۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛ي' به '؛ ی') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مىكند. | بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مىكند. | ||
== كنيه و القاب == | == كنيه و القاب ==كنيهى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در شرق مىباشد ولى معروفترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الهى، خاتم الاولياء الوارثين، برزخ البرازخ، محي الحق والدين، البحر الزاخرفى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه از ديگر القاب او مىباشد. | ||
== وفات و اولاد ==زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده، تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق، در خانهى قاضى محيىالدين محمّد ملقب به زكىّالدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّالدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيىالدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است. | |||
== وفات و اولاد == | |||
زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده، تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق، در خانهى قاضى محيىالدين محمّد ملقب به زكىّالدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّالدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيىالدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است. | |||
شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نامهای «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرميدهاند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفتهى خود [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مىكرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است. | شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نامهای «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرميدهاند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفتهى خود [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مىكرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است. | ||
== [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، تشيّع يا تسنن == | == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، تشيّع يا تسنن ==سخن دربارهى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه، آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خويش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهايت اين ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» ناميدهاند. | ||
سخن دربارهى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه، آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خويش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهايت اين ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» ناميدهاند. | |||
عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | ||
خط ۷۵: | خط ۶۶: | ||
بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بودهاند. | بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بودهاند. | ||
== [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث == | == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث ==پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مىكند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا كه مىگويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلىاللهعليهوسلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مىداند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشتهاند، او مىگويد: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأويل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خويش آورده است. | ||
پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مىكند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا كه مىگويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلىاللهعليهوسلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مىداند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشتهاند، او مىگويد: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأويل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خويش آورده است. | |||
اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيىالدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در ميان محدثان اين گونه تعريف مىكند: و الحافظ في مصطلح المحدثين، يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث. | اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيىالدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در ميان محدثان اين گونه تعريف مىكند: و الحافظ في مصطلح المحدثين، يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث. | ||
== اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] == | == اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==«ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيىالدّين مىباشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مىكند و او هم از ديدار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار خرسند مىشود. | ||
«ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيىالدّين مىباشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مىكند و او هم از ديدار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار خرسند مىشود. | |||
آن چنان كه خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛ یوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند كه همسر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]](مريم محمد بن عبدون) نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشتهاند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين پژوهش موجب اطالهى گفتار شود، تنها به پارهاى از اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سه رشته اشاره مىكنيم: | آن چنان كه خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛ یوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند كه همسر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]](مريم محمد بن عبدون) نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشتهاند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين پژوهش موجب اطالهى گفتار شود، تنها به پارهاى از اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سه رشته اشاره مىكنيم: | ||
خط ۹۹: | خط ۸۴: | ||
شايان ذكر است [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | شايان ذكر است [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | ||
== آثار و تأليفات == | == آثار و تأليفات ==قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى كردند، تا اين كه «شيخ حسن بجائى» با تأويل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد. | ||
قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى كردند، تا اين كه «شيخ حسن بجائى» با تأويل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد. | |||
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است. | آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۹۲: | ||
شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است. | شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است. | ||
== آثار قرآن پژوهى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] == | == آثار قرآن پژوهى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مىباشد، پارهاى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينهى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از: | ||
غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مىباشد، پارهاى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينهى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از: | |||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
#اشارات القرآن في عالم الانسان. | #اشارات القرآن في عالم الانسان. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۱۴: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}}[[دیوان ابنعربی]] | ||
[[دیوان ابنعربی]] | |||
[[التجلیات الإلهیة]] | [[التجلیات الإلهیة]] |
ویرایش