پرش به محتوا

تذكرة المعاصرين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ الاسلام' به 'شيخ‌الاسلام'
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الاسلام' به 'شيخ‌الاسلام')
خط ۷۴: خط ۷۴:
#:{{ب|''«دو عالم را جزاى قاتل من ده خداى من''|2='' كه بس باشد همين ذوق شهادت خون‌بهاى من»''}}
#:{{ب|''«دو عالم را جزاى قاتل من ده خداى من''|2='' كه بس باشد همين ذوق شهادت خون‌بهاى من»''}}
#:{{ب|''«چو نفى نفى اثبات است از مردن نمى‌ترسم''|2='' بقاى من چو شمع كشته باشد در فناى من»''}}.<ref>ر.ک: همان، ص128-130</ref>{{پایان شعر}}
#:{{ب|''«چو نفى نفى اثبات است از مردن نمى‌ترسم''|2='' بقاى من چو شمع كشته باشد در فناى من»''}}.<ref>ر.ک: همان، ص128-130</ref>{{پایان شعر}}
#مولى صدرالدين جيلانى، از بلده رشت است كه تختگاه سلاطين اسحاقيه گيلان بود. سال‌ها در [مدارس] دارالسلطنه اصفهان به اكتساب علوم مشغول و حاوى فروع و اصول گشته، معاودت به گيلان نمود. سودايى عالى به‌غايت تمكين در مزاجش بود و راقم حروف در سنه تسع و ثلاثين و مائة بعد ألف كه به گيلان رفت، عزم خراسان داشت. نوبت ديگر در بلده رشت با مولانا ملاقات نموده، عمرش به هشتاد رسيده شيخ الاسلامى آن بلده به وى تعلّق داشت و در خلال فراغ از مشاغل به انتظام نظم همت مى‌گماشت و اشعار خود را نزد اين خاکسار آورده، مى‌خواند و بر اصلاح آن مى‌كوشيد. «بينا» تخلّص اوست... از اشعار اوست:{{شعر}}
#مولى صدرالدين جيلانى، از بلده رشت است كه تختگاه سلاطين اسحاقيه گيلان بود. سال‌ها در [مدارس] دارالسلطنه اصفهان به اكتساب علوم مشغول و حاوى فروع و اصول گشته، معاودت به گيلان نمود. سودايى عالى به‌غايت تمكين در مزاجش بود و راقم حروف در سنه تسع و ثلاثين و مائة بعد ألف كه به گيلان رفت، عزم خراسان داشت. نوبت ديگر در بلده رشت با مولانا ملاقات نموده، عمرش به هشتاد رسيده شيخ‌الاسلامى آن بلده به وى تعلّق داشت و در خلال فراغ از مشاغل به انتظام نظم همت مى‌گماشت و اشعار خود را نزد اين خاکسار آورده، مى‌خواند و بر اصلاح آن مى‌كوشيد. «بينا» تخلّص اوست... از اشعار اوست:{{شعر}}
#:{{ب|''وعده وصل سحر را از تو باور داشتم''|2=''چشم بر راه تماشايت چو اختر داشتم''}}
#:{{ب|''وعده وصل سحر را از تو باور داشتم''|2=''چشم بر راه تماشايت چو اختر داشتم''}}
{{پایان شعر}}و له:{{شعر}}
{{پایان شعر}}و له:{{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش