۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
او هيچگاه نپذيرفت كه فتواهايش منتشر شود يا كسى از وى تقليد كند؛ بااينحال، در ميان اعاظم نجف، جايگاه ويژهاى داشت. آقايان [[حسینی شاهرودی، محمود|سيد محمود شاهرودى]]، آقاى حكيم و ديگران، به ايشان عنايت ويژه داشتند و مقام علمىاش را مىستودند و حريمش را حفظ مىكردند. | او هيچگاه نپذيرفت كه فتواهايش منتشر شود يا كسى از وى تقليد كند؛ بااينحال، در ميان اعاظم نجف، جايگاه ويژهاى داشت. آقايان [[حسینی شاهرودی، محمود|سيد محمود شاهرودى]]، آقاى حكيم و ديگران، به ايشان عنايت ويژه داشتند و مقام علمىاش را مىستودند و حريمش را حفظ مىكردند. | ||
ايشان هوش سياسى بالايى داشت. اطلاعات دقيق تاريخى، ذكاوت خاصى به ايشان در مسائل سياسى داده بود. [[عمید زنجانی، عباسعلی|استاد عميد زنجانى]] در اين رابطه مىگويد: «مرحوم آقا ميرزا محمدباقر زنجانى، اگرچه به حسب ظاهر، جنبه سياسى ايشان ظهورى نداشت، اما داراى يك فكر سياسى قوى بود. تاريخ مشروطيت را دقيقاً مىدانست. مقدار فراوانى از آن وقايع را تا حدودى كه سنشان اقتضا مىكرد، از | ايشان هوش سياسى بالايى داشت. اطلاعات دقيق تاريخى، ذكاوت خاصى به ايشان در مسائل سياسى داده بود. [[عمید زنجانی، عباسعلی|استاد عميد زنجانى]] در اين رابطه مىگويد: «مرحوم آقا ميرزا محمدباقر زنجانى، اگرچه به حسب ظاهر، جنبه سياسى ايشان ظهورى نداشت، اما داراى يك فكر سياسى قوى بود. تاريخ مشروطيت را دقيقاً مىدانست. مقدار فراوانى از آن وقايع را تا حدودى كه سنشان اقتضا مىكرد، از نزدیک ديده بود. سطح اطلاعات سياسى ايشان فوقالعاده بود.» | ||
ايشان از دستگاه ستمگر پهلوى، بهشدت متنفر بود و مىفرمود: «رضاشاه شانزده سال شاه بود، ولى يك لحظه هم بر او عقد القلب (و محبتى) نداشتيم». باز مىفرمود: «در زمان سلطنت رضاخان و برداشتن عمامهها، ميل كردم براى زيارت اقوام و خويشان سفرى به زنجان كنم. كنسول ايران در نجف زنجانى بود و خيلى نسبت به من اظهار ارادت مىنمود. روزى اين مطلب را با او در ميان گذاردم، گفت: آقا ميرزا اگر اجازه اجتهادى داشته باشيد، بنده رونوشت آن را ضميمه پرونده مىكنم و گذرنامه باعمامه به شما مىدهم تا بتوانيد بهراحتى به ايران سفر كنيد. من به مدرسه آمدم. اجازه اجتهاد [[نایینی، محمدحسین|ميرزاى نائينى]] را برداشتم و به كنسولگرى رفتم. كنسول بلند شد و خيلى تواضع كرد و گفت: چند دقيقهاى به من مهلت دهيد. اين چند سطر را بنويسم و بعد خدمت شما هستم. در چند دقيقهاى كه او مشغول كارش بود، ناگهان در قلب من بارقهاى الهى افتاد كه سزاوار نيست كه من براى سفرى، اجازه و دستخط شريف رئيس اسلام و المسلمين مثل [[نایینی، محمدحسین|ميرزاى نائينى]] را به يك نفر رئيس ريشتراش ياور ظالم بدهم. چند دقيقهاى نشستم و سپس بلند شدم، خداحافظى كردم و بيرون آمدم. هرچند اصرار كرد كه بفرماييد كار شما را درست كنم، گفتم: چيزى به خاطرم رسيد. اگر تصميم قطعى گرفتم، خدمتتان مىآيم. بيرون آمدم و ديگر به آنجا بازنگشتم». | ايشان از دستگاه ستمگر پهلوى، بهشدت متنفر بود و مىفرمود: «رضاشاه شانزده سال شاه بود، ولى يك لحظه هم بر او عقد القلب (و محبتى) نداشتيم». باز مىفرمود: «در زمان سلطنت رضاخان و برداشتن عمامهها، ميل كردم براى زيارت اقوام و خويشان سفرى به زنجان كنم. كنسول ايران در نجف زنجانى بود و خيلى نسبت به من اظهار ارادت مىنمود. روزى اين مطلب را با او در ميان گذاردم، گفت: آقا ميرزا اگر اجازه اجتهادى داشته باشيد، بنده رونوشت آن را ضميمه پرونده مىكنم و گذرنامه باعمامه به شما مىدهم تا بتوانيد بهراحتى به ايران سفر كنيد. من به مدرسه آمدم. اجازه اجتهاد [[نایینی، محمدحسین|ميرزاى نائينى]] را برداشتم و به كنسولگرى رفتم. كنسول بلند شد و خيلى تواضع كرد و گفت: چند دقيقهاى به من مهلت دهيد. اين چند سطر را بنويسم و بعد خدمت شما هستم. در چند دقيقهاى كه او مشغول كارش بود، ناگهان در قلب من بارقهاى الهى افتاد كه سزاوار نيست كه من براى سفرى، اجازه و دستخط شريف رئيس اسلام و المسلمين مثل [[نایینی، محمدحسین|ميرزاى نائينى]] را به يك نفر رئيس ريشتراش ياور ظالم بدهم. چند دقيقهاى نشستم و سپس بلند شدم، خداحافظى كردم و بيرون آمدم. هرچند اصرار كرد كه بفرماييد كار شما را درست كنم، گفتم: چيزى به خاطرم رسيد. اگر تصميم قطعى گرفتم، خدمتتان مىآيم. بيرون آمدم و ديگر به آنجا بازنگشتم». | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
تقريرات بحثهاى فقهى و اصولى ايشان را بسيارى از شاگردانش، مانند آيتالله نجومى و شيخ احمد رضوانى زنجانى (بحث صوم، زكات، خمس، حج، اجاره، مضاربه، شركت، نكاح، طهارت، [[كتاب المكاسب|مكاسب]] و بحث كامل اصول) بهصورت كامل نگاشتهاند. | تقريرات بحثهاى فقهى و اصولى ايشان را بسيارى از شاگردانش، مانند آيتالله نجومى و شيخ احمد رضوانى زنجانى (بحث صوم، زكات، خمس، حج، اجاره، مضاربه، شركت، نكاح، طهارت، [[كتاب المكاسب|مكاسب]] و بحث كامل اصول) بهصورت كامل نگاشتهاند. | ||
اين عالم بزرگ در صبح روز دوشنبه، بيستم ماه رمضان المبارك 1394ق، پس از اداى فريضه صبح و خواندن تعقيبات، ادعيه و اذكار به استراحت مىپردازد و اهل خانه كه مىبينند ايشان تا | اين عالم بزرگ در صبح روز دوشنبه، بيستم ماه رمضان المبارك 1394ق، پس از اداى فريضه صبح و خواندن تعقيبات، ادعيه و اذكار به استراحت مىپردازد و اهل خانه كه مىبينند ايشان تا نزدیک ىهاى ظهر بيدار نشده است، به اتاقش مىروند و مىبينند ميرزا به وصال حق رسيده است. | ||
پيكر مطهر ايشان پس از اقامه نماز توسط [[آيتالله خويى]](ره)، در نجف اشرف، مقبره [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شيخ الشريعه اصفهانى]] و آيتالله حاج آقا حسين قمى، به خاک سپرده شد. | پيكر مطهر ايشان پس از اقامه نماز توسط [[آيتالله خويى]](ره)، در نجف اشرف، مقبره [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شيخ الشريعه اصفهانى]] و آيتالله حاج آقا حسين قمى، به خاک سپرده شد. |
ویرایش