۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نويسنده، عمره را بريدن از خلق و رويكردن بهسوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزهاى از ملكوت مىچشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمرهگزار بهسوى خدا فرار مىكند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاريكىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به عمره مىرود، ميهمان خداست و خدا از او ميزبانى مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/21 همان، ص21]</ref> | نويسنده، عمره را بريدن از خلق و رويكردن بهسوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزهاى از ملكوت مىچشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمرهگزار بهسوى خدا فرار مىكند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاريكىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به عمره مىرود، ميهمان خداست و خدا از او ميزبانى مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/21 همان، ص21]</ref> | ||
در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نويسنده براى خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمين است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه | در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نويسنده براى خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمين است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز يكى را بهعنوان بهترين برمىگزيند. او از زمين، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمين محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمىباشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref> | ||
در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به ميان آمده است. عمرهگزار، با احرام، چيزهايى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نويسنده، نگاه عرفانى به اين امر، بهگونهاى ديگر است. يكى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> | در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به ميان آمده است. عمرهگزار، با احرام، چيزهايى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نويسنده، نگاه عرفانى به اين امر، بهگونهاى ديگر است. يكى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> |
ویرایش