۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش') |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دارابنامه''' داستانى قهرمانى و بسيار شيرين درباره داراب، پادشاه كيانى و پسر داستانى او، فيروز شاه است. اين كتاب، از متنهاى شيوا و پر ارزش نثر فارسى بر پايه روايات كهن ايرانى به شمار مىرود كه دو تحرير از آن وجود دارد. اين تحرير از آن داستان گزارى شهير به نام بيغمى است. داراب، پسر بهمن پسر اسفنديار، پسر گشتاسپ از پادشاهان پايانى سلسله داستانى كيانى است كه درباره او در ادبيات پهلوى و پس از آن، داستانهاى پرآوازهاى مانند «دارا و بت زرين» در ادب پهلوى به عربى وجود دارد. اين داراب كه در داستانهاى ملى، فرزند بهمن و هماى چهرآزاد است، پدر داراى دارايان، آخرين پادشاه كيانى بود، اما در اين داستان، فرزند او «دارا» نيست، بلكه فيروز ناميده مىشود. اين كتاب، داستان فارسى همين فيروز شاه است و از همين روى، «فيروزنامه» بايد خوانده شود؛ زيرا بيشتر به سخن درباره فيروز (پسر داراب) مىپردازد. | '''دارابنامه''' داستانى قهرمانى و بسيار شيرين درباره داراب، پادشاه كيانى و پسر داستانى او، فيروز شاه است. اين كتاب، از متنهاى شيوا و پر ارزش نثر فارسى بر پايه روايات كهن ايرانى به شمار مىرود كه دو تحرير از آن وجود دارد. اين تحرير از آن داستان گزارى شهير به نام بيغمى است. داراب، پسر بهمن پسر اسفنديار، پسر گشتاسپ از پادشاهان پايانى سلسله داستانى كيانى است كه درباره او در ادبيات پهلوى و پس از آن، داستانهاى پرآوازهاى مانند «دارا و بت زرين» در ادب پهلوى به عربى وجود دارد. اين داراب كه در داستانهاى ملى، فرزند بهمن و هماى چهرآزاد است، پدر داراى دارايان، آخرين پادشاه كيانى بود، اما در اين داستان، فرزند او «دارا» نيست، بلكه فيروز ناميده مىشود. اين كتاب، داستان فارسى همين فيروز شاه است و از همين روى، «فيروزنامه» بايد خوانده شود؛ زيرا بيشتر به سخن درباره فيروز (پسر داراب) مىپردازد. |
ویرایش