۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
ابن سنان نيز مانند دو شاعر معاصرش، ابن ابىحَصينه و ابن حَيوس، در دربار آل مرداس، هم مقررى ساليانهاى داشت و هم از جوايز و صلات ايشان برخوردار بود. گذشته از اين، نظر به مقام والايى كه در ادب و سياست داشت، لقب «امير» هم يافته بود. وى به مصر نيز سفر كرد و در آنجا طى چند قصيده، امير ابوعلى ناصرالدوله دوم حمدانى را ستود. همچنين گزارشى از سفر او به مكه در 463ق، در دست است. | ابن سنان نيز مانند دو شاعر معاصرش، ابن ابىحَصينه و ابن حَيوس، در دربار آل مرداس، هم مقررى ساليانهاى داشت و هم از جوايز و صلات ايشان برخوردار بود. گذشته از اين، نظر به مقام والايى كه در ادب و سياست داشت، لقب «امير» هم يافته بود. وى به مصر نيز سفر كرد و در آنجا طى چند قصيده، امير ابوعلى ناصرالدوله دوم حمدانى را ستود. همچنين گزارشى از سفر او به مكه در 463ق، در دست است. | ||
در 465ق امير محمود بن نصر بر آن شد كه سرپرستى قلعههاى بزرگ را به بزرگان حلب واگذار كند؛ ازاينرو با صلاحديد وزيرش ابن ابىثريا و تأييد كاتبش ابونصر بن نحّاس كه دوست ابن سنان بود، سرپرستى قلعه عَزاز در | در 465ق امير محمود بن نصر بر آن شد كه سرپرستى قلعههاى بزرگ را به بزرگان حلب واگذار كند؛ ازاينرو با صلاحديد وزيرش ابن ابىثريا و تأييد كاتبش ابونصر بن نحّاس كه دوست ابن سنان بود، سرپرستى قلعه عَزاز در نزدیک ى حلب را كه موقعيتى حساس داشت، به ابن سنان واگذار كرد. دو سالى پيش از آن، زمانى كه امير محمود به صلاحديد شيوخ قبايل در شوال 463 / ژوئيه 1071، خطبه به نام خليفه عباسى، القائمبأمرالله خواند، ابن سنان وى را طى قصيدهاى مدح گفت. اما عامه مردم حلب از اين امر راضى نبودند و چون نخستين خطبه به نام قائم و آلب ارسلان خوانده شد، همه مسجد را ترك گفتند و جمعه بعد، امير ناچار شد به ضرب شمشير مردم را در مسجد نگاه دارد و نماز را تمام كند. اما نارضايتى فروكش نكرد و وضع امير محمود اندكى متزلزل گشت. احتمالاً همين احوال موجب شد كه ابن سنان از اطاعت امير محمود سر بتابد و در قلعه مستحكم عزاز خودسرى كند. | ||
==وفات== | ==وفات== |
ویرایش