۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ')و' به ') و') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03671J1.jpg|بندانگشتی|خزائن]] | [[پرونده:NUR03671J1.jpg|بندانگشتی|خزائن]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |خزائن | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[نراقی، احمد بن محمدمهدی]] (نويسنده) | ||
[[حسنزاده آملی، حسن]] (محقق و معلق) | [[حسنزاده آملی، حسن]] (محقق و معلق) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |فارسی | ||
عربی | عربی | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |AC 127 /ن4خ4 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |مسایل متفرقه | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |قيام | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |قم - ایران | ||
|- | |- | ||
|سال نشر | |سال نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishYear" | 1380 هـ.ش | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE3671AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''خزائن'''، نوشته [[نراقی، احمد بن محمدمهدی|ملا احمد نراقى]]، كشكولى است با موضوعات متنوع كه برخى از مطالب آن، به زبان فارسى و بعضى به زبان عربى است. انگيزه مؤلف از تأليف اين كتاب، گردآوردن مجموعهاى بوده است متنوع و مفرح كه مطالعه، آن غبار خستگى را از خاطر دانشپژوهان بزدايد و گره اندوه را از پيشانى آنان بگشايد. اين كتاب، دومين بار است كه توسّط [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزادهى آملى]]، تصحيح شده و تعليقاتى بر آن نگاشته شده است و در سال 1376ش، به پايان رسيده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۲: | ||
پارهاى از مطالب كتاب، فهرستوار، عبارتند از: حديث«طوبى لمن انفق ما اكتسبه فى غير معصية...»؛ اذا اردت مضروب عدد فى نفسه...؛ مطايبة نقلها الراغب(نقل الراغب فى المحاظرات، قال: كان بعض امراء بغداد يقال له كوتكين، اصابه قولنج و امره الطبيب بالحقنة، فقال: و ما الحقنة؟ فوصفها الى ان قال و توضع الانبوبة فى الاست، فانتفخت اوداج الامير و ظهرت آثار الغضب فى وجهه، فقال: فى است من؟ فخاف الطبيب و قال فى استى ايها الامير.)؛ دستورى براى بهداشت(سر بعد الطعام و لو خطوة. نم بعد الحمام و لو لحظة. بل بعد الجماع و لو قطرة.)؛ طريق شناختن چوب آبنوس؛ براى دفع سرعت انزال؛ ثواب قرائت قرآن از روى مصحف؛ دخول القرامطة فى مكة؛ نسبة السادات الطباطبائية؛ وجه تسميه شهر رى؛ اقسام العدد؛ تلامذة افلاطون ثلاث فرق؛ اشاره اجماليه به علم عقود انامل؛ برهان تساوى الزوايا الثلاث من المثلث لقائمتين؛ طريق دفع النملة؛ غزوات النبى(ص)؛ اولاد النبى(ص)؛ اولاد الائمة(ع)؛ طريق كشيدن آب از چاه به آسانى؛ سبب فرو نرفتن بعضى چيزها در آب؛ پاك شدن جامه ابريشم يا پشم هر گاه چرب شود؛ المصادر الجعلية؛ در طبيعت ستارگان؛ دستور نامهنگارى؛ عدد حروف و كلمات و آيات قرآن؛ شروط و آداب سالك... | پارهاى از مطالب كتاب، فهرستوار، عبارتند از: حديث«طوبى لمن انفق ما اكتسبه فى غير معصية...»؛ اذا اردت مضروب عدد فى نفسه...؛ مطايبة نقلها الراغب(نقل الراغب فى المحاظرات، قال: كان بعض امراء بغداد يقال له كوتكين، اصابه قولنج و امره الطبيب بالحقنة، فقال: و ما الحقنة؟ فوصفها الى ان قال و توضع الانبوبة فى الاست، فانتفخت اوداج الامير و ظهرت آثار الغضب فى وجهه، فقال: فى است من؟ فخاف الطبيب و قال فى استى ايها الامير.)؛ دستورى براى بهداشت(سر بعد الطعام و لو خطوة. نم بعد الحمام و لو لحظة. بل بعد الجماع و لو قطرة.)؛ طريق شناختن چوب آبنوس؛ براى دفع سرعت انزال؛ ثواب قرائت قرآن از روى مصحف؛ دخول القرامطة فى مكة؛ نسبة السادات الطباطبائية؛ وجه تسميه شهر رى؛ اقسام العدد؛ تلامذة افلاطون ثلاث فرق؛ اشاره اجماليه به علم عقود انامل؛ برهان تساوى الزوايا الثلاث من المثلث لقائمتين؛ طريق دفع النملة؛ غزوات النبى(ص)؛ اولاد النبى(ص)؛ اولاد الائمة(ع)؛ طريق كشيدن آب از چاه به آسانى؛ سبب فرو نرفتن بعضى چيزها در آب؛ پاك شدن جامه ابريشم يا پشم هر گاه چرب شود؛ المصادر الجعلية؛ در طبيعت ستارگان؛ دستور نامهنگارى؛ عدد حروف و كلمات و آيات قرآن؛ شروط و آداب سالك... | ||
استاد [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، تحقيقاتى ارزنده در مورد كتاب مزبور نموده و تعليقاتى ارزشمند در ذيل برخى از مباحث آن آورده و در اين زمينه، به پارهاى از كتابهاى خود، از قبيل دروس آفاقى، هزار و يك كلمه، سرح العيون فى شرح العيون و هزار و يك نكته، ارجاع داده و از منابع مختلف، مانند كشكول [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، ابداع البدايع شمس گرگانى، اسطرلاب [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، خلاصة الحساب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، الاتقان | استاد [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، تحقيقاتى ارزنده در مورد كتاب مزبور نموده و تعليقاتى ارزشمند در ذيل برخى از مباحث آن آورده و در اين زمينه، به پارهاى از كتابهاى خود، از قبيل دروس آفاقى، هزار و يك كلمه، سرح العيون فى شرح العيون و هزار و يك نكته، ارجاع داده و از منابع مختلف، مانند [[الكشكول (شیخ بهایي)|كشكول]] [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، ابداع البدايع شمس گرگانى، اسطرلاب [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، خلاصة الحساب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، [[الإتقان في علوم القرآن|الاتقان]] [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سيوطى]]، رياض العارفين مرحوم رضاقلىخان هدايت، زيج بهادرى مرحوم غلامحسين جونپورى، برهان قاطع، حواشى منطق [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص]] [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين]]، شفاى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، شرح صحيفهى سجاديه سيد علىخان و ساير كتب نيز استفاده نموده است. | ||
پارهاى از حواشى مهمّ استاد، عبارتند از: فادزهر، معرب پادزهر است و آن را به عربى، حجر التيس گويند و تيس، باز باشد، خواه كوهى و خواه اهلى. | پارهاى از حواشى مهمّ استاد، عبارتند از: فادزهر، معرب پادزهر است و آن را به عربى، حجر التيس گويند و تيس، باز باشد، خواه كوهى و خواه اهلى. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۴: | ||
در تحفهى حكيم مؤمن، در مورد«لفاح»، گويد: و از خواص اوست كه چون بيخ لفاح را با عاج، به قدر شش ساعت بجوشانند، نرم و مطيع گردد. | در تحفهى حكيم مؤمن، در مورد«لفاح»، گويد: و از خواص اوست كه چون بيخ لفاح را با عاج، به قدر شش ساعت بجوشانند، نرم و مطيع گردد. | ||
حق اين است كه سحر در انبيا(ع) و اوصياى آنان كه حجج خدا بر مردمند، مؤثّر نيست و اخبارى كه در مورد سحر كردن مردم نسبت به آنان، نقل شده، دلالت بر مسحور شدن آنها ندارد، بلكه همين اندازه دلالت دارد كه ديگران، عليه آنان سحر كردند و طبرسى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] در شأن نزول سوره فلق، بعد از آنكه داستان سحر كردن لبيد بن اعصم يهودى، عليه پيغمبر(ص) را نقل كرده، سخنانى در عدم تأثير سحر بر پيغمبر اكرم(ص) دارد كه حائز اهميت است. | حق اين است كه سحر در انبيا(ع) و اوصياى آنان كه حجج خدا بر مردمند، مؤثّر نيست و اخبارى كه در مورد سحر كردن مردم نسبت به آنان، نقل شده، دلالت بر مسحور شدن آنها ندارد، بلكه همين اندازه دلالت دارد كه ديگران، عليه آنان سحر كردند و [[طبرسی، فضل بن حسن|طبرسى]] در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] در شأن نزول سوره فلق، بعد از آنكه داستان سحر كردن لبيد بن اعصم يهودى، عليه پيغمبر(ص) را نقل كرده، سخنانى در عدم تأثير سحر بر پيغمبر اكرم(ص) دارد كه حائز اهميت است. | ||
اگر چه ادراك ذات بحت و هويت غيبيّه كه از اشارت و عبارت معرّا و از قيود و اعتبارات مبرا باشد، محال است و حق تعالى، به واسطه كمال رأفت و رحمت كه در شأن عباد دارد، ايشان را از تأمل در ذات خود، تحذير فرموده تا اوقات ايشان ضايع نشود، ولى در نزد صديقين كه با نظر در حقيقت وجود، استدلال بر صفات و آثار او مىنمايند كه در حقيقت نزد اين گروه، حق، جلوهگر و ظاهر و عالم، پوشيده و پنهان است، در اثبات عالم، احتياج به دليل است، نه در حق جل و علا. | اگر چه ادراك ذات بحت و هويت غيبيّه كه از اشارت و عبارت معرّا و از قيود و اعتبارات مبرا باشد، محال است و حق تعالى، به واسطه كمال رأفت و رحمت كه در شأن عباد دارد، ايشان را از تأمل در ذات خود، تحذير فرموده تا اوقات ايشان ضايع نشود، ولى در نزد صديقين كه با نظر در حقيقت وجود، استدلال بر صفات و آثار او مىنمايند كه در حقيقت نزد اين گروه، حق، جلوهگر و ظاهر و عالم، پوشيده و پنهان است، در اثبات عالم، احتياج به دليل است، نه در حق جل و علا. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۲: | ||
الياس، همان ادريس است. | الياس، همان ادريس است. | ||
[[لاهیجی، محمد بن یحیی|لاهيجى]]، در [[مفاتيح الإعجاز في شرح گلشن راز|شرح گلشن راز]] [[شبستری، محمود|شبسترى]]، تصريح مىكند كه چون بعد از انبيا، اولياء اللهاند كه از طرف خداوند مؤيد به حالات و مكاشفات گشتهاند كه باقى خلايق را دسترس بر آن نيست، لا جرم مىخواستند كه احوال اين جماعت از ديده كوتهنظران كجبين نااهل مخفى باشد، چه اين طايفه، امناء اللهاند و امانتى كه من عند الله پيش ايشان وديعه است، بنا بر غيرت الهى روا نمىدارند كه غيرى بر آن اطّلاع يابد، لذا اصطلاحاتى فرمودند كه هر گاه به غير از آن حالات و مقامات نمايند، آن كس كه اهل آن حال باشد، فهم آن همانى نمايد و هر كه از آن حال بىبهره باشد، از ادراك آن محروم مانده. | |||
مرحوم غلامحسين جونپورى، صاحب زيج بهادرخانى، در آن زيج گويد كه هر كوكب را از بروج خانهى شرف است به درجه معين، چون در آن خانه نقل كند، قوت شرف او ابتدا نمايد و متزايد، تا به درجه شرف رسد و اين وقت، به غايت اين قوت رسيده باشد و به تدريج كمتر شود تا آنكه از بيت آن شرف بيرون آيد و شرف آفتاب در حمل به درجهى 19 باشد پس خانه شرف آفتاب حمل شود. | مرحوم غلامحسين جونپورى، صاحب زيج بهادرخانى، در آن زيج گويد كه هر كوكب را از بروج خانهى شرف است به درجه معين، چون در آن خانه نقل كند، قوت شرف او ابتدا نمايد و متزايد، تا به درجه شرف رسد و اين وقت، به غايت اين قوت رسيده باشد و به تدريج كمتر شود تا آنكه از بيت آن شرف بيرون آيد و شرف آفتاب در حمل به درجهى 19 باشد پس خانه شرف آفتاب حمل شود. |
ویرایش