۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
جز (جایگزینی متن - '== ' به '==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''ابن سعيد مغربى'''، نورالدين ابوالحسن على بن ابوعُمران موسى ابن محمد بن عبدالملك ابن سعيد العَنْسى مَذْحِجى غَرناطى قَلعى، اديب، شاعر، تاريخنگار، جهانگرد و جغرافىنويس اندلسى است. | '''ابن سعيد مغربى'''، نورالدين ابوالحسن على بن ابوعُمران موسى ابن محمد بن عبدالملك ابن سعيد العَنْسى مَذْحِجى غَرناطى قَلعى، اديب، شاعر، تاريخنگار، جهانگرد و جغرافىنويس اندلسى است. | ||
== تولد == | ==تولد == | ||
وى در سال610ق در قلعه بنى سعد، در نزديكى غرناطه، متولد شد. | وى در سال610ق در قلعه بنى سعد، در نزديكى غرناطه، متولد شد. | ||
== نسب و خاندان == | ==نسب و خاندان == | ||
وى را به جهت انتساب به صحابى معروف عمّار ياسر، عَمّارى نيز گفتهاند و گاه عمادى ضبط كردهاند. نسبت قَلعى، به سبب زاده شدن او در قلعه بنى سعيد، نزديكى غرناطه، يا اقامت خاندان او از زمانهاى دور در آن مكان بوده است. | وى را به جهت انتساب به صحابى معروف عمّار ياسر، عَمّارى نيز گفتهاند و گاه عمادى ضبط كردهاند. نسبت قَلعى، به سبب زاده شدن او در قلعه بنى سعيد، نزديكى غرناطه، يا اقامت خاندان او از زمانهاى دور در آن مكان بوده است. | ||
ظاهراً او تنها فرزند خاندان بود و از كمال توجه پدر در تربيت و تعليم برخوردار شد، به قسمى كه از آغاز جوانى، شعر مىسرود و در آن سن، شاعرى او مايه شگفتى ديگران بود. از كودكى، با مناقب خانواده آشنا و در مجالس پدر حاضر مىشد. در غالب سفرهاى پدرش، همراه او بود و به اين ترتيب بسيارى از مناطق اندلس را ديد و با بزرگان علم و ادب آن سامان آشنا شد. | ظاهراً او تنها فرزند خاندان بود و از كمال توجه پدر در تربيت و تعليم برخوردار شد، به قسمى كه از آغاز جوانى، شعر مىسرود و در آن سن، شاعرى او مايه شگفتى ديگران بود. از كودكى، با مناقب خانواده آشنا و در مجالس پدر حاضر مىشد. در غالب سفرهاى پدرش، همراه او بود و به اين ترتيب بسيارى از مناطق اندلس را ديد و با بزرگان علم و ادب آن سامان آشنا شد. | ||
== نشستن بر مسند خلافت == | ==نشستن بر مسند خلافت == | ||
وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سالهاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمتهاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزديكان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن حسين، نوه عموى ابوالحسن، از نزديكان سلطان تونس شمرده مىشد. بدگويى عدهاى از حاسدان، كه گويا ابوعبدالله نيز از زمره آنان بود، موجب گرديد كه پدر و پسر هر دو از مناصب خود بركنار شوند و راه مشرق پيش گيرند. آن دو در ربيعالاول 639ق در اسكندريه بودند. موسى براى تدارکسفر حج در اسكندريه ماند، كه در آن سال موفق به اين امر نشد، اما ابوالحسن به قاهره رفت و در آنجا بود تا از درگذشت پدر در اسكندريه (شوال 640) آگاهى يافت و براى عزاى او به اسكندريه آمد. | وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سالهاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمتهاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزديكان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن حسين، نوه عموى ابوالحسن، از نزديكان سلطان تونس شمرده مىشد. بدگويى عدهاى از حاسدان، كه گويا ابوعبدالله نيز از زمره آنان بود، موجب گرديد كه پدر و پسر هر دو از مناصب خود بركنار شوند و راه مشرق پيش گيرند. آن دو در ربيعالاول 639ق در اسكندريه بودند. موسى براى تدارکسفر حج در اسكندريه ماند، كه در آن سال موفق به اين امر نشد، اما ابوالحسن به قاهره رفت و در آنجا بود تا از درگذشت پدر در اسكندريه (شوال 640) آگاهى يافت و براى عزاى او به اسكندريه آمد. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
از اين پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتىآور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پايان آمد. اينها پرسشهايى است كه متقدمان و متأخران به آنها پاسخهاى متفاوت دادهاند. با توجه به تحقيقات اخير مىتوان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در اين زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مىكرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت. | از اين پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتىآور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پايان آمد. اينها پرسشهايى است كه متقدمان و متأخران به آنها پاسخهاى متفاوت دادهاند. با توجه به تحقيقات اخير مىتوان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در اين زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مىكرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت. | ||
== اساتيد == | ==اساتيد == | ||
از خود ابن سعيد نوشته مستقلى در بيان برنامههاى آموزشى او در جوانى و فهرست کتابهايى كه در پيش استادان زمان خوانده است، سراغ نداريم. از مجموع اشارات او در نوشتههاى مختلفش و از بعضى اشارات ترجمهنويسان او چنين برمىآيد كه او با توجه به امكانات و موقعيت خانوادهاش، آموزشهاى رايج زمان را فراگرفته و نزد شمار بسيارى از عالمان عصر شاگردى كرده است. نخستين و مهمترين استاد او پدرش موسى بود كه مقدمات علم و معرفت را به او آموخت. جز دوستان و دانشمندانى كه ابن سعيد در مغرب و مشرق از آنان بسيار چيزها فراگرفت، اين چند عالم بزرگ اشبيليه به عنوان استادان رسمى او ياد شدهاند: ابوعلى عمر بن محمد الشَلوبين، ابوالحسن بن جابر الدَبّاج و ابوالحسن بن عُصفور. گذشته از آنان، ابوالحسن بن مالك، ابواسحاق ابراهيم بن قاسم اَعلم بَطَليوسى، ابوعمران موسى بن على طَريانى، ابوالمتوكل هيثم بن احمد بن هيثم اشبيلى، ابوالعباس النيار اشبيلى، ابوالحسن حازم بن محمد قَرطاجنى و ابوالعباس احمد بن الحاج اشبيلى را از استادان او ياد كردهاند. ابوبكر ابن البناء محمد بن احمد اشبيلى نيز از استادان او بوده است. | از خود ابن سعيد نوشته مستقلى در بيان برنامههاى آموزشى او در جوانى و فهرست کتابهايى كه در پيش استادان زمان خوانده است، سراغ نداريم. از مجموع اشارات او در نوشتههاى مختلفش و از بعضى اشارات ترجمهنويسان او چنين برمىآيد كه او با توجه به امكانات و موقعيت خانوادهاش، آموزشهاى رايج زمان را فراگرفته و نزد شمار بسيارى از عالمان عصر شاگردى كرده است. نخستين و مهمترين استاد او پدرش موسى بود كه مقدمات علم و معرفت را به او آموخت. جز دوستان و دانشمندانى كه ابن سعيد در مغرب و مشرق از آنان بسيار چيزها فراگرفت، اين چند عالم بزرگ اشبيليه به عنوان استادان رسمى او ياد شدهاند: ابوعلى عمر بن محمد الشَلوبين، ابوالحسن بن جابر الدَبّاج و ابوالحسن بن عُصفور. گذشته از آنان، ابوالحسن بن مالك، ابواسحاق ابراهيم بن قاسم اَعلم بَطَليوسى، ابوعمران موسى بن على طَريانى، ابوالمتوكل هيثم بن احمد بن هيثم اشبيلى، ابوالعباس النيار اشبيلى، ابوالحسن حازم بن محمد قَرطاجنى و ابوالعباس احمد بن الحاج اشبيلى را از استادان او ياد كردهاند. ابوبكر ابن البناء محمد بن احمد اشبيلى نيز از استادان او بوده است. | ||
== شاگردان == | ==شاگردان == | ||
ابن سعيد تعليم و تدريس را ظاهراً تجربه نكرد و از اين رو كسى را به نام شاگرد او نمىشناسیم، اما طبعاً همانگونه كه در روابط بسيار گستردهاش او خود از ديگران مىآموخت، كسانى هم از محضر دانش او فايده مىبردند. مثلاً شرفالدين ابوالعباس احمد تيفاشى (تونسى)، كه مانند ابن سعيد سفرهاى درازى در مشرق كرده بود، در قاهره از وى اجازه روايت گرفت. ابن سعيد اين اجازه را به غلام تيفاشى، جمالالدين ابوعبدالله محمد فارسى اُرموى نيز داده بود. ظاهراً ابن سعيد در همه مدت عمر، پس از بيرون آمدن از اندلس، اوقات فراغت را به تأليف گذراند و در فرصتهاى ديگر هم عملاً به دنبال جمعآورى مواد و مطالب تأليفات متعدد خود بود و ضمن سفرهاى خود به هر شهر مهمى كه مىرسيد، به سراغ کتابخانههاى شخصى و عمومى آنجا مىرفت. | ابن سعيد تعليم و تدريس را ظاهراً تجربه نكرد و از اين رو كسى را به نام شاگرد او نمىشناسیم، اما طبعاً همانگونه كه در روابط بسيار گستردهاش او خود از ديگران مىآموخت، كسانى هم از محضر دانش او فايده مىبردند. مثلاً شرفالدين ابوالعباس احمد تيفاشى (تونسى)، كه مانند ابن سعيد سفرهاى درازى در مشرق كرده بود، در قاهره از وى اجازه روايت گرفت. ابن سعيد اين اجازه را به غلام تيفاشى، جمالالدين ابوعبدالله محمد فارسى اُرموى نيز داده بود. ظاهراً ابن سعيد در همه مدت عمر، پس از بيرون آمدن از اندلس، اوقات فراغت را به تأليف گذراند و در فرصتهاى ديگر هم عملاً به دنبال جمعآورى مواد و مطالب تأليفات متعدد خود بود و ضمن سفرهاى خود به هر شهر مهمى كه مىرسيد، به سراغ کتابخانههاى شخصى و عمومى آنجا مىرفت. | ||
== آثار == | ==آثار == | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
== منابع مقاله == | ==منابع مقاله == | ||
رحیم لو، یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374. | رحیم لو، یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش