پرش به محتوا

ماتریدی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۹۲: خط ۹۲:
بنابراين، روشن مى‌گردد كه اساس و بنياد انديشه‌هاى ماتريدى برگرفته و ملهم از ابوحنيفه است، ليكن، شمس‌الدين سلفى معتقد است كه ماتريدى به واسطه استادان خود برخى از انديشه‌هايش، از جمله آموزه كلام نفسى را از ابن كلاب گرفته است و مؤيد اين مطلب وجود كلابيه در سمرقند است.
بنابراين، روشن مى‌گردد كه اساس و بنياد انديشه‌هاى ماتريدى برگرفته و ملهم از ابوحنيفه است، ليكن، شمس‌الدين سلفى معتقد است كه ماتريدى به واسطه استادان خود برخى از انديشه‌هايش، از جمله آموزه كلام نفسى را از ابن كلاب گرفته است و مؤيد اين مطلب وجود كلابيه در سمرقند است.


اما به نظر مى‌رسد اين مطلب درست نباشد؛ چرا كه وجود كلابيه در سمرقند و مرو دليل بر تأثيرپذيرى ماتريدى از آن‌ها نيست؛ چنان‌كه در خراسان آن روز اماميه نيز وجود داشتند و آراى كلامى ماتريدى به آنان خيلى نزديك است، اما ماتريدى از آن‌ها متأثر نگرديد، بلكه با آن‌ها شديدا مخالف بود.
اما به نظر مى‌رسد اين مطلب درست نباشد؛ چرا كه وجود كلابيه در سمرقند و مرو دليل بر تأثيرپذيرى ماتريدى از آن‌ها نيست؛ چنان‌كه در خراسان آن روز اماميه نيز وجود داشتند و آراى كلامى ماتريدى به آنان خيلى نزدیک  است، اما ماتريدى از آن‌ها متأثر نگرديد، بلكه با آن‌ها شديدا مخالف بود.


درست‌تر آن است كه بگوييم: اساس و بنياد انديشه ماتريدى، آراى ابوحنيفه است، اما در جزئيات و شيوه استدلال‌ها ذهن خلّاق و وقاد خود وى توليد انديشه كرده است. وى با استفاده از علوم مختلفى كه در خود جمع كرده بود، توانست نظام كلامى متقن و منسجمى را پى‌ريزى كند.
درست‌تر آن است كه بگوييم: اساس و بنياد انديشه ماتريدى، آراى ابوحنيفه است، اما در جزئيات و شيوه استدلال‌ها ذهن خلّاق و وقاد خود وى توليد انديشه كرده است. وى با استفاده از علوم مختلفى كه در خود جمع كرده بود، توانست نظام كلامى متقن و منسجمى را پى‌ريزى كند.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
شگفت‌آور است كه شخصى مانند احمد امين مصرى چنين اشتباهى را مرتكب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقيقا برعكس است؛ يعنى ماتريدى قايل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قايل به وجوب نقلى آن است. بنابراين، استشهاد وى كاملاً نادرست است، چنان‌كه اصل ادعاى وى نيز صحيح نيست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مكتب اعتزال به سر برده است، اما اين دليل نمى‌شود كه روش وى پس از عزلت از اعتزال نيز، اعتزالى باشد.
شگفت‌آور است كه شخصى مانند احمد امين مصرى چنين اشتباهى را مرتكب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقيقا برعكس است؛ يعنى ماتريدى قايل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قايل به وجوب نقلى آن است. بنابراين، استشهاد وى كاملاً نادرست است، چنان‌كه اصل ادعاى وى نيز صحيح نيست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مكتب اعتزال به سر برده است، اما اين دليل نمى‌شود كه روش وى پس از عزلت از اعتزال نيز، اعتزالى باشد.


ديدگاه سوم در اين باب، كه بيش‌تر محققان آن را اختيار كرده‌اند، اين است كه روش و آراى ماتريدى در بسيارى از مسائل اساسى علم كلام با اشعرى اختلاف دارد، چنان‌كه در مواردى توافق نيز دارند. از اين منظر، اختلاف آن دو از اين حيث است كه ماتريدى به عقل بيشتر بها مى‌دهد و به مكتب اعتزال نزديك‌تر است. در حقيقت، ماتريدى در نقطه ميانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مى‌گويد: «در روش ماتريدى عقل سلطه عظيمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقيّدند و آن را با عقل تأييد مى‌كنند، به نحوى كه براى انسان روشن مى‌گردد كه اشاعره در خط بين اعتزال و اهل فقه و حديث قرار دارد و ماتريدى در خط ميان اشاعره و معتزله است.»
ديدگاه سوم در اين باب، كه بيش‌تر محققان آن را اختيار كرده‌اند، اين است كه روش و آراى ماتريدى در بسيارى از مسائل اساسى علم كلام با اشعرى اختلاف دارد، چنان‌كه در مواردى توافق نيز دارند. از اين منظر، اختلاف آن دو از اين حيث است كه ماتريدى به عقل بيشتر بها مى‌دهد و به مكتب اعتزال نزدیک ‌تر است. در حقيقت، ماتريدى در نقطه ميانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مى‌گويد: «در روش ماتريدى عقل سلطه عظيمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقيّدند و آن را با عقل تأييد مى‌كنند، به نحوى كه براى انسان روشن مى‌گردد كه اشاعره در خط بين اعتزال و اهل فقه و حديث قرار دارد و ماتريدى در خط ميان اشاعره و معتزله است.»


از جمله كسانى كه ديدگاه سوم را پذيرفته‌اند، مى‌توان به استاد جعفر سبحانى، استاد [[ربانی گلپایگانی، علی|على ربانى گلپايگانى]] و شيخ محمد زاهد كوثرى اشاره كرد، ليكن شخصيت اخير اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه در عقايد را چندان جدى تلقّى نمى‌كند.
از جمله كسانى كه ديدگاه سوم را پذيرفته‌اند، مى‌توان به استاد جعفر سبحانى، استاد [[ربانی گلپایگانی، علی|على ربانى گلپايگانى]] و شيخ محمد زاهد كوثرى اشاره كرد، ليكن شخصيت اخير اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه در عقايد را چندان جدى تلقّى نمى‌كند.


آنچنان‌كه پيش‌تر اشاره شد، به نظر مى‌رسد اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه، هم در روش و هم در بينش، اساسى و جدى باشد. ماتريدى هرچند در كتب خود بر معتزله بسيار ايراد مى‌گيرد، اما آراء و روش او به آنان بسيار نزديك است و اشاعره به اهل حديث نزديك‌تر از ماتريديه است. بنابراين، نظريه درست همان ديدگاه سوم است و ميان اين دو مكتب در بسيارى از مسائل مهم كلامى نظير حسن و قبح عقلى، كه پايه و اساس بسيارى از مسائل ديگر است، تنزيه و تشبيه، اثبات و نفى صفات خبريه و... اختلاف اساسى وجود دارد.
آنچنان‌كه پيش‌تر اشاره شد، به نظر مى‌رسد اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه، هم در روش و هم در بينش، اساسى و جدى باشد. ماتريدى هرچند در كتب خود بر معتزله بسيار ايراد مى‌گيرد، اما آراء و روش او به آنان بسيار نزدیک  است و اشاعره به اهل حديث نزدیک ‌تر از ماتريديه است. بنابراين، نظريه درست همان ديدگاه سوم است و ميان اين دو مكتب در بسيارى از مسائل مهم كلامى نظير حسن و قبح عقلى، كه پايه و اساس بسيارى از مسائل ديگر است، تنزيه و تشبيه، اثبات و نفى صفات خبريه و... اختلاف اساسى وجود دارد.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش