۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الاسلام' به 'شيخالاسلام') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى»، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىناميدند. | «ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى»، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىناميدند. | ||
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير | او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخالاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مىشد. سلطان محمد چهارم وى را كه در ميان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزديك ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشکان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت. | ||
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در اين زمينه از نوادر زمان خود به شمار مىرفت. وى موسيقىدان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفتهاند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) ناميده، در کتاب خود «غايه الاتقان في تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در اين کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 اين کتاب، كه «الطب الجديد الكيميائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشکان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد. | او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در اين زمينه از نوادر زمان خود به شمار مىرفت. وى موسيقىدان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفتهاند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) ناميده، در کتاب خود «غايه الاتقان في تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در اين کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 اين کتاب، كه «الطب الجديد الكيميائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشکان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد. |
ویرایش