۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'قدس الله روحه العزيز' به 'قدساللهروحهالعزيز') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11052J1.jpg | |||
| عنوان =کاشف الأسرار بانضمام پاسخ به چند پرسش و رسالهای در روش سلوک و خلوتنشینی | |||
| | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | |||
| | [[لندلت، هرمان]] (محقق) | ||
| | |||
[[آدامز، چارلز]] (زير نظر) | [[آدامز، چارلز]] (زير نظر) | ||
خط ۱۷: | خط ۱۲: | ||
[[محقق، مهدی]] (زير نظر) | [[محقق، مهدی]] (زير نظر) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | |||
|کد کنگره | | ناشر = | ||
موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مک گیل | |||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
|موضوع | | سال نشر = 1358 ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11052AUTOMATIONCODE | |||
|ناشر | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کد پدیدآور = | |||
|مکان نشر | | پس از = | ||
| پیش از = | |||
}} | |||
|سال نشر | |||
| | |||
| | |||
|کد | |||
| | |||
'''كاشف الاسرار'''، به زبان فارسى، مهمترين اثر عرفانى شيخ نورالدين، عبدالرحمن اسفراينى است كه به انضمام دو رساله ديگر به نامهای «پاسخ به چند پرسش» و «روش سلوك و خلوتنشينى»، به اهتمام هرمان لندلت، زير نظر [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]]، استاد دانشگاه تهران و همچنين چارلز آدامز، در سال 1358ش، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسيده است. | '''كاشف الاسرار'''، به زبان فارسى، مهمترين اثر عرفانى شيخ نورالدين، عبدالرحمن اسفراينى است كه به انضمام دو رساله ديگر به نامهای «پاسخ به چند پرسش» و «روش سلوك و خلوتنشينى»، به اهتمام هرمان لندلت، زير نظر [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]]، استاد دانشگاه تهران و همچنين چارلز آدامز، در سال 1358ش، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسيده است. | ||
خط ۶۶: | خط ۵۴: | ||
براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث كتاب، به نمونه زير توجه كنيد: | براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث كتاب، به نمونه زير توجه كنيد: | ||
«عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى كه آن را نشكرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر كس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد كه «نهاية الأولياء بداية الأنبياء». عزيزى روايت كرد از شيخ سعدالدين حموئى - | «عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى كه آن را نشكرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر كس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد كه «نهاية الأولياء بداية الأنبياء». عزيزى روايت كرد از شيخ سعدالدين حموئى - قدساللهروحهالعزيز - كه وى برعكس اين، گفته است؛ يعنی «بداية الأولياء نهاية الأنبياء». | ||
چون اول بود كه اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلكه از ظاهر اين سخن انكارى از باطن برخاست و مدتى متفكر اين سخن مىبود تا كه الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف كشف گردانيد؛ باز دانست كه درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا كه سخن ديگران در سلوك طريقت است و سخن شيخ، در سلوك شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در كمال نهايت نبوت بود كه اين آيه فرو آمد كه'''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»'''، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - كه در كمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، كمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد كه «بداية الأولياء نهاية الأنبياء»، زيرا در آخر كه نبى نهاد، ولى را برمىبايد داشت. | چون اول بود كه اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلكه از ظاهر اين سخن انكارى از باطن برخاست و مدتى متفكر اين سخن مىبود تا كه الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف كشف گردانيد؛ باز دانست كه درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا كه سخن ديگران در سلوك طريقت است و سخن شيخ، در سلوك شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در كمال نهايت نبوت بود كه اين آيه فرو آمد كه'''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»'''، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - كه در كمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، كمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد كه «بداية الأولياء نهاية الأنبياء»، زيرا در آخر كه نبى نهاد، ولى را برمىبايد داشت. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۳۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش