پرش به محتوا

ابن رشد، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

(غنی سازی متن)
 
(۹۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |ابوالقاسم بن بشكوال
| data-type="authorBirthPlace" |کوردوبا اسپانیا
 
کوردوبا اسپانیا
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
خط ۳۱: خط ۲۹:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |ابوجعفر بن هارون الترجالى
| data-type="authorTeachers" |ابوجعفر بن هارون الترجالى، ابوالقاسم بن بشكوال
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[‏تلخیص کتاب النفس|‏]][[تلخيص كتاب البرهان]]
| data-type="authorWritings" |[[‏تلخیص کتاب النفس|‏]] [[تلخيص كتاب البرهان]]
[[رسالة مابعدالطبيعة]]
[[رسالة مابعدالطبيعة]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE710AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE00710AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>


'''ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد''' (520 - 595 ق)، مشهور به '''حفيد''' (نواده) فيلسوف، شارح و مفسر آثار [[ارسطو]]، فقيه و پزشک برجسته غرب اسلامى (اندلس)، 


'''ابن رشد، ابوالوليد محمد بن احمد بن محمد بن رشد''' (520  - 588 ق)، مشهور به '''حفيد''' (نواده) فيلسوف، شارح و مفسر آثار [[ارسطو]]، فقيه و پزشک برجسته غرب اسلامى (اندلس)،
==ولادت==
 
== ولادت ==
در 520ق در شهر قرطبه در اندلس زاده شد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقيهان و عالمان نامدار و بلندپايه زمان خود بوده‌اند.
در 520ق در شهر قرطبه در اندلس زاده شد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقيهان و عالمان نامدار و بلندپايه زمان خود بوده‌اند.


== تحصیلات ==
==تحصیلات==
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ويژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمينه کتاب «بداية المجتهد و نهاية المقتصد» را تأليف كرد.
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمینه کتاب «بداية المجتهد و نهایة المقتصد» را تأليف كرد.


استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكميه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ويژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هايش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما اين گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گويد، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».
استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكمیه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ویژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هایش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما این گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گوید، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».


هرچند از تفصيل سرگذشت ابن رشد آگاهى زيادى نداريم، اما برخى از گزارش‌هاى مورخان و نيز اشاره‌هاى خود ابن رشد در برخى از نوشته‌هايش، تا اندازه‌اى رويدادهاى زندگى‌اش را منعكس مى‌كنند. فعاليت‌هاى اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروايى موحدون در اندلس جريان داشته است. در اين ميان سرگذشت وى، به‌ويژه با رويدادهاى دوران حكومت دو تن از برجسته‌ترين فرمانروايان موحدون؛ يعنى ابويعقوب يوسف و ابويوسف يعقوب (المنصور)، گره خورده بود. هرچند آغاز فعاليت‌هاى اجتماعى و علمى وى در دوران فرمانروايى بنيان‌گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن على (524-558ق) بوده است. بنا بر گزارش‌هاى مورخان، عبدالمؤمن خود مردى دانشمند و دانش‌پرور بوده است و در دوران فرمانروايى‌اش دانشمندان را از هر سو فرامى‌خوانده و زندگى آسوده‌اى برايشان فراهم مى‌كرده است.
هرچند از تفصيل سرگذشت ابن رشد آگاهى زيادى نداريم، اما برخى از گزارش‌هاى مورخان و نيز اشاره‌هاى خود ابن رشد در برخى از نوشته‌هایش، تا اندازه‌اى رویدادهاى زندگى‌اش را منعكس مى‌كنند. فعالیت‌های اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروايى موحدون در اندلس جريان داشته است. در این میان سرگذشت وى، به‌ویژه با رویدادهاى دوران حكومت دو تن از برجسته‌ترين فرمانروايان موحدون؛ يعنى ابویعقوب يوسف و ابویوسف يعقوب (المنصور)، گره خورده بود. هرچند آغاز فعالیت‌های اجتماعى و علمى وى در دوران فرمانروايى بنيان‌گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن على (524-558ق) بوده است. بنا بر گزارش‌هاى مورخان، عبدالمؤمن خود مردى دانشمند و دانش‌پرور بوده است و در دوران فرمانروايى‌اش دانشمندان را از هر سو فرامى‌خوانده و زندگى آسوده‌اى برایشان فراهم مى‌كرده است.


در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً براى يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همين مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمينه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلميوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.
در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً برای يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمینه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلمیوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.


پس از مرگ عبدالمؤمن (558ق)، پسرش ابويعقوب يوسف جانشين وى شد. در دوران فرمانروايى او كه آكنده از حوادث، درگيرى‌ها، جنگ‌ها، پيروزى‌ها و شكست‌ها بود، حاكميت موحدون كاملاً استوار شد و اندلس از شكوفايى زندگى اجتماعى و نيز فرهنگى برخوردار گرديد. خود ابويعقوب نيز مردى دانشمند و در تاريخ عرب و لغت و نحو عربى بسيار چيره‌دست بوده است و از دانش‌هاى ديگر، مانند فقه و حديث نيز بهره‌اى فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روى آورده بود و در اين رهگذر از آموختن پزشکى نظرى آغاز كرده و با مهم‌ترين رشته‌هاى فلسفه آشنا شده بود. وى همچنين فرمان داده بود كه کتاب‌هاى فلسفى و ديگر دانش‌هاى نظرى را از اقطار اندلس و مغرب، گرد آورند و نيز در هر جا در جستجوى دانشمندان و به‌ويژه اهل دانش‌هاى نظرى بود، چنان‌كه شمار بسيارى از ايشان بر وى گرد آمدند.
پس از مرگ عبدالمؤمن (558ق)، پسرش ابویعقوب يوسف جانشين وى شد. در دوران فرمانروايى او كه آكنده از حوادث، درگیرى‌ها، جنگ‌ها، پيروزى‌ها و شكست‌ها بود، حاكمیت موحدون كاملاً استوار شد و اندلس از شكوفايى زندگى اجتماعى و نيز فرهنگى برخوردار گرديد. خود ابویعقوب نيز مردى دانشمند و در تاريخ عرب و لغت و نحو عربى بسيار چيره‌دست بوده است و از دانش‌هاى ديگر، مانند فقه و حديث نيز بهره‌اى فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روى آورده بود و در این رهگذر از آموختن پزشکى نظرى آغاز كرده و با مهم‌ترين رشته‌هاى فلسفه آشنا شده بود. وى همچنين فرمان داده بود كه کتاب‌هاى فلسفى و ديگر دانش‌هاى نظرى را از اقطار اندلس و مغرب، گرد آورند و نيز در هر جا در جستجوى دانشمندان و به‌ویژه اهل دانش‌هاى نظرى بود، چنان‌كه شمار بسيارى از ايشان بر وى گرد آمدند.


يكى از برجسته‌ترين اين دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابويعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابويعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشويق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابويعقوب معرفى كرد.
یکى از برجسته‌ترين این دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (متوفای 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابویعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشویق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابویعقوب معرفى كرد.


اما گويا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابويعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هايى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پايان رسانده بوده است.
اما گویا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابویعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هایى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پایان رسانده بوده است.


در حدود 567ق ابن رشد، با همان عنوان قاضى، به قرطبه بازگشت.
در حدود 567ق ابن رشد، با همان عنوان قاضى، به قرطبه بازگشت.


ابويعقوب در ماه شعبان 579 ابن رشد را به‌عنوان قاضى‌القضاة قرطبه منصوب كرد و هم‌زمان 4 تن از فرزندان خود را به ولايت 4 ناحيه اندلس گمارد: ابواسحاق، والى اشبيليه؛ ابويحيى، والى قرطبه (بنا به درخواست ابن رشد)؛ ابوزيد، والى غرناطه و ابوعبدالله، والى مرسيه. ابويعقوب در اين هنگام خود را براى رويارويى و جنگ با مسيحيان آماده مى‌كرد، كه سرانجام آن نبرد شنترين بود. در اين نبرد مسلمانان شكست خوردند و خود ابويعقوب نيز به‌سختى زخمى شد و سرانجام در 12 ربيع‌الثانى 580ق، يا بنا بر روايت ديگرى، در 7 رجب آن سال، درگذشت.
ابویعقوب در ماه شعبان 579 ابن رشد را به‌عنوان قاضى‌القضاة قرطبه منصوب كرد و هم‌زمان 4 تن از فرزندان خود را به ولايت 4 ناحيه اندلس گمارد: ابواسحاق، والى اشبيليه؛ ابویحيى، والى قرطبه (بنا به درخواست ابن رشد)؛ ابوزيد، والى غرناطه و ابوعبدالله، والى مرسيه. ابویعقوب در این هنگام خود را برای رویارویى و جنگ با مسيحيان آماده مى‌كرد، كه سرانجام آن نبرد شنترين بود. در این نبرد مسلمانان شكست خوردند و خود ابویعقوب نيز به‌سختى زخمى شد و سرانجام در 12 ربيع‌الثانى 580ق، يا بنا بر روايت ديگرى، در 7 رجب آن سال، درگذشت.


پس از مرگ ابويعقوب، پسرش ابويوسف يعقوب، كه در آن هنگام 32 ساله بود، جانشين پدر گرديد. به‌خاطر پيروزى‌هاى متعددش در جنگ‌هاى با مسيحيان به رهبرى آلفونس هشتم پادشاه كاستيل در نبرد الارك (آلاركس) لقب المنصور به وى داده شده بود. ابن رشد تقريباً تا اواخر دوران فرمانروايى وى از تقرب و احترام ابويوسف برخوردار بود.
پس از مرگ ابویعقوب، پسرش ابویوسف يعقوب، كه در آن هنگام 32 ساله بود، جانشين پدر گرديد. به‌خاطر پيروزى‌هاى متعددش در جنگ‌هاى با مسيحيان به رهبرى آلفونس هشتم پادشاه كاستيل در نبرد الارك (آلاركس) لقب المنصور به وى داده شده بود. ابن رشد تقريباً تا اواخر دوران فرمانروايى وى از تقرب و احترام ابویوسف برخوردار بود.


ابن رشد در سراسر سده‌هاى ميانه و نيز در دوران رنسانس اروپا پيش از هر چيز به‌عنوان شارح بزرگ نوشته‌هاى [[ارسطو]] مشهور بوده است و اين عنوان به‌حق به وى داده شده است. وى را مى‌توان يكى از بزرگ‌ترين مفسران آثار [[ارسطو]] در همه دوران‌ها بشمار آورد.
ابن رشد در سراسر سده‌هاى میانه و نيز در دوران رنسانس اروپا پيش از هر چيز به‌عنوان شارح بزرگ نوشته‌هاى [[ارسطو]] مشهور بوده است و این عنوان به‌حق به وى داده شده است. وى را مى‌توان یکى از بزرگ‌ترين مفسران آثار [[ارسطو]] در همه دوران‌ها بشمار آورد.


== وفات ==
==وفات==
ابن رشد در 9 صفر 595 درگذشت.
ابن رشد در 9 صفر 595 درگذشت.


== آثار ==
==آثار==
#تفسير مابعدالطبيعة؛
# شرح کتاب البرهان (تفسير بزرگ بر کتاب «تحليل‌هاى پسين يا دومین» [[ارسطو]])؛
# شرح کتاب النفس (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره روان» [[ارسطو]])؛
# شرح السمّاء و العالَم (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره آسمان» [[ارسطو]])؛
# تلخيص الخطابة؛
# تلخيص مدخل فرفوريوس؛
# تلخيص کتاب المقولات ([[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب العبارة (پرى هرمه نياس، [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب القياس (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى نخستين» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب البرهان (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى پسين يا دومین» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب الجدل (شرح متوسط بر «توپیکا»ى [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب السفسطة؛
# تلخيص کتاب الشّعر (شرح متوسط بر «درباره شعر» [[ارسطو]])؛
# تلخيص السّماع الطبیعی (شرح متوسط بر «درباره طبيعت» [[ارسطو]])؛
# تلخيص السّماء و العالم (شرح متوسط بر «درباره آسمان و جهان» [[ارسطو]])؛
# تلخيص الكون و الفساد (شرح متوسط بر «درباره پيدايش و تباهى» [[ارسطو]])؛
# تلخيص الآثار العلویة (شرح متوسط بر «متئورولوگیکا يا پديده‌هاى جوّى» [[ارسطو]])؛
# تلخيص كتاب النفس (شرح متوسط بر «درباره روان» [[ارسطو]])؛
# تلخيص مابعدالطبيعة (شرح متوسط بر «متافيزیک يا مابعدالطبيعة» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب الأخلاق (شرح متوسط بر «اِتیکانیکوماخيا يا اخلاق نیکوماخوس» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب الحس و المحسوس (شرح متوسط بر درباره احساس و محسوس و چند نوشته كوتاه ديگر [[ارسطو]] به نام «طبیعیات كوچك يا پاروا ناتوراليا»؛
# جوامع كتب [[ارسطو]]طاليس في الطبیعیات و الإلهيات (خلاصه‌هایى از کتاب «درباره طبيعت» و متافيزیک [[ارسطو]])؛
# الضّروري في المنطق؛
# کتاب الحيوان؛
و...<ref>خراسانى شرف‌الدين، ج3، ص556-564</ref>


==پانویس==
<references/>


1. تفسير مابعدالطبيعة؛
==منابع مقاله==
برگرفته از: خراسانى، شرف‌الدين، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.


2. شرح کتاب البرهان (تفسير بزرگ بر کتاب «تحليل‌هاى پسين يا دومين» [[ارسطو]])؛
{{ابن رشد}}


3. شرح کتاب النفس (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره روان» [[ارسطو]])؛
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


4. شرح السمّاء و العالَم (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره آسمان» [[ارسطو]]
[[بداية المجتهد و نهاية المقتصد]]


5. تلخيص الخطابة؛
[[تفسير مابعدالطبيعة]]


6. تلخيص مدخل فرفوريوس؛
[[تلخيص كتاب البرهان]]


7. تلخيص کتاب المقولات ([[ارسطو]]
[[رسالة مابعدالطبيعة]]  


8. تلخيص کتاب العبارة (پرى هرمه نياس، [[ارسطو]]
[[جوامع الكون والفساد]]


9. تلخيص کتاب القياس (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى نخستين» [[ارسطو]]
[[تلخيص الكون و الفساد]]  


10. تلخيص کتاب البرهان (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى پسين يا دومين» [[ارسطو]]
[[تلخيص كتاب الشعر]]  


11. تلخيص کتاب الجدل (شرح متوسط بر «توپيكا»ى [[ارسطو]]
[[تلخيص كتاب العبارة]]  


12. تلخيص کتاب السفسطة؛
[[تلخيص مابعدالطبيعة]]


13. تلخيص کتاب الشّعر (شرح متوسط بر «درباره شعر» [[ارسطو]]
[[تلخيص كتاب القياس]]  


14. تلخيص السّماع الطبیعی (شرح متوسط بر «درباره طبيعت» [[ارسطو]]
[[تلخيص كتاب أرسطوطاليس في الجدل]]  


15. تلخيص السّماء و العالم (شرح متوسط بر «درباره آسمان و جهان» [[ارسطو]]
[[تهافت التهافت]]  


16. تلخيص الكون و الفساد (شرح متوسط بر «درباره پيدايش و تباهى» [[ارسطو]]
[[تلخيص كتاب المقولات]]  


17. تلخيص الآثار العلوية (شرح متوسط بر «متئورولوگيكا يا پديده‌هاى جوّى» [[ارسطو]]
[[رسالة السماع الطبيعي]]  


18. تلخيص کتاب النفس (شرح متوسط بر «درباره روان» [[ارسطو]]
[[عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت]]


19. تلخيص مابعدالطبيعة (شرح متوسط بر «متافيزيك يا مابعدالطبيعة» [[ارسطو]]
[[مناهج الأدلة في عقائد الملة]]


20. تلخيص کتاب الأخلاق (شرح متوسط بر «اِتيكانيكوماخيا يا اخلاق نيكوماخوس» [[ارسطو]]
[[رسالة السماء و العالم و رسالة الكون و الفساد]]  


21. تلخيص کتاب الحس و المحسوس (شرح متوسط بر درباره احساس و محسوس و چند نوشته كوتاه ديگر [[ارسطو]] به نام «طبیعیات كوچك يا پاروا ناتوراليا»؛
[[رسالة الآثار العلوية]]  


22. جوامع كتب [[ارسطو]]طاليس في الطبیعیات و الإلهيات (خلاصه‌هايى از کتاب «درباره طبيعت» و متافيزيك [[ارسطو]]
[[الکشف عن مناهج الأدلة في عقائد الملة]]  


23. الضّروري في المنطق؛
[[الکليات في الطب]]


24. کتاب الحيوان؛
[[مجموعة رسائل ابن رشد]]


و... (خراسانى شرف‌الدين، ج3، ص556-564).
[[مجموعه تلخيصات ابن رشد از تأليفات جالينوس]]


== منابع مقاله ==
[[شرح ابن رشد لأرجوزة ابن سینا في الطب]]


[[الشرح الکبیر لکتاب النفس لأرسطو]]


برگرفته از: خراسانى، شرف‌الدين، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.
[[تهافت التهافت (فارسی)]]  


[[رسائل ابن رشد الطبیة]]


== وابسته‌ها ==
[[کتاب النفس]]
{{وابسته‌ها}}


[[تفسیر ما بعد الطبیعه ابن رشد]]
[[تلخيص كتاب النفس]]  


[[تلخيص كتاب البرهان]]  
[[ابن رشد اليوم]]


[[رسالة مابعدالطبيعة]]  
[[شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد]]  


[[تلخیص الکون و الفساد]]  
[[فلسفة ابن رشد: مشتملة علی كتابين جليلين]]  


[[تلخیص کتاب الشعر]]  
[[الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی]]


[[تلخیص کتاب العباره]]  
[[تلخيص السفسطة]]  


[[تلخیص کتاب ما بعد الطبیعة]]  
[[الكليات في الطب]]  


[[تلخیص کتاب القیاس]]  
[[مجموعه اغذیه و ادویه در آثار حکماء اندلس]]  


[[تلخیص کتاب أرسطوطالیس فی الجدل]]  
[[‏الضروري في السياسة: مختصر كتاب السياسة لأفلاطون]]


[[تهافت التهافت]]  
[[تهافت التهافت إنتصارا للروح العلمیة و تأسيسا لأخلاقيات الحوار]]  


[[تلخیص کتاب المقولات]]  
[[المقدمات الممهدات لبیان ما اقتضته رسوم المدونة من الأحکام الشرعیات و التحصیلات المحکمات لأمهات مسائلها المشکلات]]


[[رساله السماع الطبیعی]]  
[[نقد المیتافیزیقا بین الغزالی و ابن رشد]]


[[رساله السماء و العالم و رساله الکون و الفساد]]  
[[موقف إبن رشد الفلسفي من علم الکلام]]


[[رساله الآثار العلویه]]
[[سلسلة الفکر الإسلامي تأصيل العقيدة و تأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس و السادس الهجريين]]


[[الکشف عن مناهج الأدلة في عقائد الملة]]
[[المنهج النقدي في فلسفة ابن رشد]]
 
[[الکليات في الطب]]  


[[مجموعة رسائل ابن رشد]]  
[[فلسفة ابن رشد: مشتملة علی كتابين جليلين]]


[[مجموعه تلخيصات ابن رشد از تأليفات جالينوس]]  
[[عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت]]


[[شرح ابن رشد لأرجوزة ابن سینا في الطب]]  
[[مناهج الأدلة في عقائد الملة]]


[[الشرح الکبیر لکتاب النفس لأرسطو]]
[[مؤلفات ابن رشد]]
 
[[تهافت التهافت/ترجمه]]
 
[[رسائل ابن رشد الطبیة]]
 
[[الـمقدمات الممهدات لبيان ما أقتضته رسوم المدونة من الأحکام الشرعيات و التحصيلات المحکمات الشرعيات لأمهات مسائلها المشکلات]]
 
[[کتاب النفس]]
 
[[تلخيص کتاب النفس]]
 
[[بداية المجتهد و نهاية المقتصد]]
 
[[فلسفة ابن رشد]]
 
[[تلخيص السفسطة]]
 
[[الـکليات في الطب]]
 
[[مجموعه اغذیه و ادویه در آثار حکماء اندلس]]  


[[الضروري في السياسة: مختصر کتاب السياسة لأفلاطون]]  
[[ابن رشد اليوم]]


[[تهافت التهافت إنتصارا للروح العلمية و تأسيسا لأخلاقيات الحوار]]  
[[مفهوم السببية بین المتكلمين والفلاسفة (بين الغزالي و ابن رشد)]]


[[کتاب الآثار العلوية]]  
[[الهداية في تخريج أحاديث البداية (بداية المجتهد لابن رشد)]]


[[بدایة المجتهد و نهایة المقتصد]]  
[[ابن رشد، سيرة و فكر، دراسة و نصوص]]


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]