۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE11162AUTHORCODE | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE11162AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div>'''ابن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى''' محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد. | ||
'''ابن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى''' محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد. | |||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
خط ۵۱: | خط ۴۸: | ||
گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را [[ذهبى]] در «سير» آورده است. | گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را [[ذهبى]] در «سير» آورده است. | ||
ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است. | ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است.== آثار== | ||
== آثار== | |||
# ادب المفتى و المستفتى | # ادب المفتى و المستفتى | ||
خط ۶۷: | خط ۶۱: | ||
# شرح الورقات في الاصول | # شرح الورقات في الاصول | ||
# صله الناسك في صفه المناسك | # صله الناسك في صفه المناسك | ||
# صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج. | # صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج.==وفات== | ||
==وفات== | |||
وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاک سپردند<ref>عابدی، محسن: ج4، ص116-117</ref>>. | وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاک سپردند<ref>عابدی، محسن: ج4، ص116-117</ref>>. | ||
خط ۸۰: | خط ۷۱: | ||
== منبع مقاله== | == منبع مقاله== | ||
عابدی، محسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377 | عابدی، محسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377== وابستهها == | ||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش