۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
#:و در الخلاصة آمده: در حديثگويى، ضعيف و در ديندارىاش متهم بود و در مذهبش ارتفاع داشت. | #:و در الخلاصة آمده: در حديثگويى، ضعيف و در ديندارىاش متهم بود و در مذهبش ارتفاع داشت. | ||
#:و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] اقتصار كرده بر اين مطلب كه حديثش ضعيف است و ذكر كرده كه براى او كتابى است و [[ابن حمدون، محمد بن حسن|ابن حمدون]] از او روايت كرده و از او در سال 269ق، روايت شنيده است. | #:و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] اقتصار كرده بر اين مطلب كه حديثش ضعيف است و ذكر كرده كه براى او كتابى است و [[ابن حمدون، محمد بن حسن|ابن حمدون]] از او روايت كرده و از او در سال 269ق، روايت شنيده است. | ||
#:در الفهرست آمده كه در حديثش ضعيف بود و متهم در دينش، ولى كتابى | #:در الفهرست آمده كه در حديثش ضعيف بود و متهم در دينش، ولى كتابى نزدیک به راستى و درستى نوشت و جماعتى مثل ظفر بن حمدون و ابن ابىهراسه و الصفار، از او روايت نقل كردهاند...<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص357-358</ref>گفتنى است كه يكى از لغزشگاههاى علم رجال همين مبحث؛ يعنى غلو است و برخى از كسانى كه به آنان نسبت غلو داده شده، پاك و مبراى از اين اتهام هستند و در واقع جزو غاليان نيستند و شايسته است براى حصول اطمينان، تحقيق بيشترى كنيم و به تأمل و دقت در ادله موافقان و مخالفان نسبت غلو بپردازيم. | ||
#معلى بن خنيس: بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده، غاليان به او نسبتهاى فراوانى مىدهند؛ از جمله اينكه او از آغاز مغيرى بود (يعنى وابسته به مغيره يكى از سران غاليان)، سپس بهسوى محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه برگشت و با همين پندار داود بن على او را گرفت و كشت. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] وى را تضعيف كرده، ولى [[کشی، محمد بن عمر|كشى]] اخبار بسيارى نقل كرده كه دلالت دارد بر مدحش و اينكه او اهل بهشت است؛ هرچند رواياتى هم نقل كرده كه دلالت دارد بر ذمش؛ چون تقيه را ترك كرده و سر مولايش حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را افشا كرده است. علامه در خلاصه گفته كه شيخ در كتاب الغيبة نوشته: او از اركان حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد او پسنديده بود و به همين روش پيش رفت تا درگذشت و معنا و مقتضاى اين مطلب، عبارت از وصف اوست به عدالت. | #معلى بن خنيس: بنا بر آنچه در كتاب ابن الغضائرى آمده، غاليان به او نسبتهاى فراوانى مىدهند؛ از جمله اينكه او از آغاز مغيرى بود (يعنى وابسته به مغيره يكى از سران غاليان)، سپس بهسوى محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه برگشت و با همين پندار داود بن على او را گرفت و كشت. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] وى را تضعيف كرده، ولى [[کشی، محمد بن عمر|كشى]] اخبار بسيارى نقل كرده كه دلالت دارد بر مدحش و اينكه او اهل بهشت است؛ هرچند رواياتى هم نقل كرده كه دلالت دارد بر ذمش؛ چون تقيه را ترك كرده و سر مولايش حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را افشا كرده است. علامه در خلاصه گفته كه شيخ در كتاب الغيبة نوشته: او از اركان حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد او پسنديده بود و به همين روش پيش رفت تا درگذشت و معنا و مقتضاى اين مطلب، عبارت از وصف اوست به عدالت. | ||
#:و شيخ در الغيبة نوشته: او از سفرا و وكلاى ممدوح است و اخبارى در مدحش نقل كرده و [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] گفته آنچه آشكار مىشود از ظاهر كلام كسانى كه او و امثال او را ذم كردهاند، اين است كه غاليان از آنان اخبار فاسدى را نقل كردهاند، پس به همين جهت آنان و غاليان را مذمت كردهاند. مجلسى افزوده است: نسبت كذب به غاليان آشكارتر است<ref>ر.ک: همان، ج1، ص409-410</ref> | #:و شيخ در الغيبة نوشته: او از سفرا و وكلاى ممدوح است و اخبارى در مدحش نقل كرده و [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] گفته آنچه آشكار مىشود از ظاهر كلام كسانى كه او و امثال او را ذم كردهاند، اين است كه غاليان از آنان اخبار فاسدى را نقل كردهاند، پس به همين جهت آنان و غاليان را مذمت كردهاند. مجلسى افزوده است: نسبت كذب به غاليان آشكارتر است<ref>ر.ک: همان، ج1، ص409-410</ref> |
ویرایش