۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type='authorDeathDate'|420 | |data-type='authorDeathDate'|420 هـ.ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE3133AUTHORCODE | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3133AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div>'''ابوالفرج على بن حسين بن هندو'''، کاتب و شاعر طبرستانی | </div> | ||
'''ابوالفرج على بن حسين بن هندو'''، کاتب و شاعر طبرستانی | |||
ابن هندو نام چند تن از كاتبان، شاعران و اديبان ايرانىنژاد سدههاى 4 و 5 قمرى است. زندگينامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آميخته است كه تفكيك يكى از ديگرى دشوار مىنمايد. منابع ما در موارد بسيار، روايات مربوط به على را به پدرش حسين نسبت دادهاند و يا روايات مربوط به حسين را ذيل نام على نهادهاند. اين خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شيعى مذهب آل هندو بوده و موطن اصلى نياكان آنان هندوجان (هنديجان كنونى)، از روستاهاى پيرامون قم، بوده است و كلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندى آنان نيست. | ابن هندو نام چند تن از كاتبان، شاعران و اديبان ايرانىنژاد سدههاى 4 و 5 قمرى است. زندگينامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آميخته است كه تفكيك يكى از ديگرى دشوار مىنمايد. منابع ما در موارد بسيار، روايات مربوط به على را به پدرش حسين نسبت دادهاند و يا روايات مربوط به حسين را ذيل نام على نهادهاند. اين خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شيعى مذهب آل هندو بوده و موطن اصلى نياكان آنان هندوجان (هنديجان كنونى)، از روستاهاى پيرامون قم، بوده است و كلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندى آنان نيست. | ||
«ابوالفرج على بن حسين بن هندو» كاتب اديب و شاعر مشهورى بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نماى وى، طبرستان بوده است. ياقوت دو بيت شعر از سرودههاى وى را در شكايت از اهل رى نقل كرده كه مىتواند بر اقامت او در آن شهر، در كودكى يا نوجوانى، دلالت داشته باشد. وى در نيشابور دانشهاى يونانى و متون فلسفى را نزد ابوالحسن وائلى يا عامرى (د183ق) و سپس دانش | «ابوالفرج على بن حسين بن هندو» كاتب اديب و شاعر مشهورى بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نماى وى، طبرستان بوده است. ياقوت دو بيت شعر از سرودههاى وى را در شكايت از اهل رى نقل كرده كه مىتواند بر اقامت او در آن شهر، در كودكى يا نوجوانى، دلالت داشته باشد. وى در نيشابور دانشهاى يونانى و متون فلسفى را نزد ابوالحسن وائلى يا عامرى (د183ق) و سپس دانش پزشكى را نزد ابن خمار فراگرفت. | ||
از زندگانى اجتماعى و دربارى او آگاهىهاى پراكنده و ناقصى به ما رسيده است كه پيوند آنها به يكديگر آسان نمىنمايد. از آنجا كه خاندان وى در رى منزلتى داشته و نياكان او همه از كارگزاران سلطان بودهاند، مىتوان حدس زد كه وى دانشهاى مقدماتى لازم براى تصدى مشاغل ديوانى، از جمله علوم ادبى و فن ترسل و نگارش را به خوبى آموخته بود و چنين به نظر مىرسد كه همه عمر خود را در ديوانهاى آل بويه و آل زيار گذرانيده باشد. وى همچنين از كاتبان سيده خاتون (419ق) بيوه | از زندگانى اجتماعى و دربارى او آگاهىهاى پراكنده و ناقصى به ما رسيده است كه پيوند آنها به يكديگر آسان نمىنمايد. از آنجا كه خاندان وى در رى منزلتى داشته و نياكان او همه از كارگزاران سلطان بودهاند، مىتوان حدس زد كه وى دانشهاى مقدماتى لازم براى تصدى مشاغل ديوانى، از جمله علوم ادبى و فن ترسل و نگارش را به خوبى آموخته بود و چنين به نظر مىرسد كه همه عمر خود را در ديوانهاى آل بويه و آل زيار گذرانيده باشد. وى همچنين از كاتبان سيده خاتون (419ق) بيوه فخر الدوله ديلمى بوده كه ابتدا به بهانه خردسالى فرزندش مجد الدوله سررشته امور مملكت را به دست گرفته و بعدها نيز در واقع، او بود كه به جاى مجد الدوله حكومت مىكرد. | ||
ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير | ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاء الدوله و سلطان الدوله به بغداد سفر كرد و او را ستود. وى گويا پيش از 400ق به دربار فرمانروايان زيارى گرگان، از جمله قابوس بن وشمگير پيوسته است. وى پس از قدرت يافتن فلك المعالى منوچهر بن قابوس، او را به قصيدهاى شيوا مدح گفت، ولى منوچهر كه از شعر و ادب عرب بهرهاى نداشت، چيزى از آن اشعار در نيافت و شاعر را صلهاى نبخشيد. ابن هندو نيز با قطعه شعر ديگرى او را هجو كرد و سپس از بيم جان، به نيشابور گريخت. | ||
به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد ابوطالب يحيى بن حسين، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در اين باب سرود و محلى اين اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسين بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز اين روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بىاطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در اين باب نمىتوان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سالهاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به | به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد ابوطالب يحيى بن حسين، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در اين باب سرود و محلى اين اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسين بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز اين روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بىاطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در اين باب نمىتوان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سالهاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاك سپرده شده باشد و با اين ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن براى ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود. | ||
ابن هندو در نظم و نثر چيره دست بود و لطافت برخى از اشعارش ثعالبى را به ستايش واداشته و ديوان شعرش، باخرزى را شيفته ساخته است. از بررسى مجموع اشعارى كه از او در دست است، چنين بر مىآيد كه وى به شعر مناسبات و قطعات نكتهآميز و حتى گاه هرزه تمايل داشته است و شايد همين امر موجب شده كه حاجى خليفه همه ديوان او را هزليات بپندارد، اما شعر او بيشتر استوار و محتشم و به قول كرد على روان، دلپذير، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتكار است. | ابن هندو در نظم و نثر چيره دست بود و لطافت برخى از اشعارش ثعالبى را به ستايش واداشته و ديوان شعرش، باخرزى را شيفته ساخته است. از بررسى مجموع اشعارى كه از او در دست است، چنين بر مىآيد كه وى به شعر مناسبات و قطعات نكتهآميز و حتى گاه هرزه تمايل داشته است و شايد همين امر موجب شده كه حاجى خليفه همه ديوان او را هزليات بپندارد، اما شعر او بيشتر استوار و محتشم و به قول كرد على روان، دلپذير، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتكار است. | ||
== تأليفات ==#الكلم الروحانية من الحكم اليونانية. | == تأليفات == | ||
#الكلم الروحانية من الحكم اليونانية. | |||
#مفتاح الطب و منهاج الطلاب. | #مفتاح الطب و منهاج الطلاب. | ||
#ملتقطات من الرسالة المشوقة. | #ملتقطات من الرسالة المشوقة. | ||
خط ۶۴: | خط ۷۰: | ||
#الوساطة بين الزناة و اللاطة. | #الوساطة بين الزناة و اللاطة. | ||
== منابع مقاله ==دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، چاپ دوم،1378، تهران، ج5 ص124، بخش ادبيات عرب.== وابستهها == | == منابع مقاله == | ||
دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، چاپ دوم،1378، تهران، ج5 ص124، بخش ادبيات عرب. | |||
== وابستهها == | |||
[[مفتاح الطب و منهاج الطلاب (کلید دانش پزشکی و برنامه دانشجویان آن)]] | [[مفتاح الطب و منهاج الطلاب (کلید دانش پزشکی و برنامه دانشجویان آن)]] |
ویرایش