۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در مقدمه، ابتدا زندگىنامه مختصرى از نويسنده ذكر و در ادامه، به نسخ خطى موجود از كتاب، اشاره شده است<ref>ر. | در مقدمه، ابتدا زندگىنامه مختصرى از نويسنده ذكر و در ادامه، به نسخ خطى موجود از كتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص1-26</ref> | ||
نويسنده در جلد اول، نخست از مولد پيامبر، اسامى وى، غزوات او، اولاد، ازواج، كاتبان، خدام و مؤذنهاى آن حضرت ياد كرده است، سپس از خلفاى پس از حضرت رسول(ص)؛ يعنى ابوبكر، عمر، عثمان، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، حضرت امام حسن(ع)، خلفاى اموى، خلفاى عباسى و تعدادى از خلفاى مصر (از المعزلدينالله تا العاضدبالله) سخن گفته است<ref>ر. | نويسنده در جلد اول، نخست از مولد پيامبر، اسامى وى، غزوات او، اولاد، ازواج، كاتبان، خدام و مؤذنهاى آن حضرت ياد كرده است، سپس از خلفاى پس از حضرت رسول(ص)؛ يعنى ابوبكر، عمر، عثمان، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، حضرت امام حسن(ع)، خلفاى اموى، خلفاى عباسى و تعدادى از خلفاى مصر (از المعزلدينالله تا العاضدبالله) سخن گفته است<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص5-301</ref> | ||
نويسنده از امام حسن(ع)، با احترام زياد ياد كرده و گفته است: فضايل آن حضرت فراوان است و اين مختصر را گنجايش ذكر همه آنها نيست<ref>ر. | نويسنده از امام حسن(ع)، با احترام زياد ياد كرده و گفته است: فضايل آن حضرت فراوان است و اين مختصر را گنجايش ذكر همه آنها نيست<ref>ر.ک: همان، ص62</ref> | ||
اين در حالى است كه وى، يزيد بن معاويه را فردى فاسق، كمدين، متهتك و غير صالح براى خلافت دانسته و پس از بررسى اقوال پيرامون جواز و عدم جواز لعن او نوشته است: اصحاب شافعى ما، لعن بر قاتلين حسين يا آمران به قتل او يا اجازهدهندگان قتل او يا راضيان به قتل او را جايز دانستهاند<ref>ر. | اين در حالى است كه وى، يزيد بن معاويه را فردى فاسق، كمدين، متهتك و غير صالح براى خلافت دانسته و پس از بررسى اقوال پيرامون جواز و عدم جواز لعن او نوشته است: اصحاب شافعى ما، لعن بر قاتلين حسين يا آمران به قتل او يا اجازهدهندگان قتل او يا راضيان به قتل او را جايز دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص66</ref> | ||
ديگر خلفاى اموى كه وى از ايشان نام برده، عبارتند از: معاوية بن يزيد، عبدالله بن زبير بن عوام، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك، هشام بن عبدالملك، وليد بن يزيد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد<ref>ر. | ديگر خلفاى اموى كه وى از ايشان نام برده، عبارتند از: معاوية بن يزيد، عبدالله بن زبير بن عوام، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك، هشام بن عبدالملك، وليد بن يزيد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد<ref>ر.ک: همان، ص70-110</ref> | ||
نويسنده در بخشى ديگر، گوشههايى مختصر از تاريخ خلفاى بنى عباس را بيان كرده است كه اولين ايشان، سفاح، عبدالله بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود. مادر وى، رائطه حارثيه نام داشت<ref>ر. | نويسنده در بخشى ديگر، گوشههايى مختصر از تاريخ خلفاى بنى عباس را بيان كرده است كه اولين ايشان، سفاح، عبدالله بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود. مادر وى، رائطه حارثيه نام داشت<ref>ر.ک: همان، ص115</ref> | ||
پس از مرگ او، برادرش ابوجعفر منصور به خلافت رسيد. نويسنده براى وى صفاتى همچون: فحل بنى عباس (از لحاظ هيبت، شجاعت، دورانديشى، رأى و جبروت)، تارك لهو و طرب و... ذكر كرده است<ref>ر. | پس از مرگ او، برادرش ابوجعفر منصور به خلافت رسيد. نويسنده براى وى صفاتى همچون: فحل بنى عباس (از لحاظ هيبت، شجاعت، دورانديشى، رأى و جبروت)، تارك لهو و طرب و... ذكر كرده است<ref>ر.ک: همان، ص119</ref> | ||
خلفاى ديگرى كه وى از آنها نام برده است، عبارتند از: مهدى، موسى الهادى، رشيد بن مهدى، امين محمد بن رشيد، مأمون، المتوكلعلىالله، المستعينبالله، المعتضدبالله، المستكفىبالله، القائمبأمرالله،...<ref>ر. | خلفاى ديگرى كه وى از آنها نام برده است، عبارتند از: مهدى، موسى الهادى، رشيد بن مهدى، امين محمد بن رشيد، مأمون، المتوكلعلىالله، المستعينبالله، المعتضدبالله، المستكفىبالله، القائمبأمرالله،...<ref>ر.ک: همان123-266</ref> | ||
در بخش آخر از جلد اول، پيرامون خلفاى فاطمى مصر سخن به ميان آمده است. اولين آنها، المعزلدينالله، ابوتميم، معد بن منصور اسماعيل بن القائمبأمرالله محمد بن مهدى عبيدالله بود كه در روز جمعه، بيست و نهم شوال سال 341ق، به خلافت رسيد<ref>ر. | در بخش آخر از جلد اول، پيرامون خلفاى فاطمى مصر سخن به ميان آمده است. اولين آنها، المعزلدينالله، ابوتميم، معد بن منصور اسماعيل بن القائمبأمرالله محمد بن مهدى عبيدالله بود كه در روز جمعه، بيست و نهم شوال سال 341ق، به خلافت رسيد<ref>ر.ک: همان، ص268</ref> | ||
ديگر خلفاى فاطمى كه نويسنده از ايشان نام برده است، عبارتند از: الحاكمبأمرالله، الظاهرلإعزازدينالله، المستنصربالله، المستعليبالله، الآمربأحكامالله، الحافظلدينالله، الظافربالله، الفائزبنصرالله و العاضدبالله<ref>ر. | ديگر خلفاى فاطمى كه نويسنده از ايشان نام برده است، عبارتند از: الحاكمبأمرالله، الظاهرلإعزازدينالله، المستنصربالله، المستعليبالله، الآمربأحكامالله، الحافظلدينالله، الظافربالله، الفائزبنصرالله و العاضدبالله<ref>ر.ک: همان، ص268-297</ref> | ||
جلد دوم، به ذكر تاريخ بقيه حاكمان مصر، اعم از كرد و ترك اختصاص يافته است. اولين حاكم كرد، اسدالدين شيركوه (البته در مورد اين شخص، اختلاف وجود دارد؛ برخى وى را از امرا و برخى ديگر او را از وزرا، دانستهاند) و آخرين آنها امخليل صالحيه بوده است. چنانكه نخستين حاكم ترك، عزالدين اىبك و آخرينشان ابوالنصر قايتباى محمودى معرفى شده است<ref>ر. | جلد دوم، به ذكر تاريخ بقيه حاكمان مصر، اعم از كرد و ترك اختصاص يافته است. اولين حاكم كرد، اسدالدين شيركوه (البته در مورد اين شخص، اختلاف وجود دارد؛ برخى وى را از امرا و برخى ديگر او را از وزرا، دانستهاند) و آخرين آنها امخليل صالحيه بوده است. چنانكه نخستين حاكم ترك، عزالدين اىبك و آخرينشان ابوالنصر قايتباى محمودى معرفى شده است<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-181</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش