پرش به محتوا

لوامع الحقائق في أصول العقائد: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
'''لوامع الحقائق في أصول العقائد'''، اثر میرزا احمد آشتیانی (1261-1359ق)، در موضوع عقاید شیعه است که توسط محسن آشتیانی مورد تحقیق قرار گرفته است.
'''لوامع الحقائق في أصول العقائد'''، اثر [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتیانی]] (1261-1359ق)، در موضوع عقاید شیعه است که توسط محسن آشتیانی مورد تحقیق قرار گرفته است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با مقدمه محقق که بخش اعظم آن به خاندان آشتیانی اختصاص یافته، آغاز شده است. میرزا احمد آشتیانی کتاب را در چهارده‎ بخش‎ سامان‎ داده است؛ به این صورت که هریک از مباحث توحید‎ و نبوت‎ را در دو بخش و هریک از مباحث امامت و معاد را در پنج بخش مطرح کرده‎ است<ref>منتظران اصل، محسن، 51</ref>.
کتاب با مقدمه محقق که بخش اعظم آن به خاندان آشتیانی اختصاص یافته، آغاز شده است. [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتیانی]] کتاب را در چهارده‎ بخش‎ سامان‎ داده است؛ به این صورت که هریک از مباحث توحید‎ و نبوت‎ را در دو بخش و هریک از مباحث امامت و معاد را در پنج بخش مطرح کرده‎ است<ref>منتظران اصل، محسن، 51</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
میرزا احمد، مطالب بحث توحید را در دو بخش مطرح می‎کند: بخش اول مربوط به وجود خال‎ است که از سه راه اثبات می‎شود و بخش د‎م در مورد صفات خالق است.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]]، مطالب بحث توحید را در دو بخش مطرح می‎کند: بخش اول مربوط به وجود خال‎ است که از سه راه اثبات می‎شود و بخش د‎م در مورد صفات خالق است.


راه اول برای اثبات وجود خالق که آن را راه «آیات انفسی» می‎نامد، همان خودشناسی و تأمل در نشانه‎ها و حکمت‎هایی است که در خلقت خود انسان وجود دارد. اگر هر انسان عاقل و منصفی کتاب وجود خود را مطالعه کند و مسیر خلقتش را از زمان انعقاد نطفه و حتی پیش از آن تا تبدیل‎شدنش به یک انسان تام الاعضاء را در نظر بگیرد، شک نخواهد کرد که این خلقت محیر العقول کار صانعی حکیم و خالقی علیم است<ref>همان، ص122-123</ref>.
راه اول برای اثبات وجود خالق که آن را راه «آیات انفسی» می‎نامد، همان خودشناسی و تأمل در نشانه‎ها و حکمت‎هایی است که در خلقت خود انسان وجود دارد. اگر هر انسان عاقل و منصفی کتاب وجود خود را مطالعه کند و مسیر خلقتش را از زمان انعقاد نطفه و حتی پیش از آن تا تبدیل‎شدنش به یک انسان تام الاعضاء را در نظر بگیرد، شک نخواهد کرد که این خلقت محیر العقول کار صانعی حکیم و خالقی علیم است<ref>همان، ص122-123</ref>.
خط ۴۹: خط ۴۹:
وحدت حقه در اصطلاح فلاسفه در مورد واحدی است که عین وحدت است (موصوف، عین وصف وحدت است)؛ به‎خلاف وحدت غیر حقه که در مورد واحدی است که دارای وحدت است (موصوف، غیر وصف وحدت است)<ref>همان</ref>.
وحدت حقه در اصطلاح فلاسفه در مورد واحدی است که عین وحدت است (موصوف، عین وصف وحدت است)؛ به‎خلاف وحدت غیر حقه که در مورد واحدی است که دارای وحدت است (موصوف، غیر وصف وحدت است)<ref>همان</ref>.


میرزا احمد بحث نبوت را نیز در دو مقام نبوت مطلقه و خاصه مطرح می‎کند. وی در بحث «نبوت مطلقه» پس از تأکید بر این حقیقت عقلی که بی‎هدف بودن خلقت بر صانع حکیم قبیح است، ثابت می‎کند: هدف اصلی خداوند از خلقت این عالم، رسیدن انسان‎ها - اشرف مخلوقات عالم - به اوج کمال معنوی و ساحت قرب الهی است که لازمه این هدف، بعثت پیامبران برای تعلیم و تربیت انسان‎ها است<ref>همان، ص127</ref>.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] بحث نبوت را نیز در دو مقام نبوت مطلقه و خاصه مطرح می‎کند. وی در بحث «نبوت مطلقه» پس از تأکید بر این حقیقت عقلی که بی‎هدف بودن خلقت بر صانع حکیم قبیح است، ثابت می‎کند: هدف اصلی خداوند از خلقت این عالم، رسیدن انسان‎ها - اشرف مخلوقات عالم - به اوج کمال معنوی و ساحت قرب الهی است که لازمه این هدف، بعثت پیامبران برای تعلیم و تربیت انسان‎ها است<ref>همان، ص127</ref>.


وی تشخیص صدق مدعی نبوت را تنها از دو راه ممکن می‎داند:
وی تشخیص صدق مدعی نبوت را تنها از دو راه ممکن می‎داند:
خط ۶۹: خط ۶۹:
میرزا احمد پس‎ از آنکه امامت را به‎عنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر‎(ص)» تعریف می‎کند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی می‎گیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه<ref>همان، ص130</ref>.
میرزا احمد پس‎ از آنکه امامت را به‎عنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر‎(ص)» تعریف می‎کند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی می‎گیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه<ref>همان، ص130</ref>.


مؤلف در بحث امامت خاصه می‎گوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا‎(ص)، امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع) و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آن‎ها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهل‎بیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به علی بن ابی‎طالب(ع) و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی می‎کند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهل‎بیت رسول خدا(ص)، یعنی علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق‎ نظر دارند که خلفای سه‎گانه دارای صفت عصمت نبوده‎اند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آن‎ها قبل از مسلمان شدن کافر و بت‎پرست بوده‎اند<ref>همان، ص132</ref>.
مؤلف در بحث امامت خاصه می‎گوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا‎(ص)، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع)]] و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آن‎ها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهل‎بیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی می‎کند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهل‎بیت رسول خدا(ص)، یعنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق‎ نظر دارند که خلفای سه‎گانه دارای صفت عصمت نبوده‎اند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آن‎ها قبل از مسلمان شدن کافر و بت‎پرست بوده‎اند<ref>همان، ص132</ref>.


دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت علی بن ابی‎طالب(ع) بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشن‎ترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به ‎اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن علی بن ابی‎طالب(ع) است. بدیهی است اینکه خداوند او را به‎منزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>.
دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشن‎ترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به ‎اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] است. بدیهی است اینکه خداوند او را به‎منزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>.


از پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز روایات بسیاری نقل شده که همگی آن‎ها من‎حیث‎المجموع و برخی از آن‎ها به‎تنهایی، افضل بودن علی بن ابی‎طالب(ع) را بر دیگران ثابت می‎کند. مؤلف به حدود چهارده‎روایت از آن‎ها استدلال کرده است که فضایل بسیاری از جمله موارد زیر را به‎روشنی در شأن علی بن ابی‎طالب(ع) ثابت می‎کند<ref>همان، ص133</ref>.
از پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز روایات بسیاری نقل شده که همگی آن‎ها من‎حیث‎المجموع و برخی از آن‎ها به‎تنهایی، افضل بودن [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] را بر دیگران ثابت می‎کند. مؤلف به حدود چهارده‎روایت از آن‎ها استدلال کرده است که فضایل بسیاری از جمله موارد زیر را به‎روشنی در شأن علی بن ابی‎طالب(ع) ثابت می‎کند<ref>همان، ص133</ref>.


مؤلف پس از تبیین ادله امامیه، «دلیل اهل سنت» بر صحت و حقانیت خلافت ابوبکر را به‎صورت یک قیاس منطقی نقل می‎کند:
مؤلف پس از تبیین ادله امامیه، «دلیل اهل سنت» بر صحت و حقانیت خلافت ابوبکر را به‎صورت یک قیاس منطقی نقل می‎کند:
کبری: رسول خدا(ص) فرموده‎اند: «امت من بر خطا اجتماع نمی‎کنند».
کبری: رسول خدا(ص) فرموده‎اند: «امت من بر خطا اجتماع نمی‎کنند».
صغری: امت ایشان بعد از رحلتش بر خلافت ابوبکر اجتماع کردند.
صغری: امت ایشان بعد از رحلتش بر خلافت ابوبکر اجتماع کردند.
نتیجه: خلافت ابوبکر غیر خطا و حق بوده است.
نتیجه: خلافت ابوبکر غیر خطا و حق بوده است.
او پس از نقل استدلال، هر دو مقدمه قیاس را ابطال می‎کند<ref>همان</ref>.
او پس از نقل استدلال، هر دو مقدمه قیاس را ابطال می‎کند<ref>همان</ref>.


مؤلف، مبحث امامت را با عباراتی از رساله نور الهداية محقق مستبصر، علامه جلال‎الدین دوانی در مورد حقانیت مذهب امامیه و ابطال مذهب غیر امامیه پایان می‎دهد<ref>همان</ref>.
مؤلف، مبحث امامت را با عباراتی از رساله نور الهداية محقق مستبصر، علامه جلال‎الدین دوانی در مورد حقانیت مذهب امامیه و ابطال مذهب غیر امامیه پایان می‎دهد<ref>همان</ref>.


میرزا احمد در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن می‎کند و می‎گوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ می‎پردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی می‎گیرد<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن می‎کند و می‎گوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ می‎پردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی می‎گیرد<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>.


میرزا احمد در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کرده‎اند، می‎پردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح می‎پردازد.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کرده‎اند، می‎پردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح می‎پردازد.


او شبهه اجتماع دو روح را چنین منقح می‎کند: وقتی ‎که در روز حشر اعضای هر بدن به‎طور کامل جمع شوند و هیچ مانعی برای حیات آن‎ها وجود نداشته باشد، بالطبع این بدن‎ها به ارواحی تعلق خواهند گرفت. از طرف دیگر چنانچه ارواح قبلی این بدن‎ها که علی الفرض در عالم برزخ به قالب‎های مثالی تعلق پیدا نموده‎اند نیز به همین بدن‎های مادی کامل‎شده بازگردند، آنگاه هر بدن دارای دو روح خواهد شد و این قطعاً باطل است.
او شبهه اجتماع دو روح را چنین منقح می‎کند: وقتی ‎که در روز حشر اعضای هر بدن به‎طور کامل جمع شوند و هیچ مانعی برای حیات آن‎ها وجود نداشته باشد، بالطبع این بدن‎ها به ارواحی تعلق خواهند گرفت. از طرف دیگر چنانچه ارواح قبلی این بدن‎ها که علی الفرض در عالم برزخ به قالب‎های مثالی تعلق پیدا نموده‎اند نیز به همین بدن‎های مادی کامل‎شده بازگردند، آنگاه هر بدن دارای دو روح خواهد شد و این قطعاً باطل است.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۶:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/986536
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/986536
   
   
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==  


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش