پرش به محتوا

تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۴۵: خط ۴۵:
در حقيقت تا آن جا كه به كار نولدكه برمى‌خورد، تعليقات عالمانه و پر معناى او بر ترجمه طبرى است، كه خود كتابى بسيار معتبر را پديد آورده و چنان احاطه، خوض و غورى در كار نشان داده است كه پس از گذشت قريب يك صد سال، جز كتاب ايران در زمان ساسانيان كريستن سن، مانندى براى آن نمى‌توان يافت.
در حقيقت تا آن جا كه به كار نولدكه برمى‌خورد، تعليقات عالمانه و پر معناى او بر ترجمه طبرى است، كه خود كتابى بسيار معتبر را پديد آورده و چنان احاطه، خوض و غورى در كار نشان داده است كه پس از گذشت قريب يك صد سال، جز كتاب ايران در زمان ساسانيان كريستن سن، مانندى براى آن نمى‌توان يافت.


تكمله‌هاى كه مؤلف از ساير منابع شرقى در تعليقات و ضمايم افزوده است، مى‌تواند به توضيح مطالب متن كمك كند. براى اين منظور مخصوصا از ديگر منابع عربى و فارسى استفاده شده است. همچنين كتب سريانى كه بسيارى از شرق‌شناسان به آن توجهى نداشته‌اند، براى او فوايد بسيارى داشته است. از فوايد و نكاتى كه در منابع يهودى بوده، نيز استفاده شده است. متأسفانه درباره منابع ارمنى از ترجمه‌هاى استفاده شده كه تأثير مهمى، از جهت اطمينان بخش نبودنشان، به جاى نمى‌گذارند. كسى كه به زبان ارمنى آشنا باشد، مى‌تواند مطالب زيادى بر آن بيفزايد. عمده كوشش مؤلف مصروف آن شده است كه با كتب لاتينى و يونانى مربوط به اين قسمت، از نزديك آشنا شود.
تكمله‌هاى كه مؤلف از ساير منابع شرقى در تعليقات و ضمايم افزوده است، مى‌تواند به توضيح مطالب متن كمك كند. براى اين منظور مخصوصا از ديگر منابع عربى و فارسى استفاده شده است. همچنين كتب سريانى كه بسيارى از شرق‌شناسان به آن توجهى نداشته‌اند، براى او فوايد بسيارى داشته است. از فوايد و نكاتى كه در منابع يهودى بوده، نيز استفاده شده است. متأسفانه درباره منابع ارمنى از ترجمه‌هاى استفاده شده كه تأثير مهمى، از جهت اطمينان بخش نبودنشان، به جاى نمى‌گذارند. كسى كه به زبان ارمنى آشنا باشد، مى‌تواند مطالب زيادى بر آن بيفزايد. عمده كوشش مؤلف مصروف آن شده است كه با كتب لاتينى و يونانى مربوط به اين قسمت، از نزدیک  آشنا شود.


درست است كه در عرصه تاريخ هيچ گاه سخن آخر را نمى‌توان گفت، و هر روز كه سند و يا مدرك تازه‌اى ارائه شود، كتيبه‌اى به دست آيد يا از نو خوانده شود و ابزار جديدى كشف گردد و يا به هر واسطه، دانش‌هاى مترقى كمك كند و نكات بديعى را ارائه دهند، به تبع، ديدگاه‌ها و حقايق و مضامين ديگرى به دست خواهد آمد؛ اما نفس امر، اين است كه محقق شمّ و وجدان تاريخى مخصوص داشته باشد و بتواند در هر مقطع، با دريافت و بينش صحيح و در حد استقصاء، به تحليل و تفسير وقايع بپردازد و مؤلف آلمانى نيز جز در مورد معدودى، چنين كرده و چهره مطالب را تغيير نداده است.
درست است كه در عرصه تاريخ هيچ گاه سخن آخر را نمى‌توان گفت، و هر روز كه سند و يا مدرك تازه‌اى ارائه شود، كتيبه‌اى به دست آيد يا از نو خوانده شود و ابزار جديدى كشف گردد و يا به هر واسطه، دانش‌هاى مترقى كمك كند و نكات بديعى را ارائه دهند، به تبع، ديدگاه‌ها و حقايق و مضامين ديگرى به دست خواهد آمد؛ اما نفس امر، اين است كه محقق شمّ و وجدان تاريخى مخصوص داشته باشد و بتواند در هر مقطع، با دريافت و بينش صحيح و در حد استقصاء، به تحليل و تفسير وقايع بپردازد و مؤلف آلمانى نيز جز در مورد معدودى، چنين كرده و چهره مطالب را تغيير نداده است.
خط ۷۲: خط ۷۲:
فصل چهارم پادشاهى يزدگرد: به ذكر داستان زندگى يزدگرد و بهرام گور مى‌پردازد. در مورد يزدگرد آمده است كه او مردى سخت‌گير و درشت‌خوى بوده و عيوب فراوانى داشت، به گونه‌اى كه «چون بزرگان و اشراف ديدند كه ستم او روز به روز بيشتر مى‌گردد، گرد آمدند و از ستمى كه بر ايشان مى‌آمد، شكوه كردند و به خدا بناليدند و بزاريدند تا ايشان را از او برهاند». مى‌گويند هنگامى كه در گرگان بود، روزى از كاخ خود، اسبى بى‌صاحب ديد كه به زيبايى و خوش‌اندامى او، اسبى نديده بود. بعد از آن كه اسب‌داران و اسب‌پروران از زين و لگام كردن او عاجز مى‌شوند، يزدگرد خود اقدام به اين كار مى‌كند. اسب نيز هيچ حركتى نكرده و به او اجازه اين كار را مى‌دهد؛ اما هنگامى كه يزدگرد دُم او را به قصد گذاشتن پاردم بالا مى‌برد، چنان لگدى به او مى‌زند كه دردَم جان مى‌دهد. بعد از آن نيز اسب گريخته و ديگر كسى او را نمى‌بيند.
فصل چهارم پادشاهى يزدگرد: به ذكر داستان زندگى يزدگرد و بهرام گور مى‌پردازد. در مورد يزدگرد آمده است كه او مردى سخت‌گير و درشت‌خوى بوده و عيوب فراوانى داشت، به گونه‌اى كه «چون بزرگان و اشراف ديدند كه ستم او روز به روز بيشتر مى‌گردد، گرد آمدند و از ستمى كه بر ايشان مى‌آمد، شكوه كردند و به خدا بناليدند و بزاريدند تا ايشان را از او برهاند». مى‌گويند هنگامى كه در گرگان بود، روزى از كاخ خود، اسبى بى‌صاحب ديد كه به زيبايى و خوش‌اندامى او، اسبى نديده بود. بعد از آن كه اسب‌داران و اسب‌پروران از زين و لگام كردن او عاجز مى‌شوند، يزدگرد خود اقدام به اين كار مى‌كند. اسب نيز هيچ حركتى نكرده و به او اجازه اين كار را مى‌دهد؛ اما هنگامى كه يزدگرد دُم او را به قصد گذاشتن پاردم بالا مى‌برد، چنان لگدى به او مى‌زند كه دردَم جان مى‌دهد. بعد از آن نيز اسب گريخته و ديگر كسى او را نمى‌بيند.


داستان شگفت‌آور مرگ اين پادشاه رابط نزديكى دارد با توصيفى كه از بدى او در كتاب شده است. فردوسى اين داستان را با كمى تفاوت و با بيانى شاعرانه به تصوير كشيده و داستان پديد آمدن اسب سفيد از چشم آب و ناپديد شدن دوبار او در آن، بايد اصل قديمى‌ترى باشد كه ابن‌مقفع آن را ذكر كرده است.
داستان شگفت‌آور مرگ اين پادشاه رابط نزدیک ى دارد با توصيفى كه از بدى او در كتاب شده است. فردوسى اين داستان را با كمى تفاوت و با بيانى شاعرانه به تصوير كشيده و داستان پديد آمدن اسب سفيد از چشم آب و ناپديد شدن دوبار او در آن، بايد اصل قديمى‌ترى باشد كه ابن‌مقفع آن را ذكر كرده است.


نولدكه عقيده دارد كه اين داستان به منظور معينى ساخته شده است؛ پادشاه را در هوركانياى (گرگان) دور دست، پنهانى كشته و بعد، اين داستان را منتشر ساخته‌اند. كشمكشى كه درست پس از مرگ اين پادشاه بر سر جانشينى او روى داده، اين عقيده را تقويت مى‌كند.
نولدكه عقيده دارد كه اين داستان به منظور معينى ساخته شده است؛ پادشاه را در هوركانياى (گرگان) دور دست، پنهانى كشته و بعد، اين داستان را منتشر ساخته‌اند. كشمكشى كه درست پس از مرگ اين پادشاه بر سر جانشينى او روى داده، اين عقيده را تقويت مى‌كند.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
6- دربار داستان بهرام چوبين.
6- دربار داستان بهرام چوبين.


7- طغيان بستام؛ كه با سرگذشت بهرام ارتباط نزديك دارد.
7- طغيان بستام؛ كه با سرگذشت بهرام ارتباط نزدیک  دارد.


8- جدول گاه‌شمارى ساسانيان؛ كه تاريخ آغاز، پايان و جلوس قطعى پادشاهان ساسانى را طبق نظر آگائيناس، يعقوب رهاوى و الياس نصيبينى بيان مى‌كند.
8- جدول گاه‌شمارى ساسانيان؛ كه تاريخ آغاز، پايان و جلوس قطعى پادشاهان ساسانى را طبق نظر آگائيناس، يعقوب رهاوى و الياس نصيبينى بيان مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش