۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
جز (جایگزینی متن - ' های' به 'های') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نویسنده با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این حیله سیاسی، انکار رحلت و تهدید مردم را غیر قابل دفاع برمیشمارد.<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص107-279</ref> | نویسنده با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این حیله سیاسی، انکار رحلت و تهدید مردم را غیر قابل دفاع برمیشمارد.<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص107-279</ref> | ||
نویسنده در فصل هفتم و فصول نهایی کتاب داستان اجماع سقیفه، بیعت و | نویسنده در فصل هفتم و فصول نهایی کتاب داستان اجماع سقیفه، بیعت و واکنشهای پیرامون آن و بیکفایتی خلیفه را پیش میکشد؛ نخست به هدفمند بودن اجماع سقیفه اشاره میکند و اینکه این اجماع تصمیمی از پیش طراحیشده بوده و یاران حقیقی و راستین رسول اکرم(ص) در این اجماع حضور نداشتند، سپس به بحث سکوت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] پس از اتمام حجت با انصار اشاره دارد و اینکه سکوت آن حضرت در مقابل آن تحریف بزرگ، حکایت از تمایل شدید آن حضرت به وحدت مسلمین داشت؛ چراکه با مخالفت حضرت امکان داشت بین مسلمین دو دستگی و اختلاف درگیرد و اساس اسلام در خطر بیفتد. | ||
در ادامه به طرح موارد متعددی از ناکارآمدی خلیفه اول میپردازد و بیان میدارد پس از آنکه گروهی در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند، بیعت عمومی با او، بر فراز منبر پیامبر خدا(ص)، به عمل آمد. انس بن مالک میگوید: من در آن روز به گوش خود شنیدم که عمر، پیدرپی به ابوبکر میگفت که بر منبر بالا رود؛ تااینکه سرانجام ابوبکر بر فراز منبر نشست و حاضران همه با او بیعت کردند. آنگاه ابوبکر خطبهای خواند و گفت: ای مردم، من از شما بهتر نیستم و زمام حکومت بر شما را به دست گرفتم؛ پس اگر رفتارم را خوب و کارم را شایسته یافتید، مرا یاری دهید و اگر بدی کردم و دچار لغزش و خطا شدم، مرا به راه آورید. که این اعتراف و گفتار وی و سایر مواضع خلیفه حکایت از ضعف و ناتوانی درونیاش برای تصدی مسند خلافت دارد.<ref>ر.ک: همان، ص280-537</ref> | در ادامه به طرح موارد متعددی از ناکارآمدی خلیفه اول میپردازد و بیان میدارد پس از آنکه گروهی در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند، بیعت عمومی با او، بر فراز منبر پیامبر خدا(ص)، به عمل آمد. انس بن مالک میگوید: من در آن روز به گوش خود شنیدم که عمر، پیدرپی به ابوبکر میگفت که بر منبر بالا رود؛ تااینکه سرانجام ابوبکر بر فراز منبر نشست و حاضران همه با او بیعت کردند. آنگاه ابوبکر خطبهای خواند و گفت: ای مردم، من از شما بهتر نیستم و زمام حکومت بر شما را به دست گرفتم؛ پس اگر رفتارم را خوب و کارم را شایسته یافتید، مرا یاری دهید و اگر بدی کردم و دچار لغزش و خطا شدم، مرا به راه آورید. که این اعتراف و گفتار وی و سایر مواضع خلیفه حکایت از ضعف و ناتوانی درونیاش برای تصدی مسند خلافت دارد.<ref>ر.ک: همان، ص280-537</ref> |
ویرایش