۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميباشد' به 'میباشد') |
جز (جایگزینی متن - 'كردهاند' به 'كردهاند') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
رساله در هفت فصل تنظيم شده است كه عبارتند از: 1- حقيقت معاد 2- اختلاف رأيها در معاد 3- ابطان آراء باطله 4- حقيقت انسانى 5- غير قابل فساد بودن حقيقت انسانيه و سرمدى بودن آن6- وجوب معاد 7- شناخت احوال مردم بعد از مرگ و تبين نشأت دوم. | رساله در هفت فصل تنظيم شده است كه عبارتند از: 1- حقيقت معاد 2- اختلاف رأيها در معاد 3- ابطان آراء باطله 4- حقيقت انسانى 5- غير قابل فساد بودن حقيقت انسانيه و سرمدى بودن آن6- وجوب معاد 7- شناخت احوال مردم بعد از مرگ و تبين نشأت دوم. | ||
مؤلف فصل اول لفظ معاد را به لحاظ لغوى مورد بررسى قرار داده و اعتقادات گوناگون در معاد را ياد آورى نموده است سپس در اديان آسمانى و در قرآن چه جايگاهى براى معاد متصور است را بيان میكند و به آيه شريفه «يا ايتها النفس المطمئنه * ارجعى الى ربك راضية مرضية» به عنوان ديدگاه قرآن درباره معاد استشهاد مینماید. اما اينكه اختلاف آراء در مورد معاد به چه شكلى میباشد در فصل دوم رساله مورد بررسى واقع شده است [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] عدهاى كم را كه داراى عقلى ضعيف و ناقص ميباشند را منكران معاد، و غالب مردم را اقرار كننده به معاد میداند كه همينها از چند بخش تشكيل شدهاند عدهاى به جسمانى صرف بودن معاد قائلند، عدهاى فقط به روحانى بودن آن معتقدند و بخشى نيز معاد را روحانى و جسمانى ميدانند اما اينكه چه مذاهب و فرقى به اين نظريات قائل شدهاند مورد بحث مؤلف در دنباله همين فصل واقع گرديده است. بعد از دسته بندى نظريات در فصل سوم به تحليل و بررسى آنها پرداخته تا راى صواب در اين باره مشخص گردد، نخست به نظريه گروهى كه قائلند معاد فقط جسمانى است پرداخته و علت قائل شدن به چنين نظريهاى را بيان كرده و علت باطل بودن آن و منشاء اشتباهات را بازگو میكند و به همين ترتيب به ديگر آراء باطله نيز همچون تناسخيه و امثالهم پرداخته نهايتا به اين نتيجه منتهى ميگردد كه معاد نفسانى صرف میباشد لكن نه به آن ترتيبى كه قائلان به تناسخ خيال | مؤلف فصل اول لفظ معاد را به لحاظ لغوى مورد بررسى قرار داده و اعتقادات گوناگون در معاد را ياد آورى نموده است سپس در اديان آسمانى و در قرآن چه جايگاهى براى معاد متصور است را بيان میكند و به آيه شريفه «يا ايتها النفس المطمئنه * ارجعى الى ربك راضية مرضية» به عنوان ديدگاه قرآن درباره معاد استشهاد مینماید. اما اينكه اختلاف آراء در مورد معاد به چه شكلى میباشد در فصل دوم رساله مورد بررسى واقع شده است [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] عدهاى كم را كه داراى عقلى ضعيف و ناقص ميباشند را منكران معاد، و غالب مردم را اقرار كننده به معاد میداند كه همينها از چند بخش تشكيل شدهاند عدهاى به جسمانى صرف بودن معاد قائلند، عدهاى فقط به روحانى بودن آن معتقدند و بخشى نيز معاد را روحانى و جسمانى ميدانند اما اينكه چه مذاهب و فرقى به اين نظريات قائل شدهاند مورد بحث مؤلف در دنباله همين فصل واقع گرديده است. بعد از دسته بندى نظريات در فصل سوم به تحليل و بررسى آنها پرداخته تا راى صواب در اين باره مشخص گردد، نخست به نظريه گروهى كه قائلند معاد فقط جسمانى است پرداخته و علت قائل شدن به چنين نظريهاى را بيان كرده و علت باطل بودن آن و منشاء اشتباهات را بازگو میكند و به همين ترتيب به ديگر آراء باطله نيز همچون تناسخيه و امثالهم پرداخته نهايتا به اين نتيجه منتهى ميگردد كه معاد نفسانى صرف میباشد لكن نه به آن ترتيبى كه قائلان به تناسخ خيال كردهاند وى استدلال خود را در اين زمينه به فصول آتى واگذار میكند. | ||
در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى میگوید وقتى انسانى میگوید "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان میگوید نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش میباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس میباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. | در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى میگوید وقتى انسانى میگوید "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان میگوید نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش میباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس میباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. |
ویرایش