۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در اين جلد همچنين به فعاليتهاى فرهنگى و عمرانى صلاحالدين در شهرهاى مصر و شام و...پرداخته شده است. | در اين جلد همچنين به فعاليتهاى فرهنگى و عمرانى صلاحالدين در شهرهاى مصر و شام و...پرداخته شده است. | ||
جلد سوم كتاب شامل عصر فرزندان صلاحالدين و برادرش الملك العادل يعنى حوادث ربع قرن از 590ق. تا 615ق. است. اين سالها دوران خطرناكى است كه | جلد سوم كتاب شامل عصر فرزندان صلاحالدين و برادرش الملك العادل يعنى حوادث ربع قرن از 590ق. تا 615ق. است. اين سالها دوران خطرناكى است كه نزدیک بود بناى رفيعى را كه صلاحالدين ساخته و برافراشته بود از پايه فرو ريزاند و وحدت نيرومندى را كه او در ايجادش سخت كوشيده بود، از هم بگسلد.كشور بزرگ ايوبى پس از درگذشت صلاحالدين بين سه پسر بزرگ او؛ الملك العزيز عثمان در مصر، الملك الظاهر غازى در حلب و الملك الافضل على در دمشق، تقسيم شد و به زودى نزاعى سخت ميان ايشان درگرفت. [[ابن واصل، محمد بن سالم|ابن واصل]] در اين جلد شرحى وافى از كشمكشها و نزاعهاى سخت ميان فرزندان صلاحالدين ارائه كرده و از نقشهايى كه قدرتهاى بزرگ شركت كننده در اين نزاع بازى كردهاند پرده برمىدارد. | ||
مؤلف در اين جلد به نگارش تاريخى فراگير و شامل از منطقه خاور | مؤلف در اين جلد به نگارش تاريخى فراگير و شامل از منطقه خاور نزدیک عربى در ظرف ربع اين قرن مىپردازد و از اين رو به رويدادهاى يمن و فرمانروايان ايوبى اشاره مىكند و كشمكشى را كه همچنان ميان ايوبيان و باقىمانده صليبيان در شام برقرار بود، دنبال مىكند و همچنين تحركات صليبيان را در بيرون از جهان اسلام به نظاره مىنشيند. وى افزون بر اين به تاريخ دولتهاى اسلامى همسايه ايوبيان و فرمانروايان و روابط ميان ايشان و ايوبيان بويژه به خلافت عباسى و دو دولت اتابكان و سلجوقيان روم توجه و عنايت دارد. | ||
مؤلف در نگارش جلد چهارم كتاب از ضمير متكلم استفاده مىكند و اين خود نشان مىدهد كه او در آن هنگام جوانى بوده كه حوادثى را كه باز مىگويد هشيارانه درك كرده و آنچه را خود ديده يا از برخى از | مؤلف در نگارش جلد چهارم كتاب از ضمير متكلم استفاده مىكند و اين خود نشان مىدهد كه او در آن هنگام جوانى بوده كه حوادثى را كه باز مىگويد هشيارانه درك كرده و آنچه را خود ديده يا از برخى از نزدیک ان و موثقان خود شنيده است بازگو مىكند. از جمله [[ابن واصل، محمد بن سالم|ابن واصل]] ماجراى درگذشت مادر الملك المظفر همسر الملك المنصور را به سال 606ق. روايت مىكند و مىگويد چگونه پدر وى (مؤلف) در قلعه حماة امامت نمازگزاران را بر جنازه وى به عهده داشت. | ||
وى همچنين در حوادث سال 619ق. روايت مىكند كه چگونه خود، ورود الملك المعظم عيسى به حماة را ديده است و نيز در حوادث 625ق. روايت مىكند كه چگونه الملك الناصر از عموى خود الملك الاشرف بر ضد عموى ديگرش الملك الكامل استمداد كرد و.... | وى همچنين در حوادث سال 619ق. روايت مىكند كه چگونه خود، ورود الملك المعظم عيسى به حماة را ديده است و نيز در حوادث 625ق. روايت مىكند كه چگونه الملك الناصر از عموى خود الملك الاشرف بر ضد عموى ديگرش الملك الكامل استمداد كرد و.... |
ویرایش