۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
|||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در سومين عنوان، به مسئله «صدور كينه و خصومت به اقصى نقاط جهان» پرداخته شده است. به باور نويسنده، با وجود اينكه شهروندان سعودى همچنان بهعنوان پيشتازان و صف اول پشتيبانان افراطگرايى مذهبى در سراسر جهان هستند، اما سازوكار اشاعه و رشد ايدئولوژى وهابيت در خارج از عربستان قرار دارد؛ سعودىها در طول 2 دهه گذشته حداقل 87 ميليارد دلار براى اشاعه و تبليغ وهابيت در خارج از كشور هزينه كردهاند و عقيده بر اين است كه با افزايش سرسامآور قيمت نفت در 2 سال گذشته، ميزان سرمايهگذارى سعودىها دراين زمينه باز هم افزايش يافته است. قسمت عمدهاى از اين سرمايهها صرف ساخت و تأمين هزينههاى اجرايى مساجد، مدارس و ساير مؤسسههاى مذهبى مىشود كه وهابيت را تبليغ و ترويج مىكنند. همچنين حكومت سعودى از تربيت امامان جماعت وهابى، نفوذ و تسلط بر رسانههاى گروهى، انتشار نشريات، توزيع كتابهاى درسى و مجلات وهابى و اعطاى هدايا و جوايز به دانشگاههاى تحت نفوذ اين فرقه حمايت مىكند.<ref>همان، ص21</ref> | در سومين عنوان، به مسئله «صدور كينه و خصومت به اقصى نقاط جهان» پرداخته شده است. به باور نويسنده، با وجود اينكه شهروندان سعودى همچنان بهعنوان پيشتازان و صف اول پشتيبانان افراطگرايى مذهبى در سراسر جهان هستند، اما سازوكار اشاعه و رشد ايدئولوژى وهابيت در خارج از عربستان قرار دارد؛ سعودىها در طول 2 دهه گذشته حداقل 87 ميليارد دلار براى اشاعه و تبليغ وهابيت در خارج از كشور هزينه كردهاند و عقيده بر اين است كه با افزايش سرسامآور قيمت نفت در 2 سال گذشته، ميزان سرمايهگذارى سعودىها دراين زمينه باز هم افزايش يافته است. قسمت عمدهاى از اين سرمايهها صرف ساخت و تأمين هزينههاى اجرايى مساجد، مدارس و ساير مؤسسههاى مذهبى مىشود كه وهابيت را تبليغ و ترويج مىكنند. همچنين حكومت سعودى از تربيت امامان جماعت وهابى، نفوذ و تسلط بر رسانههاى گروهى، انتشار نشريات، توزيع كتابهاى درسى و مجلات وهابى و اعطاى هدايا و جوايز به دانشگاههاى تحت نفوذ اين فرقه حمايت مىكند.<ref>همان، ص21</ref> | ||
وهابيت در غرب در عنوان چهارم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است سرمايهگذارى و ترويج وهابيت منحصر به جهان اسلام نمىباشد، بلكه سعودىها بر روى ساخت هزاران مسجد، مدرسه و ساير مؤسسههاى دينى در كشورهاى غربى نيز سرمايهگذارى كردهاند. وى معتقد است مسئله نفوذ وهابيت در دولتهاى رفاه اجتماعى اروپاى غربى، جدىتر است؛ زيرا بيكارى گسترده شمار عظيمى از جوانان مسلمان را پديد آورده است كه به بهاى پايمالشده اصول اوليه حقوق و منزلت انسانى خود به طفيلى دائمى وجود دولت بدل شدهاند. وضع فوق سبب بروز احساس يأس در ميان مهاجران مىشود كه از ديد وهابيون مستعد عضوگيرىهاى تروريستى مىباشند.<ref>ر. | وهابيت در غرب در عنوان چهارم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است سرمايهگذارى و ترويج وهابيت منحصر به جهان اسلام نمىباشد، بلكه سعودىها بر روى ساخت هزاران مسجد، مدرسه و ساير مؤسسههاى دينى در كشورهاى غربى نيز سرمايهگذارى كردهاند. وى معتقد است مسئله نفوذ وهابيت در دولتهاى رفاه اجتماعى اروپاى غربى، جدىتر است؛ زيرا بيكارى گسترده شمار عظيمى از جوانان مسلمان را پديد آورده است كه به بهاى پايمالشده اصول اوليه حقوق و منزلت انسانى خود به طفيلى دائمى وجود دولت بدل شدهاند. وضع فوق سبب بروز احساس يأس در ميان مهاجران مىشود كه از ديد وهابيون مستعد عضوگيرىهاى تروريستى مىباشند.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | ||
وى بر اين باور است كه توفيقات وهابيت در ايالات متحده كمتر بوده است؛ زيرا در آمريكا برخلاف اروپا، از انبوه جوانانى كه در بدنه اجتماع جذب نشدهاند خبرى نيست. از طرفى قوانين اجتماعى ايالات متحده ديگر به جوانان امكان برخوردارى از اوقات بيكارى بهمدت طولانى كه يارانه دولتى به آن تعلق بگيرد را نمىدهد و مهاجران (هم مسلمانان و هم غيرمسلمانان) مايلند به لحاظ شغلى از جايگاه باثباتترى در جامعه آمريكا برخوردار شوند. با همه اينها، وهابيت در شمارى از مؤسسات عمده و برجسته اسلامى ايالات متحده، سرمايهگذارى فراوان كرده است.<ref>همان، ص25</ref> | وى بر اين باور است كه توفيقات وهابيت در ايالات متحده كمتر بوده است؛ زيرا در آمريكا برخلاف اروپا، از انبوه جوانانى كه در بدنه اجتماع جذب نشدهاند خبرى نيست. از طرفى قوانين اجتماعى ايالات متحده ديگر به جوانان امكان برخوردارى از اوقات بيكارى بهمدت طولانى كه يارانه دولتى به آن تعلق بگيرد را نمىدهد و مهاجران (هم مسلمانان و هم غيرمسلمانان) مايلند به لحاظ شغلى از جايگاه باثباتترى در جامعه آمريكا برخوردار شوند. با همه اينها، وهابيت در شمارى از مؤسسات عمده و برجسته اسلامى ايالات متحده، سرمايهگذارى فراوان كرده است.<ref>همان، ص25</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
عامل اساسى و اول، وابستگى آمريكا به ذخاير فراوان نفت عربستان است كه به سعودىها امكان مىدهد تا حتى سه ميليون بشكه نفت مازاد بر سهميه خويش توليد كنند. اين توليد مازاد «انرژى معادل با سلاحهاى هستهاى» ناميده شده است؛ زيرا سعودىها را در موقعيت بىسابقه و منحصربهفردى قرار مىدهد تا به كمك اين مازاد ظرفيت توليد، هرگونه اختلال و وقفه در جريان صدور نفت ساير توليدكنندگان را جبران كنند و مانع از افزايش بيش از حد قيمت نفت شوند. اين بزرگترين خدمتى است كه عربستان در ازاى پشتيبانى و محافظت ايالات متحده و ساير دول صنعتى انجام مىدهد.<ref>همان، ص30</ref> | عامل اساسى و اول، وابستگى آمريكا به ذخاير فراوان نفت عربستان است كه به سعودىها امكان مىدهد تا حتى سه ميليون بشكه نفت مازاد بر سهميه خويش توليد كنند. اين توليد مازاد «انرژى معادل با سلاحهاى هستهاى» ناميده شده است؛ زيرا سعودىها را در موقعيت بىسابقه و منحصربهفردى قرار مىدهد تا به كمك اين مازاد ظرفيت توليد، هرگونه اختلال و وقفه در جريان صدور نفت ساير توليدكنندگان را جبران كنند و مانع از افزايش بيش از حد قيمت نفت شوند. اين بزرگترين خدمتى است كه عربستان در ازاى پشتيبانى و محافظت ايالات متحده و ساير دول صنعتى انجام مىدهد.<ref>همان، ص30</ref> | ||
در آخرين عنوان، به مسئله ترجيح وهابيت ستيزهجو بر شيعه مداراطلب، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. عدم تمايل حكومت بوش به رويارويى با سعودىها پس از يازده سپتامبر، در آغاز با اعتراضهاى آتشين تحليلگران ليبرال و محافظهكار روبهرو شد، اما با كاهش تدريجى اين اعتراضات، دولت آمريكا در تصميمى عجيب، سعودىها را رها كرده و بر ايران شيعه و برنامه هستهاى آن متمركز شد. نويسنده، معتقد است در واقع با اين حركت، حكومت بوش در نظريهاى بىمبنا، تهديد ايران براى امنيت ملى آمريكا را بهجاى تهديد فاشيسم وهابيت نشاند. اين جابهجايى تا آن حد صورت گرفته كه كاخ سفيد در عين اتخاذ يك سياست سختگيرانه عليه ايران، رفتارى توأم با مدارا و انعطاف در قبال عربستان سعودى پيش گرفته است.<ref>ر. | در آخرين عنوان، به مسئله ترجيح وهابيت ستيزهجو بر شيعه مداراطلب، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. عدم تمايل حكومت بوش به رويارويى با سعودىها پس از يازده سپتامبر، در آغاز با اعتراضهاى آتشين تحليلگران ليبرال و محافظهكار روبهرو شد، اما با كاهش تدريجى اين اعتراضات، دولت آمريكا در تصميمى عجيب، سعودىها را رها كرده و بر ايران شيعه و برنامه هستهاى آن متمركز شد. نويسنده، معتقد است در واقع با اين حركت، حكومت بوش در نظريهاى بىمبنا، تهديد ايران براى امنيت ملى آمريكا را بهجاى تهديد فاشيسم وهابيت نشاند. اين جابهجايى تا آن حد صورت گرفته كه كاخ سفيد در عين اتخاذ يك سياست سختگيرانه عليه ايران، رفتارى توأم با مدارا و انعطاف در قبال عربستان سعودى پيش گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص34</ref> | ||
با وجود نگرانىهايى كه دولت آمريكا از برنامه اتمى ايران در محافل غرب ساخته است، وى معتقد است بنا بر چند عامل مهم مىتوان گفت كه، در قياس با وهابيت ستيزهجوى، ايران شيعه چندان تهديد محسوب نمىشود؛ زيرا برخلاف ديپلماسى سعودى، همواره سياست خارجى ايران بيشتر مبتنى بر ناسيوناليسم و منافع ملى اين كشور بوده تا مبتنى بر اشاعه اسلام شيعه. از طرفى، ايران شيعه، همه قواعد حاكميت و اصول رايج دولت - ملت را محترم مىشمارد، اما روحانيون وهابى چنين نمىانديشند. اينان ممكن است بهمنظور تبليغ جهانى وهابيت، از خاندان سعودى بهعنوان شر ضرور حمايت كنند، اما چيزى به نام ملت سعودى كه داراى منافعى مقدم بر برنامههاى دينىشان باشد را به رسميت نمىشناسند.<ref>ر. | با وجود نگرانىهايى كه دولت آمريكا از برنامه اتمى ايران در محافل غرب ساخته است، وى معتقد است بنا بر چند عامل مهم مىتوان گفت كه، در قياس با وهابيت ستيزهجوى، ايران شيعه چندان تهديد محسوب نمىشود؛ زيرا برخلاف ديپلماسى سعودى، همواره سياست خارجى ايران بيشتر مبتنى بر ناسيوناليسم و منافع ملى اين كشور بوده تا مبتنى بر اشاعه اسلام شيعه. از طرفى، ايران شيعه، همه قواعد حاكميت و اصول رايج دولت - ملت را محترم مىشمارد، اما روحانيون وهابى چنين نمىانديشند. اينان ممكن است بهمنظور تبليغ جهانى وهابيت، از خاندان سعودى بهعنوان شر ضرور حمايت كنند، اما چيزى به نام ملت سعودى كه داراى منافعى مقدم بر برنامههاى دينىشان باشد را به رسميت نمىشناسند.<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref> | ||
به اعتقاد وى، مورد ايران از جهات ديگر نيز مستثنى است؛ زيرا تمايلات فاشيستى وهابيت در اسلامگرايى شيعه به چشم نمىخورد. روحانيون ايران هيچگاه مسلمانان غير شيعه را بهعنوان كافرانى كه بايد آنها را بهطور منظم و سيستماتيك از ميان برداشت، قلمداد نمىكنند؛ از همين روست كه در جهان تشيع، چشمانداز سلطه و تحميل يك گفتمان مذهبى ايران، آنطوركه در بين وهابىها وجود دارد، به چشم نمىخورد؛ زيرا اسلام شيعه برخلاف اسلام سلفى، داراى منطق سلسله مراتبى است؛ بهطور مثال، شيعيان عراق و لبنان با طيب خاطر، پشتيبانى ايران را مىپذيرند. در اينجا از اجبار و تحميل، خبرى نيست و همه شيعيان كشورهاى مورد حمايت ايران، به تشكيلات مذهبى خودشان وفادار هستند.<ref>همان، ص35-36</ref> | به اعتقاد وى، مورد ايران از جهات ديگر نيز مستثنى است؛ زيرا تمايلات فاشيستى وهابيت در اسلامگرايى شيعه به چشم نمىخورد. روحانيون ايران هيچگاه مسلمانان غير شيعه را بهعنوان كافرانى كه بايد آنها را بهطور منظم و سيستماتيك از ميان برداشت، قلمداد نمىكنند؛ از همين روست كه در جهان تشيع، چشمانداز سلطه و تحميل يك گفتمان مذهبى ايران، آنطوركه در بين وهابىها وجود دارد، به چشم نمىخورد؛ زيرا اسلام شيعه برخلاف اسلام سلفى، داراى منطق سلسله مراتبى است؛ بهطور مثال، شيعيان عراق و لبنان با طيب خاطر، پشتيبانى ايران را مىپذيرند. در اينجا از اجبار و تحميل، خبرى نيست و همه شيعيان كشورهاى مورد حمايت ايران، به تشكيلات مذهبى خودشان وفادار هستند.<ref>همان، ص35-36</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
در پايان بايد به اين نكته اشاره نمود كه تاكنون آثار و اسناد فراوانى در باب ايدئولوژى وهابيت و سلفىهايى كه امروز فرماندهى و بدنه تروريسم در خاورميانه را در اختيار دارند، منتشر شده، اما اغلب اين گزارشها كه متعلق به مراكز امنيتى و تحقيقاتى آمريكا است، با يك نقص بزرگ روبهرو بودهاند و آن اينكه ملاحظه مراتب دوستى استراتژيك رياض و كاخ سفيد باعث شده پرسشهاى تاريخى در باب نحوه انتشار و انتقال جريان وهابيت از شبه جزيره عربستان به اقصى نقاط جهان و همينطور ابهامهاى مربوط به ظهور نسل جديد نووهابى، يعنى طالبان والقاعده بىپاسخ بماند.<ref>مقدمه، ص7</ref> | در پايان بايد به اين نكته اشاره نمود كه تاكنون آثار و اسناد فراوانى در باب ايدئولوژى وهابيت و سلفىهايى كه امروز فرماندهى و بدنه تروريسم در خاورميانه را در اختيار دارند، منتشر شده، اما اغلب اين گزارشها كه متعلق به مراكز امنيتى و تحقيقاتى آمريكا است، با يك نقص بزرگ روبهرو بودهاند و آن اينكه ملاحظه مراتب دوستى استراتژيك رياض و كاخ سفيد باعث شده پرسشهاى تاريخى در باب نحوه انتشار و انتقال جريان وهابيت از شبه جزيره عربستان به اقصى نقاط جهان و همينطور ابهامهاى مربوط به ظهور نسل جديد نووهابى، يعنى طالبان والقاعده بىپاسخ بماند.<ref>مقدمه، ص7</ref> | ||
اثر حاضر از اين جهت ارزشمند و شايان توجه است كه مطالبى را بهطور بىپروا در سه حوزه مهم بازگو مىكند كه قاطبه كارشناسان و گزارشگران آمريكا از طرح آنها امتناع مىورزيدند. اين سه حوزه عبارتند از: الف)- چگونگى قدرتيابى وهابيت؛ ب)- بهرهبردارى حكومتگران سعودى از ايدئولوژى و علماى وهابى و سلفى؛ ج)- موارد تبانى ايالات متحده با سعودىها.<ref>ر. | اثر حاضر از اين جهت ارزشمند و شايان توجه است كه مطالبى را بهطور بىپروا در سه حوزه مهم بازگو مىكند كه قاطبه كارشناسان و گزارشگران آمريكا از طرح آنها امتناع مىورزيدند. اين سه حوزه عبارتند از: الف)- چگونگى قدرتيابى وهابيت؛ ب)- بهرهبردارى حكومتگران سعودى از ايدئولوژى و علماى وهابى و سلفى؛ ج)- موارد تبانى ايالات متحده با سعودىها.<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref> | ||
اين كتاب داراى ويژگىهاى زيادى بوده و از جهات ديگر نيز حائز اهميت است. نويسنده بهعنوان فرستاده ويژه آمريكا به خاورميانه در دوره و حكومت ريگان، شاهد عينى دوران شكلگيرى يكى از پيمانهاى تاريخى ميان رياض و واشنگتن در دهه 90 بوده است؛ پيمانى كه در نهايت به ظهور طالبان و القاعده منجر شد و وهابيون با امضاى دولتمردان وقت آمريكا اجازه يافتند در فراسوى مرزها به تسليح و تجهيز جوانان كشورهاى فقير آفريقايى و آسيايى در جهت آرمانهاى ايدئولوژيك خويش مبادرت كنند.<ref>همان، ص8</ref> | اين كتاب داراى ويژگىهاى زيادى بوده و از جهات ديگر نيز حائز اهميت است. نويسنده بهعنوان فرستاده ويژه آمريكا به خاورميانه در دوره و حكومت ريگان، شاهد عينى دوران شكلگيرى يكى از پيمانهاى تاريخى ميان رياض و واشنگتن در دهه 90 بوده است؛ پيمانى كه در نهايت به ظهور طالبان و القاعده منجر شد و وهابيون با امضاى دولتمردان وقت آمريكا اجازه يافتند در فراسوى مرزها به تسليح و تجهيز جوانان كشورهاى فقير آفريقايى و آسيايى در جهت آرمانهاى ايدئولوژيك خويش مبادرت كنند.<ref>همان، ص8</ref> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. | ||
در پاورقى كتاب، به ذكر منابع پرداخته شده است <ref>ر. | در پاورقى كتاب، به ذكر منابع پرداخته شده است <ref>ر.ک: پاورقى، ص9</ref> | ||
ویرایش