۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک ') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
او در مكه مدتى ملازم مجلس "عطاء بن ابى رباح" فقيه بزرگ شهر و ديگران بود و در حديث و فقه تبحر زيادى پيدا كرد. او رفت و آمدهايى هم به بصره داشت. بعد از فوت "حماد بن سليمان" استادش، به عنوان برجستهترين شاگرد او، تدريس فقه مىكرد و فتوا مىداد و از اين رو، مردم استقبال خوبى از او مىكردند. در سالهاى آخر حكومت بنىاميه، او با مخالفت شديدى كه نسبت به آنها نشان مىداد، مورد توجه جناحهاى مخالف حكومت (غير از خوارج) قرار گرفت و از اين رو، در زمانى كه خوارج صفرى، كوفه را تصرف كردند، ابوحنيفه با آنها مناظراتى داشت. سال 129ق. فرمانرواى عراق از طرف مروان حمار، به او پيشنهاد كرد تا سمت قضاوت را بپذيرد؛ ولى او قبول نكرد و بعد به خاطر فشارى كه از طرف حكومت بنىاميه به او مىآمد، كوفه را ترك كرد و به مكه رفت. | او در مكه مدتى ملازم مجلس "عطاء بن ابى رباح" فقيه بزرگ شهر و ديگران بود و در حديث و فقه تبحر زيادى پيدا كرد. او رفت و آمدهايى هم به بصره داشت. بعد از فوت "حماد بن سليمان" استادش، به عنوان برجستهترين شاگرد او، تدريس فقه مىكرد و فتوا مىداد و از اين رو، مردم استقبال خوبى از او مىكردند. در سالهاى آخر حكومت بنىاميه، او با مخالفت شديدى كه نسبت به آنها نشان مىداد، مورد توجه جناحهاى مخالف حكومت (غير از خوارج) قرار گرفت و از اين رو، در زمانى كه خوارج صفرى، كوفه را تصرف كردند، ابوحنيفه با آنها مناظراتى داشت. سال 129ق. فرمانرواى عراق از طرف مروان حمار، به او پيشنهاد كرد تا سمت قضاوت را بپذيرد؛ ولى او قبول نكرد و بعد به خاطر فشارى كه از طرف حكومت بنىاميه به او مىآمد، كوفه را ترك كرد و به مكه رفت. | ||
در مدتى كه در مكه بود، از فرصت به دست آمده، براى تبليغ اعتقادات و عقايد و افكارش بهره برد. با "ايوب سختيانى" فقيه بصره، سخت رقيب بود. بعد از اينكه بنىاميه بركنار شدند و بنىعباس روى كار آمد، ابوحنيفه دوباره به كوفه برگشت؛ ولى با حيلههاى لفظى خود با خليفه عباسى سفاح بيعت نكرد. كم كم مخالفتش با دستگاه عباسيان ظاهر شد و اين زمانى بود كه به علت تمايل به "زيديه" و هوادارى قيام ابراهيم بن عبدالله محض، نامهاى به ابراهيم نوشت و از او خواست به كوفه بيايد تا از كمك و يارى او بهرهمند شود و مردم را نيز به كمك ابراهيم تشويق مىكرد. ولى با سركوبى نهضت ابراهيم از طرف منصور خليفه عباسى، ابوحنيفه كنار رفت و به خاطر نفوذش، از خشونت منصور، در امان ماند. در سالهاى آخر عمر، منصب قضاوت از طرف منصور به او پيشنهاد شد؛ ولى او رد كرد و حاضر نشد، در هيچ قسمت از كارهاى حكومتى خليفه عباسى، دخالت كند. ظاهرا به دليل اين سرسختىهائى كه او نشان داد، و رأيى كه برخلاف دستگاه عباسى در نقض عهدنامه موصليان و سابقه هوادارى او در تفكرات سياسى و ارادتش به محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله محض، منصور دوانيقى، او را به بغداد فرا خواند و به زندان انداخت و بر اثر زهر در زندان در سال 150ق، در زندان در گذشت و در | در مدتى كه در مكه بود، از فرصت به دست آمده، براى تبليغ اعتقادات و عقايد و افكارش بهره برد. با "ايوب سختيانى" فقيه بصره، سخت رقيب بود. بعد از اينكه بنىاميه بركنار شدند و بنىعباس روى كار آمد، ابوحنيفه دوباره به كوفه برگشت؛ ولى با حيلههاى لفظى خود با خليفه عباسى سفاح بيعت نكرد. كم كم مخالفتش با دستگاه عباسيان ظاهر شد و اين زمانى بود كه به علت تمايل به "زيديه" و هوادارى قيام ابراهيم بن عبدالله محض، نامهاى به ابراهيم نوشت و از او خواست به كوفه بيايد تا از كمك و يارى او بهرهمند شود و مردم را نيز به كمك ابراهيم تشويق مىكرد. ولى با سركوبى نهضت ابراهيم از طرف منصور خليفه عباسى، ابوحنيفه كنار رفت و به خاطر نفوذش، از خشونت منصور، در امان ماند. در سالهاى آخر عمر، منصب قضاوت از طرف منصور به او پيشنهاد شد؛ ولى او رد كرد و حاضر نشد، در هيچ قسمت از كارهاى حكومتى خليفه عباسى، دخالت كند. ظاهرا به دليل اين سرسختىهائى كه او نشان داد، و رأيى كه برخلاف دستگاه عباسى در نقض عهدنامه موصليان و سابقه هوادارى او در تفكرات سياسى و ارادتش به محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله محض، منصور دوانيقى، او را به بغداد فرا خواند و به زندان انداخت و بر اثر زهر در زندان در سال 150ق، در زندان در گذشت و در نزدیک ى پل كاظمين فعلى، به خاک سپرده شد. محلهاى كه مقبره اوست، امروزه آنجا را «حى الاعظميه» مىگويند. | ||
ابوحنيفه به اهل بيت عصمت و طهارت و مخصوصا به [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) ارادت داشت و مخالفان آن حضرت را ضد حق مىدانست. امام باقر(ع) از جمله مشايخ و اساتيد او بود و شرح ملاقات او با آن حضرت در مدينه در كتب تاريخى هست كه چگونه در جواب ايشان در اعتراض به روش قياس در كمال ادب زانو مىزند و خود را از تهمت قياس فاسد، دور مىكند. البته حضرت [[امام صادق]] عليهالسلام با روش قياس او مخالف بودند؛ ولى اين مخالفت، بىشك صرفا جنبه علمى و بحثى داشته و با احترامى كه ابوحنيفه نسبت به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] داشته و ارادت او كه در كتب حنفى ذكر شده، بعيد به نظر مىآيد كه حضرت صادق با او رفتار تندى داشته بوده باشد. ابوحنيفه گفته: كسى را فقيهتر از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] نديدهام. | ابوحنيفه به اهل بيت عصمت و طهارت و مخصوصا به [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) ارادت داشت و مخالفان آن حضرت را ضد حق مىدانست. امام باقر(ع) از جمله مشايخ و اساتيد او بود و شرح ملاقات او با آن حضرت در مدينه در كتب تاريخى هست كه چگونه در جواب ايشان در اعتراض به روش قياس در كمال ادب زانو مىزند و خود را از تهمت قياس فاسد، دور مىكند. البته حضرت [[امام صادق]] عليهالسلام با روش قياس او مخالف بودند؛ ولى اين مخالفت، بىشك صرفا جنبه علمى و بحثى داشته و با احترامى كه ابوحنيفه نسبت به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] داشته و ارادت او كه در كتب حنفى ذكر شده، بعيد به نظر مىآيد كه حضرت صادق با او رفتار تندى داشته بوده باشد. ابوحنيفه گفته: كسى را فقيهتر از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] نديدهام. |
ویرایش