پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ي' به '، ي'
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق')
جز (جایگزینی متن - '،ي' به '، ي')
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
#: مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#: مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر «عليه‌السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه‌السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد، قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو، زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند، دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر «عليه‌السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه‌السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد، قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو، زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند، دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود: من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
#:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود: من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت، يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام‌ عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام‌ عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
#:نزديك به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی «عليه‌السّلام»، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن عمر، مجاهد و ديگران نقل شده است.
#:نزديك به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی «عليه‌السّلام»، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن عمر، مجاهد و ديگران نقل شده است.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
# قصۀ غضب موسی «عليه‌السّلام» و سبب آن.آيه 150 سورۀ اعراف.در اينجا اثرى از اسرائيليات را در مورد سبب غضب موسى(ع) نمى‌توان ديد.
# قصۀ غضب موسی «عليه‌السّلام» و سبب آن.آيه 150 سورۀ اعراف.در اينجا اثرى از اسرائيليات را در مورد سبب غضب موسى(ع) نمى‌توان ديد.
# قصۀ خرافات بنى اسرائيل:آيه 159 سورۀ اعراف و 104 سورۀ اسراء.
# قصۀ خرافات بنى اسرائيل:آيه 159 سورۀ اعراف و 104 سورۀ اسراء.
#در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه،يافت نمى‌شود.
#در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه، يافت نمى‌شود.
# نسبت شرك به آدم(ع) و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص108،ذيل آيه فوق، رد پاى اسرائيليات به چشم مى‌خورد.
# نسبت شرك به آدم(ع) و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص108،ذيل آيه فوق، رد پاى اسرائيليات به چشم مى‌خورد.
# قصۀ كشتى نوح«عليه‌السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مى‌توان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد.
# قصۀ كشتى نوح«عليه‌السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مى‌توان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد.
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
#:در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ «ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب «عليه‌السّلام» به نقل از [[تفسير القمي|تفسير قمى]]، نقل نموده است.در جلد سوم ذيل آيات سورۀ انبياء ضمن ردّ اسرائيليات مطرح شده در مورد حضرت ايوب «ع»، مقدارى از اسرائيليات را مى‌توان در بعضى روايات نقل شده، مشاهده كرد.
#:در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ «ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب «عليه‌السّلام» به نقل از [[تفسير القمي|تفسير قمى]]، نقل نموده است.در جلد سوم ذيل آيات سورۀ انبياء ضمن ردّ اسرائيليات مطرح شده در مورد حضرت ايوب «ع»، مقدارى از اسرائيليات را مى‌توان در بعضى روايات نقل شده، مشاهده كرد.
# قصۀ «إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن، در روايات نور الثقلين به چشم نمى‌خورد.
# قصۀ «إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن، در روايات نور الثقلين به چشم نمى‌خورد.
# در تفسير'''«ن و القلم»''':در تفسير «نون و القلم» نيز نمى‌توان براحتى رد پايى از اسرائيليات را،يافت.
# در تفسير'''«ن و القلم»''':در تفسير «نون و القلم» نيز نمى‌توان براحتى رد پايى از اسرائيليات را، يافت.


در مجموع، مى‌توان گفت:اسرائيليات صريح و ظاهر البطلان، در موارد كمى، در تفسير نور الثقلين نقل شده كه غالبا همراه روايات نفى كننده است، حجم اسرائيليات در كتب تفسيرى عامه و نيز كيفيت آنها در مصاديق 30 گانه و غير از آن، به مراتب بيش از آنى است كه در اينگونه تفاسير شيعى وجود دارد.
در مجموع، مى‌توان گفت:اسرائيليات صريح و ظاهر البطلان، در موارد كمى، در تفسير نور الثقلين نقل شده كه غالبا همراه روايات نفى كننده است، حجم اسرائيليات در كتب تفسيرى عامه و نيز كيفيت آنها در مصاديق 30 گانه و غير از آن، به مراتب بيش از آنى است كه در اينگونه تفاسير شيعى وجود دارد.
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف، جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف، جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.


در مورد'''«الر»'''در سورۀ يونس، روايتى را در معناى آن نقل مى‌نمايد و در سوره‌هاى هود،يوسف ابراهيم و حجر، بحثى مطرح نمى‌كنند. در سورۀ اعراف، بخشى از احاديث«الم» را كه راجع به «المص» نيز هست، تكرار مى‌نمايد. در سورۀ رعد نيز معنايى برای «المر» نقل مى‌كند. و راجع به معنای «كهيعص» در سورۀ مريم «طه» در سورۀ طه،«ق» در سورۀ ق،«ن» در سورۀ قلم بحثى اجمالى از روايات نقل مى‌نمايد.
در مورد'''«الر»'''در سورۀ يونس، روايتى را در معناى آن نقل مى‌نمايد و در سوره‌هاى هود، يوسف ابراهيم و حجر، بحثى مطرح نمى‌كنند. در سورۀ اعراف، بخشى از احاديث«الم» را كه راجع به «المص» نيز هست، تكرار مى‌نمايد. در سورۀ رعد نيز معنايى برای «المر» نقل مى‌كند. و راجع به معنای «كهيعص» در سورۀ مريم «طه» در سورۀ طه،«ق» در سورۀ ق،«ن» در سورۀ قلم بحثى اجمالى از روايات نقل مى‌نمايد.


دربارۀ معنای «طسم» در سورۀ شعراء روايتى نقل مى‌نمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مى‌گردد.در سورۀ يس نيز در معنای «يس» بحثى اجمالى مطرح مى‌كند. از بحثها و تكرار ايشان بر مى‌آيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مى‌نمايد و در بعضى حروف تكرار نمى‌كنند.
دربارۀ معنای «طسم» در سورۀ شعراء روايتى نقل مى‌نمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مى‌گردد.در سورۀ يس نيز در معنای «يس» بحثى اجمالى مطرح مى‌كند. از بحثها و تكرار ايشان بر مى‌آيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مى‌نمايد و در بعضى حروف تكرار نمى‌كنند.
خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.


در معنای «ن»جلد 5 ص387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه‌السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص) ع شرة اسماء، خمسة في القرآن و خمسة ليست في القرآن، فامّا التى في القرآن، محمد، احمد، عبداللّه،يس و ن.
در معنای «ن»جلد 5 ص387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه‌السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص) ع شرة اسماء، خمسة في القرآن و خمسة ليست في القرآن، فامّا التى في القرآن، محمد، احمد، عبداللّه، يس و ن.


و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه‌السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا في الجنة».
و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه‌السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا في الجنة».
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
ح) نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد.
ح) نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد.


ط) بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از [[امام صادق]]«عليه‌السّلام»:ان القرآن لم يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر،يجرى على آخرنا كما يجرى على اولنا.
ط) بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از [[امام صادق]]«عليه‌السّلام»:ان القرآن لم يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر، يجرى على آخرنا كما يجرى على اولنا.


از [[امام صادق]] عليه‌السلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت.
از [[امام صادق]] عليه‌السلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش