۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«نوعى حالت نفى براى همه چيز و همه كس در من است. در عين حال كه ظاهرا مدارا مىكنم و مؤدّبم و از تهران كه بيرون آمدهام، هنوز عصبانى نشدهام. جز يك شب در پاريس و در خانه ملك، كه با جماعتى از اراذل سياستمدار حرفم شد كه نمىدانم، اشاره كردهام يا نه. اين بحث سياست را اصلا بايد رها كرد.» | «نوعى حالت نفى براى همه چيز و همه كس در من است. در عين حال كه ظاهرا مدارا مىكنم و مؤدّبم و از تهران كه بيرون آمدهام، هنوز عصبانى نشدهام. جز يك شب در پاريس و در خانه ملك، كه با جماعتى از اراذل سياستمدار حرفم شد كه نمىدانم، اشاره كردهام يا نه. اين بحث سياست را اصلا بايد رها كرد.» | ||
نزدیک به چهل روز بعد، در آخرين روزهاى برگزارى سمينار هاروارد، هريس وافورد، سخنران مهمان، راجع به «سپاه صلح» امريكايى، بحثى را پيش مىكشد كه ديگ نفرت آلاحمد را به جوش مىآورد و او هم با مشاركت در بگو و مگوهاى نظرى و سياسى، درباره جنگ ويتنام، پيشگويى مىكند. | |||
وى در مراحل مختلف سفر، آلاحمد همواره در حال شمارش پولهاى اندكى است كه هم راه آورده و پيوسته نگران بىپولى، و مدام مراقب مهار هزينهها و پرداختهاى نقدى است. درست است كه جلال دلشوره بىپولى و تهى بودن جيبش را دارد؛ امّا عزّت نفسش را از دست نمىدهد و به هيچ وجه دلش نمىخواهد سربار دوستان و آشنايانش بشود. حتّى در مواقعى كه مهمان رفقا و ياران است و آنها نمىگذارند، آل احمد دست در جيبش بكند، احساس خوشآيندى ندارد و معذّب است. | وى در مراحل مختلف سفر، آلاحمد همواره در حال شمارش پولهاى اندكى است كه هم راه آورده و پيوسته نگران بىپولى، و مدام مراقب مهار هزينهها و پرداختهاى نقدى است. درست است كه جلال دلشوره بىپولى و تهى بودن جيبش را دارد؛ امّا عزّت نفسش را از دست نمىدهد و به هيچ وجه دلش نمىخواهد سربار دوستان و آشنايانش بشود. حتّى در مواقعى كه مهمان رفقا و ياران است و آنها نمىگذارند، آل احمد دست در جيبش بكند، احساس خوشآيندى ندارد و معذّب است. |
ویرایش