پرش به محتوا

نشر المحاسن اليمانية في خصائص اليمن و نسب القحطانية: تفاوت میان نسخه‌ها

(لینک درون متنی)
خط ۵۴: خط ۵۴:
خلاصه مطالبي كه در ابواب كتاب آمده، به ترتيب ابواب به شرح ذيل است:
خلاصه مطالبي كه در ابواب كتاب آمده، به ترتيب ابواب به شرح ذيل است:


1- در ابتداي اين باب از بين تقسيماتي كه علماي نجوم قديم از زمين داشته‌اند و آن را به هفت اقليم تقسيم كرده‌اند، نظريه ياقوت حموي ملاك نظر قرار گرفته و يمن به عنوان اولين اقليم دانسته شده است. سپس به برج‌هاي دوازده گانه‌اي كه اليمانيه ناميده شده، اشاره شده است. در ادامه به مناطق جغرافيايي اين سرزمين پرداخته شده است. از ديگر مطالبي كه جزء خصايص آن به شمار آمده است، وجود معادن مختلف و طبيعت سرسبز و نيز مدفن انبياء بزرگي؛ مانند: هود، صالح، شعيب و ذوالقرنين است.
#در ابتداي اين باب از بين تقسيماتي كه علماي نجوم قديم از زمين داشته‌اند و آن را به هفت اقليم تقسيم كرده‌اند، نظريه ياقوت حموي ملاك نظر قرار گرفته و يمن به عنوان اولين اقليم دانسته شده است. سپس به برج‌هاي دوازده گانه‌اي كه اليمانيه ناميده شده، اشاره شده است. در ادامه به مناطق جغرافيايي اين سرزمين پرداخته شده است. از ديگر مطالبي كه جزء خصايص آن به شمار آمده است، وجود معادن مختلف و طبيعت سرسبز و نيز مدفن انبياء بزرگي؛ مانند: هود، صالح، شعيب و ذوالقرنين است.
 
#نقل اخبار مربوط به آثار آسمانى و جوى؛ مانند: خورشيد، ماه، ابرها، باران، رعد، برق و همچنين زلزله‌ها و باد جنوب كه منسوب به يمن است و بركات و مضرات آنها از مباحث مطرح شده است.
2- نقل اخبار مربوط به آثار آسمانى و جوى؛ مانند: خورشيد، ماه، ابرها، باران، رعد، برق و همچنين زلزله‌ها و باد جنوب كه منسوب به يمن است و بركات و مضرات آنها از مباحث مطرح شده است.
#"القحطانى" از انساب مشهور يمن است كه تاريخچه آن ذكر شده است. قحطان فرزند هود نبى(ع) بوده است كه پس از وى وصى او گرديد. وصاياى ذريه قحطان تا عامر به ترتيب در اين باب آمده است.
 
#اولاد عامر كه به سبأاكبر معروف بود با نام حمير و كهلان در يمن پراكنده شدند. قحطان در واقع از اين دو تن انشعاب يافت. ذكر قبايل ديگرى كه در يمن شرقى و غربى وجود داشته از بخش‌هاى ديگر اين باب است.
3- "القحطانى" از انساب مشهور يمن است كه تاريخچه آن ذكر شده است. قحطان فرزند هود نبى(ع) بوده است كه پس از وى وصى او گرديد. وصاياى ذريه قحطان تا عامر به ترتيب در اين باب آمده است.
#تعدادى از ذريه قحطان به اميرى حرمين شريفين مكه و يثرب منسوب شده‌اند. در بخش اول به امراى مكه و در بخش بعد به امراى پرداخته شده است. اولين كسى كه نام او ذكر شده است، هىّ بن بىّ بن جرهم بن الغوث بن سعد بن جرهم بن قحطان مى‌باشد. در منابع اسماعيل(ع) نيز به عنوان اولين حاجب بيت ذكر شده است. پس از آن مطالبى پيرامون پوشش كعبه و فضيلت مكه و بيت العتيق آمده است. در بخش دوم نيز ابتدا واليان يثرب و ساكنين آن و در فصل آخر نيز قضيه خلافت ابوبكر شرح شده است. در اين بخش پيش از ذكر استدلال كسانى كه به خلافت ابوبكر قائل هستند، به كلام رسول‌الله(ص) در حجةالوداع: «من كنت مولاه فعلى مولاه» اشاره و تصريح كرده كه كسى در قرابت، فضل و سابقه‌اش با على(ع) منازع نبود. كسانى؛ همچون عمار بن ياسر، سلمان فارسى و ابوذر الغفارى بر ولايت ايشان بودند.
 
#درباره خصوصيات اخلاقى قحطانى‌ها، علو همت، وفا و شجاعت آنها اشعار و مطالب زيادى در منابع ذكر شده است. به عنوان نمونه در باب سخاوت تبّع اسعد نقل شده است كه هفت روز در مكه اقامت كرد و در هر روز ده هزار و در مجموع 70 هزار ناقه را نحر كرد. در اين باب اشعار زيادى نيز شاهد آورده شده است.
4- اولاد عامر كه به سبأاكبر معروف بود با نام حمير و كهلان در يمن پراكنده شدند. قحطان در واقع از اين دو تن انشعاب يافت. ذكر قبايل ديگرى كه در يمن شرقى و غربى وجود داشته از بخش‌هاى ديگر اين باب است.
#قبايل مختلفى در يمن ساكن هستند؛ اما اينكه به چه دليل مى‌توان اين قبايل را قحطانى دانست، مسئله‌اى است كه نويسنده به قاعده شهرت استناد كرده و اينكه از تكرار يك مطلب در بين مردمى كه قلباَ به صدق گفتار آنها اعتقاد دارد، ظن قوى ايجاد مى‌شود كه چنين مطلبى صحيح است. همچنين شهادت بر نسب مشهور به تسامع امرى است كه احدى از اهل علم آن را منع نكرده است. لذا در ادامه به قبايل، ساكنين، علما و عرفاى مناطق تاريخى يمن؛ مانند: وصاب، بنى غليس پرداخته شده است.
 
5- تعدادى از ذريه قحطان به اميرى حرمين شريفين مكه و يثرب منسوب شده‌اند. در بخش اول به امراى مكه و در بخش بعد به امراى پرداخته شده است. اولين كسى كه نام او ذكر شده است، هىّ بن بىّ بن جرهم بن الغوث بن سعد بن جرهم بن قحطان مى‌باشد. در منابع اسماعيل(ع) نيز به عنوان اولين حاجب بيت ذكر شده است. پس از آن مطالبى پيرامون پوشش كعبه و فضيلت مكه و بيت العتيق آمده است. در بخش دوم نيز ابتدا واليان يثرب و ساكنين آن و در فصل آخر نيز قضيه خلافت ابوبكر شرح شده است. در اين بخش پيش از ذكر استدلال كسانى كه به خلافت ابوبكر قائل هستند، به كلام رسول‌الله(ص) در حجةالوداع: «من كنت مولاه فعلى مولاه» اشاره و تصريح كرده كه كسى در قرابت، فضل و سابقه‌اش با على(ع) منازع نبود. كسانى؛ همچون عمار بن ياسر، سلمان فارسى و ابوذر الغفارى بر ولايت ايشان بودند.
 
6- درباره خصوصيات اخلاقى قحطانى‌ها، علو همت، وفا و شجاعت آنها اشعار و مطالب زيادى در منابع ذكر شده است. به عنوان نمونه در باب سخاوت تبّع اسعد نقل شده است كه هفت روز در مكه اقامت كرد و در هر روز ده هزار و در مجموع 70 هزار ناقه را نحر كرد. در اين باب اشعار زيادى نيز شاهد آورده شده است.
 
7- قبايل مختلفى در يمن ساكن هستند؛ اما اينكه به چه دليل مى‌توان اين قبايل را قحطانى دانست، مسئله‌اى است كه نويسنده به قاعده شهرت استناد كرده و اينكه از تكرار يك مطلب در بين مردمى كه قلباَ به صدق گفتار آنها اعتقاد دارد، ظن قوى ايجاد مى‌شود كه چنين مطلبى صحيح است. همچنين شهادت بر نسب مشهور به تسامع امرى است كه احدى از اهل علم آن را منع نكرده است. لذا در ادامه به قبايل، ساكنين، علما و عرفاى مناطق تاريخى يمن؛ مانند: وصاب، بنى غليس پرداخته شده است.


در خاتمه نيز قصه‌ها و امور عجيب و غريب درباره وصاب نقل شده است.
در خاتمه نيز قصه‌ها و امور عجيب و غريب درباره وصاب نقل شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش