۱۰۸٬۹۴۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مجالس (ابهام زدایی)' به 'مجالس (ابهامزدایی)') |
|||
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11313J1.jpg | |||
| عنوان =مجالس المؤمنين | |||
| | | عنوانهای دیگر =کتاب مجالس المومنين | ||
| پدیدآوران = | |||
[[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[ | [[عبدمنافی، سید احمد]] (مصحح) | ||
| زبان = فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 55/2 /ش9م3 | ||
| موضوع = | |||
شيعه - تاريخ | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
شيعه - | شيعه - دفاعيهها و رديهها | ||
شيعه - | شيعه - سرگذشتنامه | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | اسلامىه | ||
| مکان نشر = ايران - تهران | |||
| سال نشر = |مجلد1: 1377ش , | |||
|مکان نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11313AUTOMATIONCODE | |||
|- | | چاپ =4 | ||
| شابک =964-481-096-1 | |||
| تعداد جلد =2 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11313 | |||
| کتابخوان همراه نور =11313 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر| مجالس (ابهامزدایی)}} | |||
نویسنده در پاسخ به مخالفان که شیعه را ساخته و پرداخته دولت صفوی | |||
'''مجالس المؤمنين'''، تألیف [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|علامه شهید قاضی نورالله شوشتری]]، دربردارنده تاریخ تشیع و پیروان [[امام على(ع)|حضرت امام علی بن ابیطالب(ع)]] است که با قلمی شیوا به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به زبان فارسى است و توسط استاد [[عبدمنافی، سید احمد|سید احمد عبدمنافی]] تصحیح شده است. | |||
نویسنده در پاسخ به مخالفان که شیعه را ساخته و پرداخته دولت صفوی میدانستند، به تألیف این کتاب ارزشمند پرداخت و ثابت نمود که مذهب تشیع، برخاسته از زمان رسولالله(ص) بوده است. ازاینرو، این کتاب مرجع مهمی برای محققان و پژوهشگران است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب شامل یک مقدمه و دوازده مجلس و یک خاتمه | کتاب شامل یک مقدمه و دوازده مجلس و یک خاتمه میباشد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، در مقدمه، مباحثی همچون: تحقیق تعریف مطلق شیعه، القای خلاف (اختلاف صحابه) در کنار بستر رسول(ص)، عدد امامان | نویسنده، در مقدمه، مباحثی همچون: تحقیق تعریف مطلق شیعه، القای خلاف (اختلاف صحابه) در کنار بستر رسول(ص)، عدد امامان دوازدهگانه و علت اینکه امامان دوازده فرد هستند را مطرح کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص3-22</ref>. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|مرحوم شهید قاضی نورالله شوشتری]]، مجلس اول کتاب خود را با ذکر بعضی اماکن و | [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|مرحوم شهید قاضی نورالله شوشتری]]، مجلس اول کتاب خود را با ذکر بعضی اماکن و سرزمینهایی که به ائمه هدى(ع) اختصاص دارد، شروع مینماید که از جمله آن اماکن، عرش مجید، قبرستان دارالسلام، اعراف، مدینه طیبه، غدیر خم، فدک و حدود آن و... است. | ||
وی در مورد فدک | وی در مورد فدک اینگونه مینویسد: | ||
«[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|صاحب معجم البلدان]] نوشته است: فدک | «[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|صاحب معجم البلدان]] نوشته است: فدک قریهای است میان حجاز. در میان او و مدینه دو روز راه است و آن قریه از کفار خیبر بود که به طریق مصالحه در تحت تصرف آن حضرت درآمده بود و به موجب دین الهی، خاصه حضرت رسالتپناهی شده بود که حضرت پیغمبر(ص) در وقت نزول آیه '''وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ''' ﴿الإسراء: 26﴾، آن را به حضرت فاطمه(ع) بخشیده بود و نزد وفات حضرت رسالتپناه(ص) در تصرف او بود. چون ابوبکر را خلیفه ساختند، وکیل حضرت فاطمه را از آنجا اخراج نمود و چون آن حضرت اظهار نمود که حضرت رسالت آن را به من بخشیده بود، ابوبکر بهخلاف قانون شریعت از او گواه طلبید و باآنکه او حضرت امیر(ع) و امسلمه را به گواهی برد، ابوبکر تصدیق ایشان نکرد... و غرض ابوبکر و عمر از بازگرفتن فدک آن بود که اهلبیت رسالت درویش شوند تا مردم گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و ازهمپاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن که: '''هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لاَ تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِاللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا''' ﴿المنافقون: 7﴾، نظیر آن تدبیر را درباره حضرت رسول(ص) نیز بهجا آوردند»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص48</ref>. | ||
سپس [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله]] به اتفاقاتی همانند وفات آن حضرت و غصب خلافت که بعد از این ماجرا رخ داد، اشاره مینماید. | سپس [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله]] به اتفاقاتی همانند وفات آن حضرت و غصب خلافت که بعد از این ماجرا رخ داد، اشاره مینماید. | ||
از جمله اماکنی که ائمه هدى(ع) در مورد آن سخنی | از جمله اماکنی که ائمه هدى(ع) در مورد آن سخنی فرمودهاند، منطقه طالقان است که ایشان در مورد این سرزمین اینگونه مینویسد: | ||
طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت | طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت بودهاند و از ائمه اهلالبیت(ع) احادیث بسیار در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده و در بیان احوال صاحبالزمان(ع) از کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة]]» مسطور است که: «روى ابن أعثم الكوفي في كتاب الفتوح عن [[امام على(ع)|أميرالمؤمنين(ع)]] أنه قال: ويحا للطالقان؛ فإن لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لافضة و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته و هم أنصار المهدي في آخر الزمان»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | ||
نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران | نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران میباشند. [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله]] در مورد قبیله همدان و یارى رساندن ایشان به [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)]] اینگونه مىنویسد: | ||
قبیلهاى از یمن که در کوفه نزول نموده بودند و بسیارى از آنها اهل علم و زهد و ورع مىباشند و در کتاب سفر السعادة که از تصانیف شیخ مجدالدین فیروزآبادی شافعى است مسطور است که روایت نموده بیهقی به اسناد صحیح که چون کتابت [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)]] از یمن به خدمت حضرت رسالت(ص) رسید که قبیله همدان در دست او مسلمان شدند، حضرت رسالت(ص) از غایت سرور، فی الحال سر به سجده شکر نهادند و مکرر فرمودند: «السلام على همدان» و در کتابهای حدیثى، اشعار فراوانى از زبان [[امام على(ع)|حضرت على(ع)]] – در جنگ صفین - در مدح ایشان آمده است که مضامین بخشی از آنها چنین است: چون دیدم اسبسواران ارتش معاویه را درحالىکه چشمان آنها از شدت خشم و کینه سرخ بود و با شدت نیزههاى خود را میکوفتند و گرد و غبار کارزار همچون ابری در آسمان پدیدار گردید و پسر هند، قبیلههاى ذوالکلاع، یحصب، کنده و حزام را به میدان جنگ فرستاد، من نیز قبیله همدان را که در دلاورى مانندى ندارند، بهسوى آنها گسیل داشتم؛ چراکه همدان در کارهاى سخت بهمانند سپرى براى من میباشند... و اگر دربان بهشت باشم، به قبیله همدان میگویم که بهسلامت وارد بهشت شوید<ref>ر.ک: همان، ص129-131</ref>. | |||
مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام | مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام مىبرد؛ مثلاًاز مشاهیر بنیهاشم، به حضرت ابوطالب(ع) و اثبات ایمان ایشان، سیدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب و حالات او، جعفر بن ابىطالب، عبدالله بن عباس و... اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص162-187</ref>. | ||
در همین بخش، نامه معاویه به شهرها و تحریک مردم به قتل دوستان [[امام على(ع)]] را نقل | در همین بخش، نامه معاویه به شهرها و تحریک مردم به قتل دوستان [[امام على(ع)]] را نقل میکند: «و كتب معاوية إلى جميع البلدان: أن انظروا من قامت عليه البينة أنه يحب عليا و أهلبيته فامحوه من الديوان و كتب كتابا آخر: انظروا من قبلكم من شيعة علي و اتهموه بحبه فاقتلوه...» (معاویه به کارگزاران خود در همه بلاد نوشت که اگر کسى را یافتید که دوستدار [[امام على(ع)|على(ع)]] و خاندان او باشد، نام او را از دفتر بیتالمال محو کنید و در نامهای دیگر نوشت: شیعیان [[امام على(ع)|على(ع)]] را به اتهام محبت و دوستى با او بکشید)<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مىدهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام | [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مىدهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام بودهاند، برمیشمارد که از آن جملهاند: مالک اشتر نخعى، اویس قرنى، صعصعة بن صوحان، محمد بن ابىحذیفة، سعید بن قیس همدانى، رشید هجرى، حبیب بن مظاهر اسدى و..<ref>ر.ک: همان، ص283-309</ref>. | ||
ایشان در مورد جناب محمد بن | ایشان در مورد جناب محمد بن ابىبکر و برائت او از پدرش اینگونه مىنویسد: مادر او اسماء بنت عمیس است که در اصل زوجه حمزة بن عبدالمطلب بود و چون حمزه شهید شد، ابوبکر او را به عقد خود درآورد و محمد در سال حجةالوداع از او در وجود آمد و چون ابوبکر بمرد، [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] او را عقد نمود و محمد، ربیب و پرورده آن حضرت بود و شیخ ابوعمرو کشى روایت نموده که در مجلس شریف حضرت امام جعفر صادق(ع)، ذکر محمد بن ابیبکر میگذشت، آن حضرت بر او صلوات و رحمت میفرستادند و نیز از آن حضرت روایت نموده که میفرمودهاند که نجابت محمد بن ابىبکر از جانب مادرش اسماء بنت عمیس است، نه از جانب پدر و در روایتى دیگر فرمودهاند که در هر اهلبیتى یک کس میباشد که به ذات خود نجیب است و انجب نجبا از اهلبیت سوء، محمد بن ابىبکر است و ایضا از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت نموده که محمد بن ابیبکر با [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] بر برائت از شیخین بیعت نمود<ref>ر.ک: همان، ص277</ref>. | ||
نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد | نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد میکند. | ||
وی در جلد دوم، مجالس ششم تا دوازدم را (با موضوعات: ذکر جمعی از بزرگان صوفیه، مشاهیر حکمای اسلام و متکلمان اعلام، ذکر ملوک و سلاطین، امرا و سپهسالاران، وزرای عظام، شعرای عرب و شعرای عجم) گنجانده است. | وی در جلد دوم، مجالس ششم تا دوازدم را (با موضوعات: ذکر جمعی از بزرگان صوفیه، مشاهیر حکمای اسلام و متکلمان اعلام، ذکر ملوک و سلاطین، امرا و سپهسالاران، وزرای عظام، شعرای عرب و شعرای عجم) گنجانده است. | ||
خط ۸۳: | خط ۷۴: | ||
فهرست محتویات هر جلد، در آغاز آن ذکر شده است. | فهرست محتویات هر جلد، در آغاز آن ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۹۰: | خط ۸۱: | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۰۴: | خط ۹۴: | ||
[[رده:علماء و ائمه]] | [[رده:علماء و ائمه]] | ||