتى دهكدهاى باقى ماند كه مورد تاخت و تاز و خونريزى و غارت و تاراج گرديده و مردمش مورد تجاوزهاى سخت جانى، مالى، بىعصمتى، بىعرض، ناموسى و بيداد واقع نشده باشند. | ||
== انگيزه تألیف== | == انگيزه تألیف== | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
مثلا نادرشاه كه پنجمين اين بيست نفر است و هانوى انگليسى كه در همان اوقات در ايران بوده و تأليفات گرانبهايى در شرح وقايع سلطنت نادرشاه از خود باقى گذاشته است، در ضمن يكى از كتابهاى خود چنين نوشته است: «ممكن نبود كه انسان فقر و فاقه و بيچارگى ملت را ببيند و مغلوب ترحم نگردد». | مثلا نادرشاه كه پنجمين اين بيست نفر است و هانوى انگليسى كه در همان اوقات در ايران بوده و تأليفات گرانبهايى در شرح وقايع سلطنت نادرشاه از خود باقى گذاشته است، در ضمن يكى از كتابهاى خود چنين نوشته است: «ممكن نبود كه انسان فقر و فاقه و بيچارگى ملت را ببيند و مغلوب ترحم نگردد». | ||
مؤلف، شرح حال دوست، دشمن، بزرگ، كوچك و حتى مهمتر طويه و جلادراهم عالى جاه و والاجاه خوانده و هر كدام را | مؤلف، شرح حال دوست، دشمن، بزرگ، كوچك و حتى مهمتر طويه و جلادراهم عالى جاه و والاجاه خوانده و هر كدام را عموماًبا عناوين و القاب ذكر شده، دوره دراز ياد كرده است و از ذكر صفات ضد و نقيص روبرگردان نبوده است، چنانكه مثلا حتى محمود افغان غلجه را «والاجاء» و اشرف افغان را «دادگستر» و «باعدل و انصاف» و علىمرادخان زند را در اول يك جمله «با عدل و انصاف» و سپس «سفاك و خونريز» و همچنين كريمخان زند را ابتدا «بسيار فهيم و عادل و منصف» و فورا، پس از آن «سفاك» خوانده است. | ||
با اين حال آشكار است، خواننده گاهى تكليف خود را نمىداند و دچار دودلى و ترديد مىگردد و اين خود نشان مىدهد كه هم وطنان ما در آن دوره با چه نوع حكمرانان و گردنكشان و مورخانى سرو كار داشتهاند. | با اين حال آشكار است، خواننده گاهى تكليف خود را نمىداند و دچار دودلى و ترديد مىگردد و اين خود نشان مىدهد كه هم وطنان ما در آن دوره با چه نوع حكمرانان و گردنكشان و مورخانى سرو كار داشتهاند. |
ویرایش